کد خبر: 11455
رابطه سیاه دوستی را به کام مرگ برد
سر جوان وقتی فهمید دوست صمیمی‌اش به‌طور پنهانی با خواهرش رابطه برقرار کرده است با او درگیر شد و وی را به قتل رساند.

به گزارش ایران سپید نیمه‌شب پنجم بهمن‌ماه سال93 جسد خونین جوانی 23ساله به بیمارستانی در غرب تهران منتقل شد. او به‌دلیل اصابت 2ضربه چاقو به‌شدت مجروح شده بود و با وجود تلاش پزشکان ساعتی بعد جان خود را از دست داد. شواهد نشان می‌داد یکی از دوستان صمیمی متوفی عامل قتل اوست. به این ترتیب تلاش‌ها برای دستگیری وی آغاز شد اما او چند روز بعد خودش را تسلیم پلیس کرد.

او گفت چون فهمیده دوستش به‌طور مخفیانه با خواهرش در ارتباط است با وی درگیر شده و او را به قتل رسانده است. متهم در ادامه صحنه جنایت را بازسازی کرد و در نهایت پرونده‌اش با صدور کیفرخواست به دادگاه فرستاده شد.

در جلسه یکشنبه که در شعبه هفتم دادگاه کیفری یک استان تهران به ریاست قاضی رحمانی و با حضور قاضی مقدم زهرا برگزار شد ابتدا نماینده دادستان به دفاع از کیفرخواست پرداخت و در ادامه رئیس دادگاه از پدر و مادر مقتول خواست خواسته‌شان را مطرح کنند. پدر مقتول گفت: با اینکه من پسرم را از دست داده‌ام و هنوز هم داغدارم اما می‌خواهم با بخشش قاتل به آرامش برسم. سپس مادر مقتول در جایگاه ایستاد و درحالی‌که از حرف‌های شوهرش عصبانی بود گفت خواسته او قصاص است و به هیچ وجه حاضر به بخشش نیست.

در ادامه متهم در جایگاه ایستاد و گفت: من و مقتول از حدود 5سال پیش از حادثه با یکدیگر دوست بودیم تا اینکه فهمیدم او شماره تلفن خواهرم را از گوشی تلفن همراهم به‌دست آورده و با او طرح دوستی ریخته است. من و برادرم حتی یک مرتبه او را به گاراژی بردیم و کتک زدیم و گفتیم که نباید دیگر با خواهرمان کاری داشته باشد اما چند وقت بعد از طریق مادرش فهمیدم که او هنوز با خواهرم رابطه دارد.

وی ادامه داد: شب حادثه درحالی‌که مشروبات الکلی مصرف کرده بودم جلوی خانه‌شان رفتم تا با او صحبت کنم. چند دقیقه بعد او آمد. وقتی فهمید می‌خواهم حرف بزنم گفت سوار ماشین شد. در همان حال او در پارکینگ خانه‌شان را باز کرد و وارد شدیم. فهمیدم که او می‌خواهد من را کتک بزند. از ماشین پیاده شدم تا فرار کنم اما او دنبالم آمد و من زمین خوردم. او بالای سرم بود و برای اینکه فرار کنم دو ضربه چاقو به او زدم.

متهم ادامه داد: از شب تا صبح در خیابان‌ها پرسه می‌زدم و سپس به خانه رفتم و بعد از عوض کردن لباس‌هایم که خون‌آلود شده بود به مشهد فرار کردم اما چند روز بعد تصمیم گرفتم خودم را تسلیم کنم. حالا هم پشیمانم و درخواست بخشش دارم. در پایان این جلسه هیأت قضایی وارد شور شدند.

Page Generated in 0/0042 sec