کد خبر: 10237
مشکلات نابینایان و چشم های بسته ی مسئولان
نابینایان در هر جامعه ای به واسطه معلولیتشان در اقلیت قرار می‌گیرند. اما این قشر در جامعه‌ی ایران، با مشکلات و محدودیت‌های بیشتری مواجه هستند.

به گزارش ایران سپید به نقل از روزنامه ایران: در جوامع مختلف، بسته به امکانات مختلف رفاهی، نوع نگرش مسئولان آن جامعه نسبت به نابینایان، شیوه برخورد رسانه‌ها و زیرساخت های لازم برای زندگی نابینایان در محیط‌های شهری سبب شده نابینایان شرایط متفاوتی را تجربه کنند. طبعاً در کشورهای اروپایی و امریکای شمالی، این قشر شرایط رفاهی بهتری دارند و با توجه به امکاناتی که در اختیارشان قرار می‌گیرد، با محدودیت‌های کمتری مواجه هستند. از دسترس‌پذیری محیط سازمان‌ها و نهادهای اجتماعی و شهری گرفته تا امکانات توانبخشی متنوعی که هدف همه آنها، تأمین حق برابر حقوق شهروندی نابینایان با سایر مردم جامعه است.

در جامعه امروزی، با توجه به پیشرفت‌های روزافزون تکنولوژی، تربیت نیروی انسانی متخصص در زمینه‌های مختلف اهمیت بسزایی دارد. در این راستا، نقش مدیریت نیروی انسانی ماهر در جامعه، روز به روز پر رنگ‌تر می‌شود. نابینایان و کم بینایان به عنوان یک قشر آسیب پذیر، بیش از سایر اقشار جامعه نیاز به حمایت دارند. اینجاست که مسئولان کشورمان وظیفه دارند با برنامه‌ریزی صحیح، آموزش مهارت‌های لازم و تأمین تجهیزات توانبخشی، زمینه حضور برابر نابینایان با سایر مردم در جامعه را فراهم کنند. اما این حق مسلم، تا چقدر در کشور ما به رسمیت شناخته می‌شود و اصولاً مسئولان برای رفع نابرابری‌های موجود چه  کرده اند؟

 چند تجربه موفق جهانی

 در ابتدای یادداشت به کشورهای غربی و شرایط به نسبت مطلوب نابینایان در این کشورها اشاره کردیم اما باید توجه داشت اگر نابینایان در این کشورها شرایط خوبی از جهات مختلف دارند، این ساختار کلی آن جوامع و نوع نگرش مسئولان آنها نسبت به نابینایان است.

برای مثال در کشور اسپانیا، تمامی ساختمان‌ها باید مجوز پایان کار خود را از مؤسسه «انسه سیدات» که همان سازمان‌ملی نابینایان اسپانیا است بگیرند و چنانچه موارد مربوط به دسترس‌پذیری معلولان و نابینایان درآن رعایت نشده باشد، مجوز پایان کار برای آنها صادر نمی‌شود. چنین شرایطی کم و بیش در سایر کشور‌ها مثل انگلستان، سوئد، آلمان، ایالت متحده امریکا، کانادا و تمامی کشور‌های توسعه یافته نیز وجود دارد. مؤسسه RNIB درانگلستان و فدراسیون ملی نابینایان امریکا نقش بسیار تأثیرگذاری برای بهبود شرایط نابینایان این کشورها ایفا می‌کنند.

شاید برایتان جالب باشد بدانید یک مؤسسه کانادایی با این نگرش که شاید نفر بعدی ما باشیم، اقدام به توسعه وسایل کمک آموزشی و توانبخشی و دسترس‌پذیری محیط‌های مختلف برای معلولان و نابینایان می‌کند. با این تصور که شاید همین ما که امروز از نظر جسمانی سالم هستیم، ساعتی بعد در یک سانحه رانندگی دچار نقص عضو و نابینایی شویم. بنابراین باید محیط شهری از همه جهات برای زندگی ما در آن شرایط نیز مناسب باشد تا دچار مشکل نشویم. متأسفانه چنین نگرش‌هایی در کشورهای در حال توسعه دیده نمی‌شود، از این رو به زندگی افراد معلول ازطرف رسانه‌ها و مسئولان چندان توجه نمی‌شود.

اگر مسئولان ما با خود بیندیشند شاید خودشان یا یکی از فرزندانشان نابینا شوند، آیا باز هم چنین بی‌تفاوت از کنار مسائل و مشکلات این قشر عبور می‌کنند؟ گفتیم شرایط رفاهی مردم در کشورهای توسعه یافته مناسب است و در کنار آن، نابینایان نیز از امکانات رفاهی خوبی بهره می‌برند، اما در کشور ما هنوز زیرساخت‌های یک زندگی با امکانات رفاهی مناسب در بسیاری از شهرها و اکثر روستاها به چشم نمی خورد و طبیعتاً نابینایان هم ازاین قاعده مستثنی نیستند. اما متأسفانه نابینایان در ایران حتی متناسب با امکاناتی که مردم سالم جامعه از آن استفاده می‌کنند، برخوردار نیستند و بیش ازآنچه فکرش را می‌کنیم با محدودیت‌های مختلف دست و پنجه نرم می‌کنند.

از دلداری و نمایش خسته‌ایم

 در روز جهانی ایمنی عصای سفید که به روز جهانی نابینایان معروف شده است، رسانه‌های ما به صورت نمادین بخشی از برنامه‌های خود را به نابینایان و مسائل و مشکلات و بعضاً توانمندی‌های این قشر اختصاص می‌دهند. مسئولان کشوری و لشکری هم در مراسم مختلفی که به مناسبت این روز برگزار می‌شود، حضور پیدا می‌کنند و با تصویب اصلاحیه لایحه حمایت از حقوق معلولان، از بهبود شرایط این قشر در آینده‌ای نزدیک خبر می دهند.

اما آیا واقعاً این بند‌ها و تبصره‌ها قرار است کاری برای نابینایان کند؟ یا مثل لایحه حمایت از حقوق معلولان مصوب سال 1383 عمدتاً به صورت نمادین باقی بماند و ضمانت‌های اجرایی لازم را هم نداشته باشد؟ اگر برای اجرای این ماده‌ها و تبصره‌ها عزمی راسخ و واقعی وجود نداشته باشد چه ارزشی دارد؟

 هر چه که باشد، نابینایان این سرزمین از این شعار‌ها، از این وعده وعیدهای پوشالی مسئولان خسته شده‌اند. جملاتی همچون همان بهتر که شما این دنیای کثیف را نمی بینید، دل شما پاک است و جای شما در بهشت و یا اینکه کاش ما جای شما بودیم، واقعاً روح و جان نابینایان را خراش می‌دهد؛ خراشی که شاید خود مسئولان هم متوجه آن نباشند.

یکی دیگر از عوامل گام نهادن در جهت رفع مشکلات نابینایان و برنامه‌ریزی کردن برای آن، آگاهی از تعداد معلولان دارای آسیب بینایی و شدت معلولیت این قشر است اما متأسفانه، گزینه فرزند معلول و نوع معلولیت وی در هر خانوار، در سرشماری نفوس و مسکن سال 95 وجود نداشت. ظاهراً نوع اسکلت ساختمان و اینکه فلزی باشد یا بتونی، خیلی مهم تر از آمار دقیق معلولان این کشور است. این در حالی است که مسئولان همواره وقتی می خواهند درباره تعداد معلولان آمار دهند، صحبت از آمار‌های نسبی و حدودی می‌کنند، حال این سؤال پیش می آید که پس کی باید این میزان دقیق مشخص شود. به چه علت این نکته بسیار مهم که پایه تمام برنامه ریزی‌ها است، در سرشماری نفوس و مسکن سال جاری لحاظ نشده است؟ چه کسانی باید پاسخگوی این غفلت بزرگ باشند؟ همین امر و صد‌ها نکته دیگر بخوبی نشان می‌دهد که رفع مشکلات نابینایان، عمدتاً در حد وعده وعید باقی می‌ماند و عزم راسخی برای تغییرات بنیادین از سوی مسئولان دیده نمی‌شود. به خاطر همین عملکرد نمادین رسانه هاست که ضعف فرهنگی در نوع نگاه مردم به نابینایان بیداد می‌کند. به علت همین توجه اندک برنامه‌های صدا و سیماست که اغلب مردم شیوه چگونگی برخورد با یک فرد نابینا و همراهی با آنها در محیط شهری را نمی دانند.

به علت کمبود پخش برنامه‌های مرتبط با نابینایان است که بسیاری از خانواده‌هایی که فرزندی با آسیب بینایی دارند، عمدتاً با فناوری‌های نوین ویژه نابینایان آشنا نیستند؛ فناوری‌هایی که در کشور‌های توسعه یافته باعث توانمندسازی نابینایان شده و سبب  می شود این قشر با نا برابری‌ها و محدودیت‌های کمتری روبه‌رو شوند.

غیر از قانون نویسی چه کرده‌اید؟

 توانمندسازی نابینایان یکی از اصولی‌ترین راهبرد‌های سازمان ملل و کشورهای عضو در راستای حفظ و تقویت کرامت انسانی این قشر است. اعلامیه مربوط به­ حقوق معلولان در سال 1975 میلادی، در مجمع عمومی سازمان ملل مطرح شده و به امضای کشور‌های عضو رسیده است. در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران نیز مفاهیم قابل تعمیم بسیاری به حقوق اساسی و شهروندی معلولان اشاره دارد. به طور مشخص، قانون جامع حمایت از حقوق معلولان اقدام دیگری است که در اردیبهشت ماه سال 1383 توسط نمایندگان مجلس شورای اسلامی به تصویب رسید. این در حالی است که همچنان بیکاری و عدم توانمند‌سازی معلولان با آسیب بینایی، یکی از چالش‌های اصلی پیش روی نابینایان است که موجب انزوا و سرخوردگی آنان و عدم حضور مؤثرشان در جامعه شده است. حال سؤال این است که چرا با وجود وضع قوانین ملی و بین‌المللی در جهت حفظ و تأمین حقوق معلولان در حوزه­ های مختلف اجتماعی، بالاخص در حوزه اشتغال، همچنان آمار اشتغال معلولان با آسیب بینایی بشدت پایین بوده و شکاف معناداری بین اشتغال معلولان با سایر اقشار جامعه مشاهده می ­شود؟ این نکته جای تأمل دارد که چرا در سال‌های اخیر، هیچ تلاشی در جهت توانمند‌سازی نابینایان و رفع موانع اشتغال آنها نشده است؟

 ویلیام چمپلیس می‌گوید ما دو نوع قانون داریم؛  قانون در کتاب و قانون در عمل. قانون در کتاب ایده آل قوانین است و همه چیز خیلی خوب جلوه می‌کند ولی قانون در عمل، چهره‌ای ظالمانه از حاکمان را نشان می‌دهد. ما نیز قانون حمایت از حقوق معلولان را داریم اما این قوانین، عمدتاً قانون در کتاب هستند و بسیاری از مواد آن تا به حال عملی نشده است. اصلاحیه برنامه جامع حمایت از حقوق معلولان نیز همچنان در انتظار تصویب مجلس شورای اسلامی قرار دارد، حال آنکه هنوز فراکسیون حمایت از حقوق معلولان در مجلس دهم تشکیل نشده است.

باید گفت نابینایان در ایران به علت عوامل مختلفی چون  محرومیت درآمدی، مشخص نبودن میزان و نوع اشتغال، فقر قابلیتی در خصوص شاخص آموزش، بی توجهی رسانه‌های جمعی در زمینه فرهنگسازی به آحاد مردم، فقدان اعتبارات لازم جهت اجرای قانون جامع حمایت از حقوق معلولان و بی‌توجهی مسئولان برای تصویب اصلاحیه آن، در شمار فقیرترین و مطرودترین افراد جامعه قرار گرفته‌اند.

نتیجه اینکه مسئولان ارشد کشوری و لشکری به عنوان تصویب کننده و مجری قوانین بالادستی، سازمان بهزیستی به عنوان متولی امور توانبخشی نابینایان، سازمان آموزش و پرورش استثنایی به عنوان متولی آموزش دانش‌آموزان نابینا وظیفه دارند زمینه فرهنگ سازی، آموزش مناسب و برطرف کردن مشکلات این قشر در جامعه را فراهم کنند.

امیر سرمدی

Page Generated in 0/0047 sec