printlogo


کد خبر: 7394تاریخ: 1394/7/23 00:44
چند پیام کوتاه در مورد نابینایان و مسائل مربوط به آنها
چند پیام کوتاه در مورد نابینایان و مسائل مربوط به آنها
دیدن با نگاه کردن نیست؛ زیرا چشم ها نیز گاهی به صاحبان خود دروغ می گویند، ولی عقل، کسی را که از او خیرخواهی کند، فریب نمی دهد.

اشاره

هم اکنون حدود 44 میلیون نابینا در سراسر جهان زندگی می کنند. اهمیت آنان به عنوان بخش بزرگی از جامعه انسانی سبب شد تا بیست و سومین روز از مهر ماه هر سال، «روز جهانی نابینایان» نام گیرد. این مناسبت، بهانه ای است تا به نابینایان و مشکلات ایشان بیشتر توجه کنیم. گرچه مسائل مربوط به نابینایی و نابینایان، مجال زیادی برای بررسی می طلبد، ولی این مقاله، کوشش اندکی است تا در چند پیام کوتاه، توجه مخاطب را به چشم، بیماری های چشمی، نابینایان و مسائل مربوط به آنها معطوف کند.

چشم

به هر گوشه جهان چشم بدوزیم، سراسر شگفتی و عظمت است و هر آفریده، نشانه ای از حکمت و درایت خالق دارد. در این میان، چشم به عنوان ابزار بینایی، اصلی ترین وسیله کسب اطلاعات از محیط است. حس بینایی می تواند اطلاعاتی درباره تشخیص رنگ ها، درک فاصله ها، جزئیات اشیا و حرکات ظریف در اختیار ما قرار دهد. اهمیت حسّ بینایی به اندازه ای است که آسیب های بینایی، بیشترین مشکلات حسّی را برای انسان به وجود می آورد. نابینایی، رابطه فرد را با محیط خویش به شدت تحت تأثیر قرار می دهد و از آگاهی های شخص به مقدار زیادی می کاهد. در میان حواس پنج گانه، نبود بینایی چنان فرد را به دیگران نیازمند می کند که نبود هیچ یک از حواس دیگر، او را تا این اندازه نیازمند اطرافیان نمی سازد.

عوامل نابینایی

عاقلانه ترین راه برای گریز از بیماری، پیش گیری است. با بررسی عوامل پیدایش بیماری و اجرای روش های پیش گیرانه، هرگز نوبت به درد و رنج ناشی از بیماری و هزینه های درمانی نمی رسد. نابینایی نیز مانند بیماری های دیگر، علت هایی دارد که در چهار دسته جای می گیرند:

الف) وراثت: یکی از عوامل نابینایی، وجود مشکلات ارثی است که شایع ترین دلیل آنها را ازدواج های فامیلی دانسته اند. بیماری والدین به ویژه مادر، در نابینا شدن نوزاد هنگام تولد تأثیر فراوانی دارد.

ب) بیماری ها: برخی از بیماری های عمومی و بسیاری از بیماری های عفونی، اگر به موقع و به طور صحیح درمان نشود، به نابینایی فرد می انجامد. تنبلی چشم، دیابت، آبله، سرخک، سرخجه، آب مروارید و آب سیاه، از بیماری هایی هستند که می توانند به نابینایی بینجامند.

ج) حوادث: آسیب های ناشی از حوادث گوناگون یا سهل انگاری و بی توجهی نیز از علت های از دست دادن بینایی است.

د) پیری: انسان وقتی به پیری قدم می گذارد، خواه ناخواه با کاهش دید رو به روست. هر عضوی در بدن، عمر مشخصی دارد که ضعف و حتی نابینایی به معنای کهولت چشم ها و پایان عمر طبیعی آنهاست.

تنبلی چشم؛ آغازی برای نابینایی

از آنجا که کودک، قدرت تشخیص و بیان مشکلات بینایی خویش را ندارد، بیشتر والدین از بیماری کودک خود ناآگاه می مانند. دوره حسّاس بینایی برای ایجاد تنبلی، دو تا سه سال ابتدای زندگی است. پس از این دوران تا حدود ده سالگی، رشد دستگاه بینایی کامل می شود. اگر تنبلی چشم تا این زمان درمان نشده باشد، در حقیقت، دستگاه بینایی چشم در مغز رشد نکرده است و چشم، ضعیف و ضعیف تر می شود و به نابینایی می انجامد و هیچ درمانی، حتی عمل جرّاحی نمی تواند بینایی را به چشم ها بازگرداند.

چشم تنبل ممکن است ظاهری طبیعی داشته باشد و بدون معاینه پزشک قابل تشخیص نباشد. پس بهترین راه برای اطمینان از سلامت چشم کودک، انجام دست کم سه مرحله معاینه بینایی در چند سال ابتدای زندگی است. سه تا چهار ماهگی، دو تا سه سالگی و پنج تا شش سالگی، زمان هایی هستند که باید کودک را نزد چشم پزشک برد. در مدت درمان، اجرای دستورهای پزشک، بسیار ضروری است و نباید بدون اطلاع و تجویز او، به درمان خودسرانه کودک پرداخت. پی گیری مرتب وضعیت کودک تا ده سالگی، خطر تنبلی چشم را از میان می برد و چشمانی سالم برای کودک به ارمغان می آورد.

چشم پزشکی در تمدن اسلامی

با ظهور اسلام و توجه ویژه آن به علم و تلاش برای دانش اندوزی، مسلمانان در مدت کوتاهی، گوی سبقت را از دیگران ربودند. آنان با بهره گیری از آموزه های دینی و با همت خستگی ناپذیر خود، قله های دانش را یکی پس از دیگری، فتح و دروازه های پیشرفت را به سوی جهانیان باز کردند.

چشم پزشکی، از علومی است که از سوی مسلمانان عرضه و شکوفا شد. در عصری که رومیان و یونانیان از دانش چشم پزشکی آگاهی چندانی نداشتند، دستاوردهای مسلمانان به قدری چشم گیر بود که پس از داروشناسی، چشم پزشکی را می توان برجسته ترین نماد تمدن پزشکی مسلمانان دانست. چشم پزشکی اسلامی، بیش از رشته های دیگر پزشکی بر طب اروپا اثر گذاشت. اندیشه ها و دیدگاه های چشم پزشکان مسلمان، ده ها سال پس از رنسانس همچنان در اروپا تابان بود و دانشگاه های پزشکی اروپا، جولان گاه اندیشه های علمی و تجربی چشم پزشکان مسلمان شده بود. نخستین کتاب کلاسیک چشم پزشکی، به دست فردی مسلمان نگاشته شد. از دیگر خدمات بزرگ اسلام، توصیف و درمان بیماری آب مروارید است که هر ساله شمار فراوانی از بیماران را نابینا می کرد. پزشکانی همچون رازی و ابن سینا، نمونه هایی از پزشکان مسلمانند که در پیشبرد این علم، نقش بسزایی ایفا کردند.

والدین و برخورد با کودک نابینا

خانواده، نخستین و مؤثرترین نهاد در شکل دهی شخصیت فرد است. در این میان، خانواده برای فرد نابینا، کارآیی های حیاتی تری دارد. گرچه وجود فرد نابینا، محدودیت های اقتصادی و اجتماعی فراوانی برای افراد خانواده به وجود می آورد، ولی واکنش آنها در برابر نابینا، در آینده او بسیار تعیین کننده است. والدین در نخستین برخورد با کودک نابینایشان، به اندازه ای متأثّر می شوند که گاه حتی کودک را نمی پذیرند و از پذیرفتن سرپرستی او سر باز می زنند. آن قدر ناراحتند که برای فرار از مسئولیت، همسر و اطرافیان را متهم می کنند و آنان را سبب اصلی این اتفاق می نامند. در ابتدا، این نوع واکنش ها طبیعی است و ممکن است از هر انسانی سر بزند، ولی ادامه یافتن این حالت، آینده مخاطره آمیزی را برای کودک در پی دارد.

والدین باید با شناخت کامل از شرایط خویش، نابینایی کودک را بپذیرند و برای راهنمایی، از مشاوران یاری طلبند. درک احساسات، هم دلی، هم دردی، تقویت اعتماد به نفس و زمینه سازی برای اجتماعی شدن، پیش از هر کس از سوی والدین صورت می گیرد. حمایت و تشویق خانواده می تواند نابینا را به فردی فعّال و مفید برای جامعه تبدیل کند. برای شناخت نابینا، موقعیت های تحصیلی، اجتماعی و شغلی او، همواره الگوهای موفقی در جامعه حضور دارند که توجه به آنها، کمک فراوانی به والدین در تربیت کودک می کند. نباید فراموش کرد که محیط آرام و بدون دغدغه، آرمانی ترین شرایط را برای نابینا و خانواده اش فراهم می سازد.

نابینایان و کار

کار، فعالیتی ضروری برای گذراندن زندگی فردی و اجتماعی است. انسان با هر وضعیت و در هر زمانی، کار را برای خود لازم می داند و از راه آن، میان خود و دنیای اطرافش رابطه منطقی و پویا برقرار می سازد. حق هر انسانی است که بر اساس توان و امکاناتش به کاری بپردازد و به میزان تلاش خود، از موهبت های خدادادی بهره گیرد. بنابراین، همه انسان ها با هر محدودیت و موقعیتی که دارند، باید فرصت لازم را برای بهره گیری از امکانات داشته باشند.

نابینایان، بخشی از نیروی کار جامعه شمرده می شوند. البته هر فردی برای موفقیت در کار به توانایی جسمی نیاز دارد. در این میان، نابینایان نیز محدودیت بینایی دارند. به یقین، هیچ کس نمی تواند حق نابینایان را برای پیشرفت زندگی فردی و اجتماعی شان نادیده بگیرد. انسان نابینا، تمام نیازها و امیدهای فرد عادی را دارد. او می خواهد کار کند و نیازهای زندگی اش را برطرف سازد. از این رو، به شدت خواهان استقلال اقتصادی و اجتماعی است.

گرچه همه جوامع، کم و بیش با مشکلات متعدد شغلی روبه رویند، ولی نابینایان، بیش از دیگران، بی کاری را تجربه می کنند. بی کاری، آسیب های روانی و اجتماعی فراوانی به دنبال می آورد. ایجاد آگاهی و بینش درست در کارفرمایان، برگزاری دوره های آموزشی کار و تغییر نگرش منفی به نابینایان، راه کارهایی است که شرایط کار را برای آنان فراهم می کند.

فن آوری و نابینایان

دست رسی به فن آوری و تکنولوژی روز، فرصت های جدیدی در جامعه ایجاد می کند. پیشرفت های انسانی نه تنها برای آسان شدن زندگی بشر است، بلکه زمینه های شکوفایی استعدادها را نیز فراهم می آورد. از این رو، نباید دستاوردهای جدید را ابزار استفاده قشر خاصی دانست و آنها را به گروه یا طبقه خاصی از مردم محدود کرد. آشنایی با اطلاعات روز و به کارگیری فن آوری های نوین، نیاز اساسی همه افراد جامعه است. نابینایان نیز از این قاعده بیرون نیستند. گرچه بسیاری از ایشان به دلیل محدودیت های جسمی، اقتصادی و حتی اجتماعی، به حاشیه رانده شده اند، ولی بهره نبردن از امکانات، به جایگاه اجتماعی آنان آسیب می زند و آنها را بیش از پیش، از افراد جامعه جدا می کند. به کار نگرفتن فن آوری ها و ناآشنایی با اطلاعات روز جامعه، فاصله ای عمیق پدید می آورد که در نهایت، به قطع پیوند جامعه نابینایان با اجتماع می انجامد.

ایجاد بستری مناسب برای یادگیری، کسب اطلاعات بهداشتی و درمانی، شکوفا شدن توانایی ها، استقلال فردی در تحصیل، کار و پژوهش و سرانجام، مشارکت در پیشرفت کشور، اهداف بلندی هستند که آشنایی نابینایان با تکنولوژی در پی دارد.

نابینایان در جامعه

جامعه پویا، همه امکانات خویش را به کار می گیرد تا تمامی افراد با پشت سر گذاشتن مشکلات و به کار بستن توانایی های خویش، جامعه را به اهدافش برسانند. بشر، موجودی اجتماعی است و اگر جامعه او را طرد کند، احساس نیستی می کند. در مقابل، پذیرش وی به عنوان عضوی مفید، احساس موفقیت را در او زنده خواهد کرد.

نابینایان به دلیل کمبود یا نداشتن مهارت های اجتماعی، کمتر مورد پذیرش جامعه قرار می گیرند. بخش مهمی از شخصیت فرد، به میزان پذیرش اجتماعی او بستگی دارد و اگر نابینا، خود را فردی بی کفایت و بی فایده فرض کند، تمامی هویت خویش را از دست می دهد. واقعیت این است که آنان قادرند با استفاده از تغییر در برنامه ها، شیوه ها و مواد آموزشی، به تحصیل بپردازند و نقش های کارآمدی در جامعه بر عهده گیرند. متأسفانه، بدون شناخت کامل از میزان توانایی ها و قابلیت های ایشان و پیش از تکیه کردن بر توانایی هایشان، بر ناتوانایی های آنان تأکید می شود.

نیاز آنان به راهنمایی، دلیل بر ناتوانی و بی کفایتی نیست. هر فرد با توجه به ویژگی ها، محدودیت ها و قابلیت های فردی و اجتماعی اش، بخشی از نیازهای خویش را به کمک دیگران برطرف می سازد. همه ما به گونه ای نیازمند راهنمایی هستیم. کمک به نابینا، وظیفه اجتماعی و انسانی ماست و اعتقاد به شأن والای انسانی و پذیرفتن حق لذت از زندگی برای تک تک آنان، حق طبیعی آنها به شمار می آید.

ورزش نابینایان

آثار سازنده ورزش در زندگی انسان، بر هیچ کس پوشیده نیست. حفظ سلامت و بهداشت، تقویت قوای جسمانی، کسب آمادگی های دفاعی، ایجاد نشاط، جلوگیری از افسردگی و فراهم کردن شرایط مناسب برای موفقیت های فردی و اجتماعی، همگی از نتایج مثبت ورزش در زندگی است.

محدودیت های ناشی از نابینایی، این تردید را ایجاد می کند که ورزش در میان نابینایان از اهمیت کمتری برخوردار است؛ حال آنکه حقیقت، چیزی جز این است. شرکت در مسابقات ورزشی، یکی از بهترین روش های ایجاد اعتماد به نفس و خودباوری در نابینایان است. کسب آگاهی های بیشتر از محیط، ایجاد تمرکز حواس، شادابی جسمی و روحی، شناساندن توانایی های خود به دیگران و ایجاد حسّ رقابت و تلاش، از دیگر آثار ورزش است که تأثیرش در نابینایان، بیش از افراد عادی نمایان می شود.

امروزه ورزش در میان نابینایان جایگاه ویژه ای یافته، به گونه ای که به توسعه ورزش های حرفه ای و برگزاری مسابقات داخلی و بین المللی انجامیده است. مسابقات نابینایان در رشته هایی همچون گلبال، دو و میدانی و شنا، هر چند وقت یک بار برگزار می شود و محیطی پرشور و مفید را برای نابینایان فراهم می آورد.

امام علی علیه السلام :

دیدن با نگاه کردن نیست؛ زیرا چشم ها نیز گاهی به صاحبان خود دروغ می گویند، ولی عقل، کسی را که از او خیرخواهی کند، فریب نمی دهد.

چشم ها هرگز خدا را نمی بینند، ولی دل ها با ایمان درست آن را درمی یابند.

د) زیرنویس

مردی از نابینایی پرسید: شغل تو چیست؟ نابینا جواب داد: آسمان را رصد می کنم. مرد با تعجب پرسید: چگونه آسمان را رصد می کنی؟ نابینا گفت: با قلبم.

تمام گل های سرخ و بنفش دنیا، تمام لاله ها و زنبق های جهان را به تو تقدیم می کنم، حتی اگر نتوانی رنگ هایشان را ببینی.

چند لحظه چشم هایتان را ببندید تا آرامش مرا درک کنید.

انسان فراتر از آن است که در کمبودهای جسمی و حسی اش محدود شود.

من نابینا نیستم؛ فقط با چشم هایم نمی توانم ببینم.

مهتاب مرده است

در من ستاره نیست

اما به چشم تو

سوگند می خورم

از آسمان پُرَم

نابینا به ماه گفت: دوستت دارم. ماه گفت: چه طور دوستم داری، در حالی که مرا نمی بینی؟ نابینا جواب داد: چون نمی بینمت، بیشتر از دیگران دوستت دارم. ماه گفت: چرا؟ نابینا گفت: دیگران به خاطر زیبایی ات دوستت دارند، ولی من به خاطر خودت.

ه ) توصیه ها

با ورزش، سلامت چشمتان را تضمین کنید.

هنگام برخورد با نابینا، خود را به او معرفی کنید و هنگام ترک کردن محل، به او اطلاع دهید.

ابتدا نظر نابینا را در مورد کمک به او جویا شوید و سپس یاری اش دهید.

با نابینایان بلند صحبت نکنید، شنوایی آنها قوی است.

با خود نابینا صحبت کنید، نه با همراه او؛ او حرف هایتان را درک می کند.

به نابینا اجازه دهید تجربه کند و اشتباهاتش را جبران کند.

 


لینک مطلب: http://iransepid.ir/News/7394.html
Page Generated in 0/0071 sec