نخستین برگ از این پرونده جنایی بعدازظهر 18مرداد سال 90ورق خورد. آن روز ساکنان منطقه نسیم‌شهر رباط‌کریم با شنیدن صدای فریادهای دخترجوانی، از خانه‌هایشان خارج شدند و دختر و پسری را دیدند که با هم درگیر شده‌اند. در جریان این درگیری پسرجوان با چاقو چند ضربه به دختر زد و سپس خودزنی کرد. شاهدان وحشتزده با پلیس تماس گرفتند و مأموران کلانتری12 نسیم‌شهر راهی محل حادثه شدند.

بررسی‌ها نشان می‌داد دختر جوان پیش از حضور مأموران و اورژانس جان باخته اما عامل جنایت هنوز زنده بود. او که سعید نام دارد به بیمارستان منتقل شد و پس از درمان اولیه، تحت بازجویی قرار گرفت. او گفت: چند وقت پیش با دختری به نام مینا آشنا شدم و مدتی بعد قرار ازدواج گذاشتیم. علاقه من به مینا به حدی بود که وقتی او از من خواست به دانشگاه بروم و درس بخوانم تا خانواده‌اش با ازدواجمان مخالفت نکنند، تمام تلاشم را کردم و موفق شدم در رشته مهندسی قبول شوم.

بعد از قبولی در دانشگاه، احساس می‌کردم به‌زودی به آرزویم که ازدواج با مینا بود، خواهم رسید اما چند روز پیش اتفاق غیرمنتظره‌ای افتاد. پسر جوان ادامه داد: من مقتول را از مدت‌ها قبل می‌شناختم. او نزد مینا رفته و درباره من چیزهایی گفته بود که باعث شد مینا از ازدواج با من منصرف شود. آنقدر عصبانی شده بودم که نزد مقتول رفتم و از او خواستم مینا را از تصمیمش منصرف کند و به او بگوید که درباره من به وی دروغ گفته اما او نپذیرفت. من هم عصبی شدم و با چاقو چند ضربه به او زدم و بعد اقدام به‌خودکشی کردم اما زنده ماندم. با اعترافات متهم، پرونده در شعبه74 دادگاه کیفری استان تهران رسیدگی شد و پدر و مادر مقتول خواستار صدور حکم قصاص برای متهم به نام سعید شدند. در نهایت قضات دادگاه رأی به قصاص او دادند که این حکم مدتی بعد در شعبه 16دیوان عالی کشور نیز تأیید و پرونده برای اجرای حکم به دادسرای جنایی تهران فرستاده شد.

• پایان کابوس‌های شبانه

سعید می‌دانست با قطعی شدن حکم قصاص، فاصله چندانی تا طناب دار ندارد. به همین دلیل از خانواده‌اش خواست برای جلب رضایت اولیای‌دم دست‌به‌کار شوند. با وجود تلاش‌های اولیه، پدر و مادر مقتول حاضر به گذشت نبودند. درحالی‌که زمان زیادی به اجرای حکم باقی نمانده بود اتفاق غیرمنتظره‌ای افتاد.پدر مقتول که حتی پول تفاضل دیه را حاضر کرده بود تا هرچه زودتر قاتل دخترش را مجازات کند یک‌شبه ‌نظرش عوض شد و 6خرداد‌ماه سال‌جاری پای برگه رضایتنامه را امضا کرد. همین کافی بود تا سعید از چوبه دار فاصله بگیرد و کابوس اعدام به پایان برسد.

• خواب سرنوشت‌ساز

قیصر شکری پدر مقتول در گفت‌وگو با همشهری می‌گوید: دخترم زهرا فقط 23سالش بود که کشته شد و من در این 4سال فقط به قصاص قاتل او فکر می‌کردم تا اینکه چند وقت پیش خواب عجیبی دیدم. خواب دیدم که زهرا می‌گفت قاتلش را ببخشم. همان شب نوه 12ساله‌ام و همسرم نیز خواب زهرا را دیده بودند. وی ادامه داد: همسرم مدتی است که به بیماری سرطان معده مبتلا شده و در بیمارستان بستری است. آن شب به نیت شفای همسرم تصمیم گرفتیم قاتل زهرا را ببخشیم. از سوی دیگر اعیاد شعبانیه نیز باعث شد که در تصمیم‌مان مصمم‌تر شویم برای همین از خون دخترمان گذشتیم و قاتل او را بخشیدیم. به گزارش همشهری با بخشش اولیای دم، ‌عامل جنایت از چوبه دار نجات پیدا کرد و به‌زودی از لحاظ جنبه عمومی جرم محاکمه خواهد شد.

• مدیون خانواده مقتول هستیم

علی رحیمی، پدر عامل جنایت می‌گوید: پسرم دروازه بان بود و مدتی در تیم نوجوانان صباباتری بازی می‌کرد. وقتی شنیدم دختری را به قتل رسانده حسابی شوکه شدم. او دررشته مهندسی درس می‌خواند و در مدت 4سالی که در زندان است درس خوانده و مدرکش را گرفته است. پسرم در زندان توبه کرده و خیلی پشیمان است. وقتی توبه و پشیمانی او را دیدم تلاش زیادی کردم تا از خانواده مقتول رضایت بگیرم. در این مدت دست‌کم 50نفر را به خانه مقتول فرستادم به این امید که با پادرمیانی آنها، خانواده مقتول رضایت بدهند اما نشد تا اینکه سرانجام پدرمقتول راضی شد تا از خونخواهی بگذرد و من و خانواده‌ام واقعا زندگی دوباره پسرم را مدیون آنها هستیم و همیشه دعایشان می‌کنیم.