printlogo


کد خبر: 5497تاریخ: 1393/9/25 09:12
درباره سینما افشاگری می‌کنم
داریوش ارجمند دربرنامه «بعضیا»:
درباره سینما افشاگری می‌کنم
داریوش ارجمند گفت: من دوهزار خاطره از این سینما دارم که تا قبل از روزی که بمیرم آن‌ها را چاپ می‌کنم تا روزی می‌نویسم که سنگین‌تر از قلم نمی‌توانم دستم بگیرم. باید برای نسل آینده افشاگری‌هایی درباره سینما انجام بدهم.

 سیدعلی ضیا مجری «بعضیا» شب گذشته یکشنبه 23 آذر در حالی که تنها ساعاتی از درگذشت انوشیروان ارجمند می‌گذشت میزبان برادر او داریوش ارجمند بود.

ارجمند در ابتدای این گفتگو در حالی که مدام بغض می‌کرد، تأکید کرد با وجود شرایطی که داشته همچنان به برنامه آمده و گفت: ما در حرفه‌ای کار می‌کنیم که وقتی قراری می‌گذاریم نمی‌توانیم زیرش بزنیم. با مرگ عزیزانمان هم کارمان را ادامه می‌دهیم. من هم از این قاعده مستثنی نیستم و متعلق به مردم هستم. کمتر از چندساعت از فوت برادرم گذشته اما چون قول دادم، آمدم.

وی درباره لحظات آخر زندگی برادرش این چنین گفت: تمام بیمارستان درگیر انوش بودند. همه می‌آمدند و می‌رفتند و وقتی از آن‌ها درباره انوش می‌پرسیدیم گرچه آرام بودند اما موضوع برای ما مشخص بود. ما بازیگریم و دیگران نمی‌توانند جلویمان بازی کنند و من به شخصه هرگونه بازی را که در شخصیت افراد باشد متوجه می‌شوم.

مدام نگران بهار و برزو بودم
ارجمند افزود: برادرم را در حالت کما و بیهوشی نگه داشته بودند تا بتوانند کاری برایش انجام دهند. اما وضعیت او مدام افت می‌کرد، به زودی نارسایی ریه او بیشتر شد و مجبور شدند او را به آی سی یو ببرند. من هم مدام نگران حال برزو و دختر انوش بهار بودم.

این بازیگر تصریح کرد: بهار که حال خودش را نمی‌فهمید آنقدر که بابایی بود. برزو هم که حال خوشی نداشت. کودک او عشق پدرش بود و برزو مدام می‌گفت فقط دلم می‌خواهد پدر یکدفعه دیگر چشم‌هایش را باز کند و جانیار را در آغوش بکشد.

برادرم به سفری باشکوه رفته است
ارجمند تأکید کرد: اما سرانجام به مشیت خداوند گردن گذاشتیم و نمی‌شود کار دیگری کرد.

وی ادامه داد: مرگ پایان کبوتر نیست. برادر من به یک سفر پرنور و باشکوه رفته است. او انسانی نبود که در زندگی‌اش کسی را رنجانده باشد و بسیار صبور بود. آقای پورمحمدی معاون سیما هم که به عیادت انوش رفته بود او را فردی سخت کوش و سحرخیز که سخت کار می‌کرد معرفی کرده بود.

در سریال «امام علی» دست و پای برادرم شکست
بازیگر نقش ناخدا خورشید یادآور شد: واقعا هم همین طور بود. همه ما برای سینما سخت کوش بودیم. دست برادرم در سریال امام علی شکست، حتی پایش شکست. در فیلم دیگری گردن من شکست. چرا که ما هیچوقت نخواستیم کم فروشی کنیم. من مثالی دارم که می‌گویم وزنه بردار نیستم بگویم 10 کیلو کمتر می‌زنم، ما اینطور عادت کردیم، تعلیم دیدیم و زندگی کردیم.

ارجمند درباره همکاری با برادرش در سریال «امام علی (ع)» گفت: ما در دو قطب روبروی هم بازی می‌کردیم. آن روز‌ها شیرین‌ترین لحظات زندگی‌ام را پشت سر گذاشتم. ما در یک اتاق در بندرعباس بودیم و انوش مرا پرستاری می‌کرد. او کیف سامسونتی داشت که در آن همه چیز بود. از قهوه گرفته تا چای انواع دمنوش، چای، فلفل، نمک. هر کسی هرچی کم داشت سراغ کیف او می‌رفت. او مرد سفر بود و خوش سفر بود.

اولین بار انوش مرا سینما برد
وی درباره خاطرات کودکی‌ با برادرش اظهار کرد: اولین کسی که مرا سینما برد انوش بود. البته با پدرم هم رفته بود اما شرایط متفاوت بود. یک فیلم ایتالیایی شمشیر بازی با هم دیدم و همیشه با هم سینما می‌رفتیم. او عکس‌های آرتیستیک را برای خودش جمع می‌کرد. پدر ما هم نظامی بود و ما همه تیراندازی کار می‌کردیم، عکس‌های خفنی از انوش در حال تیراندازی داشتیم که امیدوارم برزو آن‌ها را نگه داشته باشد. از‌‌ همان زمان آمدن به سمت هنرپیشگی در وجود انوش بود.

این بازیگر خاطرنشان کرد: ‌ او در دهه 30 به کلاس‌های استاد سمندریان رفت. من در کلاس‌ها به بچه‌هایم می‌گویم هرکس بیشتر زندگی کند بهتر بازی می‌کند. در همین روزگار ما اکثر جوانانی که نقش‌های همسن خودشان را بد و غیرقابل قبول بازی می‌کنند، به این خاطر است که اشرافی به خودشان ندارند، از خانه بابا و مامان آمدند و چیزی نمی‌دانند. درس خواندن که زندگی نیست. راه رفتن بین مردم، نگاه کردن آن‌ها، سفر کردن و... زندگی است. دانشکده بازیگری این‌ها است.

مادرم متوجه استعداد بازیگری ما شد
ارجمند یادآور شد: اولین نفراتی که متوجه استعدادهای بازیگری بچه‌ها می‌شوند افراد خانواده هستند. در خانواده ما مادرم بود. هر بار که تئاتری بازی می‌کردم، می‌دیدیم کنار تختم برایم هدیه‌ای گذاشته‌است؛ شمائل حضرت علی، انگش‌تر و... مادر نوازنده تار بود و استعداد یل در نوازندگی یا استعداد برزو یا پسر کوچکم سام همه از مادربزرگشان می‌آید. در زمینه ادبیات هم همینطور. امیریل که رسما ترانه‌های آهنگ‌های خودش را می‌گوید. بهار فوق لیسانس فلسفه می‌خواند. بسیاری از بخش ‌ای اساسی بازیگری و هنرمندی از خانواده بیرون می‌زند. باید خانواده‌ای باشد که این سلول در آن تکثیر شود. شانسی که ما داشتیم این اتفاق برای ما افتاد. پدر و مادر درستی داشتیم و حتی خواهرم نقاش بزرگی بود.

وی تأکید کرد: من و انوش همیشه ساعت 2 نصفه شب برای سریال امام علی (ع) می‌رفتیم و زود‌تر از همه می‌رسیدیم. انوش بساط صبحانه را می‌چید و بعد گریمور‌ها و بقیه می‌آمدند.

چیزی که مانده پرواز است
این بازیگر درباره لحظه‌های آخر برادرش گفت: دایی‌های برزو همه نقاش هستند. یکی از آن‌ها هم طبیب حاذقی است. او بالای سر انوش آمد و گفت آنچه برای انوش انجام دادند اگر در آمریکا هم بود همین کار را انجام می‌دادند. او به ما آرامش داد.

ارجمند تصریح کرد: مرگ پایان کبوتر نیست. پرواز را به خاطر بسپار پرنده مردنی است. چیزی که مانده پرواز است. پرواز در فضای هنری این سرزمین. برادرم اعتقادش را می‌گفت. امکان ندارد تا کسی اعتقاد نداشته باشد بتواند دیالوگ بگوید. من فکر می‌کنم برادرم که بار‌ها روی این سکو‌ها نشسته، همین الان هم اینجا است و شاید بسیاری از کلمات را او در دهان من می‌گذارد.

مرگ پریدن از یک جوی است
وی در حالی که می‌گریست از اینکه مردم را ناراحت می‌کند ابراز تأسف کرد و گفت: برادرم فردای اربعین فوت کرد. او 15 سال نمایش «خورشید کاروان» را در همین روز‌ها بازی می‌کرد. فکر می‌کنم آن کسانی که او برایشان کار کرد در آن طرف جوی هوایش را دارند. مرگ پریدن از یک جوی است. تنها چیزی که باورش داریم و مطمئن هستیم حقیقت است مرگ است.

ارجمند ادامه داد: به هیچکس به خاطر خوش بیانی پاداش نمی‌دهند. قرآن هم می‌گوید عمل صالح ملاک است. برادرم به هیچکس صدمه نزد و انسان باشرفی بود.

دوربین بعضیا در آخرین روز زندگی انوشیروان ارجمند در بیمارستان
در ادامه ضیاء در سخنانی گفت: هفته پیش از مردم خواستم برای برادرتان دعا کنند. دیروز هم به برزو زنگ زدم و همراه با بهرام رادان به بیمارستان رفتیم. از بهرام رادان ممنونم که با ما همراه شد. گزارشی از حال و هوای دیروز را در ادامه می‌بینید که در آن با همسر و دختر انوشیروان ارجمند و برزو جان صحبت کرده‌ایم.

در ادامه تصاویری از دوربین «بعضیا» در بخش بیمارستانی که ارجمند در آن بستری بود پخش شد و برزو ارجمند در حالی که به شدت متأثر و نگران بود در سخنانی گفت: ما روزهای خیلی سختی را می‌گذرانیم. فعلا منتظریم و خواهش من از مردم ایران فقط دعا است.

برزو: بابای من اهل خوابیدن نیست
تصاویری از احوال پرسی بهرام رادان از برزو ارجمند بعد از این روی آنتن رفت و برزو تأکید کرد: دیدن بابا در این وضعیت خوشایند ما نیست. بابای من اصلا اهل خوابیدن نیست. او فردی سحرخیز است و حالا هم باید جلوی دوربین یا روی صحنه باشد.

وی تصریح کرد: دو هفته پیش یکشنبه بابا دچار عارضه قلبی وسیع شد و فردای آن روز دوشنبه حدود 12 روز پیش سطح هوشیاری او دیگر بالا نیامد. ما روزهای سختی را می‌گذرانیم.

بهار ارجمند دختر زنده یاد انوشیروان نیز گفت: حال پدرم وصف نشدنی نیست. حال بابا انوش سینما و تلویزیون که برای همه بابا و عمو بوده، کسی که سن و سال برایش مهم نیست و از نوجوان 14 ساله تا پیرمرد 90 ساله با او می‌گویند و می‌خندند و زندگی می‌کنند.

بابا هر سال اربعین در «خورشید کاروان» بازی می‌کرد
وی ادامه داد: از همه مردم که برای بابا دعا کردند ممنونیم و می‌خواهیم این دعا را قطع نکنند و برای همه مریض‌ها شفای کامل را بخواهند. از دکتر و پرستارهای بیمارستان هم تشکر می‌کنم. امیدوارم به حق این شب و روز‌ها اباعبدالله کمک کند. بابا هر سال این موقع «خورشید کاروان» را بازی می‌کردند...

همسر زنده یاد ارجمند نیز در سخنانی گفت: از تمام مردم تشکر می‌کنم. همچنین از پرسنل خوب بیمارستان که مثل فرزندان ما هستند. از بچه‌های آی سی یو و تمام مردم ایران هم متشکرم. امیدوارم سایه هنر همسرم بر سر مردم بماند. بچه‌هایم به عشق او نفس می‌کشند.

با پایان پخش این آیتم و بازگشت به استودیو، داریوش ارجمند در حال گریستن بود. ضیاء خطاب به او گفت: دوست نداشتیم گریه شما را ببینیم.

تا به حال 10 بار مرده‌ام
ارجمند هم پاسخ داد: عیبی ندارد خوب است. کل نفس ذائقة الموت. این تنها حقیقت ممکن است. کسانی که کار هنری می‌کنند با مرگ اخت هستند. من تا به حال 10 بار مُردم و مرگ را مزه‌مزه کردم و سعی کردم آن را منتقل کنم. مرگ برای ما تجربه شده است.

وی ادامه داد: امروز خیلی به من فشار آمد. برادرم را می‌دیم که نمودار پشت سر او مدام کج و کوله می‌شد. عدد‌ها نمی‌آمدند تنفسش خوب نبود. مثل شهری که فرو می‌ریزد... همینطور او را نگاه کردم تا وقتی که تمام کرد.

عموی برزو و بهار ارجمند گفت: از همین جا به برزو و بهار پیام می‌دهم آن راهی را که پدرشان دوست داشت ادامه بدهند، خودشان را سالم و سلامت نگه دارند و این راه را طی کنند. انوش کمک همه بود. او در مقطعی در کلاس بازیگری هم درس می‌داد. اما کار‌هایش زیاد شد و نتوانست ادامه دهد. پری صابری کارگردان او دیروز ناباورانه به من زنگ زده بود و می‌گریست.

گر پیش منی چو بی‌منی در یمنی
این بازیگر تصریح کرد: رسالت ما این است که باید بتوانیم مثل چراغ‌هایی که کنار دریا هستند کشتی‌ها را به ساحل هدایت کنیم. برادرم اینگونه بود. برادرم بدون هیچ گونه شعار بدون‌های و هوی و منم منم کار می‌کرد. همین امروز بخشی از حرف‌های او خطاب به جوانان در تلویزیون پخش شد که او به جوان‌ها توصیه کرده بود مردمان بزرگ این سرزمین را بشناسیم. این بزرگ‌ترین راهنمایی بود که او کرد و ما باید این توصیه را گوش بدهیم.

ارجمند در ادامه شعری را که برای برادرش سروده بود، خواند و در ادامه خطاب به برادرش گفت: گر در یمنی چو با منی پیش منی، گر پیش منی چو بی‌منی در یمنی.

سریال امام علی (ع) دیگر تکرار نشد
وی در پاسخ به سوال ضیاء درباره ماندگاری سریال امام علی (ع) تا امروز، اظهار کرد: امام علی (ع) سریالی که دیگر تکرار نشد. اثری بود که با دل و ایمان سرو کار داشت. مردم حقیقت اسلام را در تشیع دیدند و به نظرم رفتار امام علی (ع) نشأت گرفته از رفتار پیامبر اعظم است. بین حرف و عمل او یک مو فاصله نبود. این موضوع باعث شد ما که نزدیک‌ترین منطقه به حکومت علی (ع) را داشتیم، او را به عنوان مظهر و نمونه این مذهب بپذیریم.

ارجمند تأکید کرد: حاصل تشیع علی (ع) به عنوان الگو است. اما اینکه ما چقدر از این الگو پند می‌گیریم بماند. معدودند کسانی که می‌پذیرند باید علی (ع) الگو باشد. وقتی سریال امام علی (ع) ساخته شد، در دل همه برای اولین بار چیزی وجود داشت. من بعدا با‌‌ همان گروه کار مذهبی کردم اما آن انرژی بینمان نبود. به لطف علی ابن ابی طالب چنین اتفاقی افتاد. به قول نویسنده و کارگردان و دیگران، در سریال ما علی (ع) مظلوم واقع شد. اما سریالی شد که نظیر ندارد.

لوندی‌هایم را گذاشتم برای علی ابن ابی طالب
بازیگر نقش مالک اشتر یادآور شد: ما با اعتقاد کار کردیم. خود من اصلا قرار نبود بازی کنم و به خاطر نمی‌آورم چه می‌کردم. در بسیاری از فیلم‌ها دنبال تمهیداتی هستم و برای بازی نقشه می‌کشم اما در این فیلم خودم را به قلبم و اعتقاداتم سپردم. در لوکیشن‌ها مثل شهرک دفاع مقدس، بندرعباس، پیشوا ورامین همواره احساس می‌کردم علی ابن ابی طالب یک گوشه ایستاده و مرا می‌بیند و من سعی کردم همه لوندی‌هایم را برای او انجام دهم و برای او بازی می‌کردم. البته این را بعد از 10 سال گفتم. بقیه هم همینطور بودند نه فکر پول بودیم نه چیز دیگر. همه می‌خواستیم عرض ارادتی به علی (ع) داشته باشیم.

وی ادامه داد: از سیدمیرباقری تا محمد بیک‌زاده که تهیه کننده بودند تا سیروس مقدم که به عنوان برنامه ریز حضور داشت همه آماده بودیم برای عرض ارادت به امیرالمومنین. بازی‌های درخشان علی آزاد یا مهدی فتحی به یاد ماندنی است. همگی دینی داشتیم که باید ادا می‌کردیم. در میان ما زنده یاد فتحی به باور غریبی رسیده بود. یک بار به او گفتم شما خیلی خوب بازی کردی گفت نه من عالی بازی کردم.

انوشیروان با دست و پای شکسته بازی کرد
ارجمند تصریح کرد: این موضوع خیلی اهمیت دارد تا اینکه شما به خاطر دستمزد کار کنی اما هدف در جان ما نشسته بود. برادرم دستش شکسته بود و باید صحنه‌ای را بازی می‌کرد که آب را به اردوگاه علی بسته بودند. او با دست چپ شمشیر کشید و بازی کرد. من می‌دانستم چه دردی دارد، حتی پایش به بند چادر گیر کرد و پایش هم شکست. اما به کارش ادامه داد.

وقتی مردم با دیدنم یاد علی (ع) می‌افتند باید آبرودار باشم
وی افزود: خاصیت این سریال که نمی‌دانم از کجا آمد این است که بعد از 20 و چند سال آن انرژی و گرما هنوز مثل کوره بیرون می‌زند. زندگی برایم دشوار می‌شود وقتی در خیابان راه می‌روم و هرکسی که نگاهم می‌کند یاد علی (ع) می‌افتد. انگار دیوارهای جهان به تو فشار می‌آورد و منگنه‌ات می‌کند در راهی که همین طور باید بروی. وقتی کسی تو را می‌بیند و یاد او می‌افتد به خودت می‌گویی باید آبرودار باشی و نگذاری باور کسی خدشه دار شود. این حس از چهار طرف تو را می‌چلاند. من از اینکه در این منگنه، محدودیت و فشار هستم لذت بردم. می‌دانم با نیت خیر مرا در این وضعیت قرار داده‌اند و خیلی هم صدمه دیدم اما هرکه در این راه مقرب‌تر است جام بلا بیشترش می‌دهند.

باید در مهمانی باشی تا نقش بگیری
این بازیگر پیشکسوت در پاسخ به سوال ضیاء درباره کم‌کاری در سینما گفت: متن قابل قبولی نمی‌بینم. البته به هر حال سینما شرایط ویژه‌ای دارد، باید در مهمانی باشی، با برخی رفیق باشی، باید درشت‌تر از چیزی که دوست دارند حرف نزنی و حقیقت را نگویی.

درباره سینما افشاگری می‌کنم
وی تصریح کرد: من دوهزار خاطره از این سینما دارم که تا قبل از روزی که بمیرم آن‌ها را چاپ می‌کنم تا روزی می‌نویسم که سنگین‌تر از قلم نمی‌توانم دستم بگیرم. باید برای نسل آینده افشاگری‌هایی درباره سینما انجام بدهم. چون فکر می‌کنم نسلی که می‌آید باید حقایقی را در این باره بداند. من حقیقت را می‌گویم. به قول مالک اشتر؛ از علی آموخته‌ام بی‌کینه شمشیر بزنم.

ارجمند تأکید کرد: خیلی از آدم‌ها هستند حتی در مدیریت سینمای ما، اگر بخواهند کارگردان کنند این اعتماد به نفس در خیلی‌ها مُرده. دوست دارند کوتاه‌تر از خودشان را بیاورند حتی از هم قد‌هایشان هم می‌ترسند. اما من به فیلمی آره نمی‌گویم اما اگر بگویم دیگر تمام است. آنهایی که با من کار کرده‌اند می‌دانند من مطیع کارگردان کار کردم اما هرگز حاضر نشدم پای نقش خیلی کار‌ها را در این رابطه در دفا‌تر انجام دهم. کم می‌خورم گرد می‌خوابم اما زیر بار نمی‌روم.

طلبکار کسی نیستم
بازیگر سریال «ستایش» ادامه داد: من از خودم هیچی ندارم و در خانه زنم زندگی می‌کنم. اما طلبکار هیچکس نیستم. سه تا بچه دارم هر کدام سه دفعه دانشگاه رفتند. از کسی طلبکار نیستم. اما وقتی راهبندان سر راهم ایجاد می‌کنند دیگر نمی‌شود... تو اهل فضلی و دانش همین گناهت بس..

در ادامه در آیتمی گفتگو با همسایگان ارجمند پخش شد و همسایه‌ها او را فردی خوش رفتار و متواضع معرفی کردند.

نمی‌دانم بین ما هنرمندان کفر است
پس از این، ارجمند در سخنانی گفت: من به خاطر چیزهای بیخودی عصبانی نمی‌شوم. جهل مرا عصبی می‌کند، اینکه وقتی کسی چیزی نمی‌داند اما اصرار دارد به من بگوید می‌داند. نمی‌دانم در بین ما هنرمندان کفر است! همانطور که سقراط با آن همه دانش گفت نمی‌دانم. نمی‌دانم مام بلندی است که صعود به آن خیلی سخت است. آن کسی که کم می‌داند اما فکر می‌کند همه علوم جهان‌‌ همان چیزی است که می‌داند این یعنی جهل و مرا عصبانی می‌کند. ممکن است بازیگری کنار من باشد با ملاطفت و دوستی این موضوع را به او گوشزد کنم. قبلا برافروخته می‌شدم اما دیدم نه من موظم یک بار بگویم. سعدی با این بیت نجاتم داد: من آنچه شرط بلاغست با تو می‌گویم تو خواه از سخنم پند گیر و خواه ملال.

وی در پایان سخنانش اظهار کرد: صحبت‌های پایانی من این است که مردم ایران قدر هنرمندان درجه یکشان را می‌دانند. آنقدر برای من پیام تسلیت آمده که دیگر تلفن همراه من جا ندارد. من دست مردم ایران را می‌بوسم و همیشه گفته‌ام که نوکر مردم هستم. من سه شعار در زندگی دارم. یک عبودیت خداوند دو نوکری مردم سه خدمت به فرهنگ سرزمین.

 


لینک مطلب: http://iransepid.ir/News/5497.html
Page Generated in 0/0053 sec