روزنامه شنبه 27 بهمن 1397
وسایل توانبخشی نابینایان همچنان چشم به راه ساماندهی - نان و شراب - کاهش قابل توجه قیمت عینکهای Esight - لذت شنیدن از مرگ - سه، چهار، هفت - کشکول
|
روزنامه ایران سپید
شنبه 27 بهمن 1397
10 جمادی الثانی 1440
16 فوریه 2019
سال بیست و سوم شماره 6075
صاحب امتیاز:
خبرگزاری جمهوری اسلامی
مدیر مسئول: سهیل معینی
سامانه پیامکی: 3000465040
نشانی پستی: تهران- ص.پ. 158755388
تلفن: 84711371
شماره انتشارات: 5-88548892
وبسایت: www.iransepid.ir
پست الکترونیک: iransepid@icpi.ir
.........عناوین این شماره.......
وسایل توانبخشی نابینایان همچنان چشم به راه ساماندهی 2
کاهش قابل توجه قیمت عینکهای Esight
* گلواژه: ای بشر گرچه خلق شده ای! برخیز و ثابت کن که اشرف مخلوقاتی. توماس کارلایل
.............سخن هفته
* وسایل توانبخشی نابینایان همچنان چشم به راه ساماندهی: در دو سال اخیر چندین یادداشت را به ضرورت ساماندهی توزیع وسایل توانبخشی و کمک زیستی آسیبمندان بینایی اختصاص داده ایم. پیش از نگارش این یادداشتها طی دیدارهای مکرر با مسئولان امور توانبخشی سازمان بهزیستی مسئله تأمین متناسب وسایل توانبخشی نابینایان را مطرح و دنبال کردیم. این مسئولان نیز تعهد دادند نخست سهم افراد نابینا و کمبینا را در بودجه تأمین وسایل توانبخشی افراد معلول تا تناسبی میان این بودجه با نیاز این گروه به این وسایل برقرار شود و بیش از این بی عدالتی نسبت به سهم نابینایان و کمبینایان از بودجه وسایل توانبخشی سازمان ادامه نیابد و دردرجه دوم، شیوه نامه ای علمی برای تأمین و توزیع این وسایل تدوین شود. متأسفانه هنوز به هیچ کدام از این اهداف دست نیافته ایم. علیرغم وعده ها هنوز مشخص نیست چه سهمی از بودجه تأمین وسایل توانبخشی سازمان برای افراد معلول به آسیبمندان بینایی اختصاص مییابد. مسئولان ابتدا از رقم 10 درصد متناسب با سهم جمعیت نابینایان از جمعیت کل معلولان سخن گفتند و بعد، از رقم 14 درصد، اما به اعتراف خود آنها هنوز به این ارقام دست نیافته ایم، اما جدیتر از آنها مشکل شیوه تأمین و توزیع این وسایل است که واقعاً سر و سامانی ندارد. در میان لیست وسایل خریداری شده نام وسایلی دیده میشود که با وجود بهای قابل ملاحظه، کارایی چندانی برای نابینایان ندارند. اخیراً مشاهده شده است بهزیستیهای استان کمکهای مادی بلاعوض را در ازای فاکتورهای غیر واقعی در اختیار نابینایان قرار دادند که به نوعی پاک کردن صورت مسئله و دور ریختن همان وجهی است که با زحمت و چانه زنی برای خرید وسایل نابینایان اختصاص یافته است. البته دادن کمک مالی برای خرید وسایل، جزو راه حلها بوده، اما نه بی حساب و کتاب. باید این پرداختها طبق شیوه نامه ای مشخص اجرایی شود.
.............چوب الف
* نان و شراب: «روزی که گوش کرهای مصلحتی باز شود و زبان لالهای مصلحتی به سخن درآید، آن روز آغاز لحظات بسی دردناکی خواهد بود که من آرزومندم تو را از آن نصیبی نباشد.» عبارت بالا از رمان ایتالیایی کمنظیری نقل شده که پس از گذشت سالها دلم میخواهد دوباره آن را بخوانم. رمانی زیبا با درونمایه ای سیاسی و انسانی که آدم را به یاد «خرمگس» اثر مشهور اتل لیلیان وینیچ می اندازد. چند روز پیش با یکی از دوستان از محمد قاضی و تسلط ستودنی و عمیقش بر زبان مادری سخن میگفتیم که به یاد «نان و شراب» افتادم. به گمانم نمیشود به محمد قاضی فکر کرد و از او سخن گفت و به یاد نان و شراب نیفتاد. این بود که تصمیم گرفتم در این شماره از نان و شراب، اثر به یاد ماندنی نویسنده ایتالیایی اینیاتسیو سیلونه چند کلمه ای برایتان بگویم. رمانی درباره آزادگی، درباره ایمانهای بزرگ و درباره ایثار. سیلونه این رمان خواندنی را در زمان استیلای فاشیسم در دوره دیکتاتوری موسولینی در ایتالیا نوشته است. متن جذاب و گیرای کتاب با طنزی تلخ به سراغ تعصب، جهل و خرافه میرود. محمد قاضی نیز در مقدمه ای که بر کتاب نوشته است، درباره کتاب مینویسد: «کتاب حاوی داستان مهیجی است از زندگی دهقانان فقیر ایتالیا که در آن عادات و آداب و رسوم و معتقدات خرافی و وضع زندگی اسفبار ایشان به زبانی ساده و شیرین و پرطنز و کنایه تشریح شده است. کتابی است سرشار از هیجان و مملو از صحنه های زنده و جالب توجه انسانی که در همه جای آن احساس انسان دوستی و عواطف بشری و وجدان سیاسی و اجتماعی و عشق به آزاد زیستن و آزاد اندیشیدن موج میزند. تنها در بند خود نبودن و رفاه و تنعم توأم با بردگی را حقیر و خوار شمردن و به خاطر اجتماع زیستن، درسی است که این اثر زیبا و ارزنده به ما میآموزد».
هرچند زندگی مردم در ایتالیا در زمان استیلای فاشیسم چندان تعریفی ندارد، اما همچنان آدمهایی هستند که وجودشان از انسانیت سرشار است. انسانهایی در عین حال هوشمند و حساس و اصیل که بیپروا عادتها و باورهای زمانه خود و سیاست موجود را به چالش میکشند و مشتاقانه معنای زندگی را جستجو میکنند. سیلونه در این اثر خواندنی از تجربیاتی سخن میگوید که خود به واقع آنها را زیسته است. از مبارزه علیه فاشیسم، دفاع از حق دهقانان محروم و ستمدیده، پیوستن به حزب کمونیسم و در نهایت نا امید شدن از حزبی که علیرغم ادعای انسان دوستانه و نجاتبخشش، خود، با تضادهایی حل ناشدنی دست به گریبان است. از نثر شیرین و دوست داشتنی محمد قاضی در ترجمه کتاب هم که دیگر چه بگویم... فقط باید خواند و دید و خود این دنیای جذاب را تجربه کرد.
کتاب نان و شراب سالها پیش در مؤسسه نابینایان رودکی گویا شده و در دسترس علاقه مندان قرار دارد. «پرستو ولدخان»
* گلواژه: بزرگترین عیب، آن است که از عیب خویش آگاه نباشیم. توماس کارلایل
* گلواژه: آرزوهای مثبت، "نیکبختی" و آرزوهای منفی، "سنگدلی" است. توماس کارلایل
..........فناوری های امیدبخش
* کاهش قابل توجه قیمت عینکهای Esight: به تازگی خبر رسیده که سازندگان عینک جنجالی Esight، در عرضه بروزترین مدل این عینک، تخفیف قابل توجهی در نظر گرفته اند و به ناگهان این عینک ۱۰ هزار دلاری را با کاهش ۴۰ درصدی، به قیمت ۵۹۵۰ دلار آمریکا عرضه خواهند کرد. Esight یکی از جنجالیترین محصولات جبران کمبینایی است که در سالهای اخیر در اختیار کاربران کمبینا قرار گرفته است.
«Conrad Lewis»، نام یک مهندس کانادایی است که چون دو خواهر نابینا داشته، به فکر طراحی چنین وسیله ای افتاده و در این زمینه موفق هم بوده است. اما «Esight» دقیقاً چیست و چطور کار میکند؟ «Esight» مجموعه ای است از یک عینک، یک دوربین و یک کامپیوتر. نوع فناوری استفاده شده در این عینک، تقریباً شبیه آن چیزی است که در عینکهای واقعیت افزوده هم به کار رفته است. تعجب نکنید. هیچ کدام از این وسیله ها در ابعادی که شما تصور میکنید نیستند. بنا بر این، «Esight» کاملاً قابل حمل است و به هیچ وجه دست و پا گیر نیست. کاری که در «Esight» اتفاق می افتد, این است که وقتی شما عینک را به چشم میگذارید، دوربین تمام تصاویر را ثبت میکند و به کامپیوتر ارسال میکند و کامپیوتر، به کمک نرم افزار مخصوصی که در آن تعبیه شده، آنها را تحلیل میکند و در اختیار کاربر قرار میدهد. کاربر هم میتواند به وسیله کنترل کننده ای که در اختیار دارد، بر اساس کیفیت بینایی خود، رنگ، نور و اندازه تصاویر را به طور دلخواه تغییر دهد. این عینک میتواند تصاویرِ دور یا نزدیک را تا ۲۴ برابر بزرگتر برای کاربر به نمایش بگذارد. اما سؤال مهم آن است که دقیقاً چه کسانی میتوانند از این عینک استفاده کنند؟ این عینک فقط مخصوص کسانی است که به طور کامل نابینا نشده باشند و هنوز مقداری از بینایی برایشان باقی مانده باشد. بر اساس آمار، در حال حاضر ۱۴ درصد از آسیبدیدگان بینایی به شکل کامل نابینا هستند. بنا بر این، به طور خودکار این ۱۴ درصد از دایره کاربران «Esight» خارج میشوند. تولید کنندگان این عینک ادعا میکنند که از میان افراد باقی مانده میتوانند بینایی را به کسانی برگردانند که مقدار بیناییشان چیزی بین ۲۰/۲۰۰ و ۲۰/۱۲۰۰ باشد. آنها ادعا کرده اند که میتوانند بینایی ۲۰/۲۰ را به این افراد برگردانند.
از آنجا که استفاده از این عینک نیاز به انجام عمل جراحی خاصی ندارد، میتواند گزینه مناسبی برای آسیبدیدگان بینایی به حساب آید. سازندگان آن حدس میزنند بتوانند به کمک وسیله ای که ابداع کرده اند مشکل بینایی را در چیزی حدود ۲۰۰ میلیون انسان بر روی کره زمین برطرف کنند. قیمت Esight تا همین چند وقت پیش چیزی معادل ۱۰ هزار دلار آمریکا بود و حالا تخفیفی ۴۰ درصدی را به خود دیده است. این رقم در مقابل هزینه های مادی و معنوی که نابینایی به یک فرد تحمیل میکند، رقم زیادی به حساب نمیآید. روند واگذاری عینکها در آمریکا و کانادا به این شکل است که ابتدا آسیبدیدگان بینایی برای آن که بفهمند در دایره شمول خدمات این عینک قرار میگیرند یا نه، به رایگان آن را امتحان میکنند و در صورت قابل استفاده بودن، به مدت دو ماه تحت آموزشهایی قرار میگیرند تا بتوانند به شکل صحیح از آن استفاده کنند. البته با توجه به بالا بودن قیمت عینک برای بسیاری از علاقمندان، شرکت طراح توانسته قراردادی را با برخی بانکهای کشور آمریکا و کانادا امضا کند که طی آن، خریداران بتوانند قیمت عینک را در قالب اقساط طولانی مدت پرداخت کنند. ادعای طراحان «Esight» این طور نشان میدهد که آسیبدیدگان بینایی خواهند توانست به کمک این عینک درست مثل افراد بینا زندگی و کار کنند. برای بررسیهای بیشتر و دریافت آخرین اخبار عینک Esight بهترین مرجع وبسایت شرکت تولید کننده عینک به نشانی esighteyewear.com است.
* گلواژه: ویژگیهای هر کس مربوط به خوبیها و بدیهای اخلاقی دوستان او است. توماس کارلایل
...........هشتگ
* لذت شنیدن از مرگ. داغهای فضای مجازی این هفته را با دیدار مسیح علینژاد با پمپئو، وزیر خارجه امریکا شروع میکنیم که سر و صدای خیلیها را درآورد و باعث خشم کاربران شد؛ چرا که صفحه فارسی این وزارتخانه امریکایی با توئیتی اعلام کرد پمپئو از علینژاد به دلیل آنچه شجاعت و تعهد ادامه دار و دفاع از حقوق بشر در ایران اعلام شد، سپاسگزاری کرد! کاربران با توئیتهایی از قبیل: «آمریکا با وضع تحریم و مداخله در تجارت آزاد مانع تحقق حقوق بشری ایرانیان میشود و از مترسک بی وطنی به نام مسیح علینژاد به خاطر شجاعتش در دفاع از حقوق بشر ایرانیان تشکر میکند.»، «فقط مونده مسیح علینژاد نماینده ما بشه»، «کاش مسیح علینژاد به خاطر تحریمها و به خطر افتادن سلامت جسمی و روانی ۸۰ میلیون ایرانی و تلاش برای نسلکشی آنها از پومپئو تشکر کنه» و... از خجالت پمپئو و علینژاد درآمدند. اختتامیه جشنواره فیلم فجر و اتفاقاتی که در مراسم اختتامیه افتاد هشتگ داغ بعدی بود. از حرکت همایون غنیزاده، کارگردان مسخره باز که برای گرفتن یک سیمرغ به روی سن نیامد و کارگر افغانی را فرستاد تا از مشکلات این افراد بگوید تا خاطره گوهر خیر اندیش از روبوسی کردن با کسی و اتفاقاتی که بعد از آن برایش افتاد و سیمرغ درجه دو گرفتن علی نصیریان که همه اینها تا چند روز محل بحث و تحلیل کاربران شبکه های مجازی بود. اما بعد چند روز تعطیلی و هشتگ مرگ و این سؤال که شما چه طور با مرگ مواجه شدید و چه تصوری از مرگ دارید؟ حال و هوای فضای مجازی را دگرگون کرد. ماجرا از سؤال یکی از کاربران آغاز شد و بقیه به قول توئیتریها با کوت کردن آن توئیت، درباره تجربه خودشان از مرگ نوشتند. کوت کردن هم یعنی نوشتن توئیت خودشان بالای توئیت اصلی. کاربرها از مرگ نزدیکانشان نوشتند. داستانهایی واقعی، اما تلخ. هرچند کاربرانی هم تلاش کردند فضا را تغییر دهند، اما فعلاً این گرد مرگ است که فضا را پر کرده و ظاهراً برای کاربران جذاب است.
.............سه، چهار، هفت
* امسال خانم منیژه محامدی، کارگردان باسابقه تئاتر با نمایش تبرئه به جشنواره آمد. درباره این اجرا، آزاده فخری، عضو انجمن منتقدان خانه تئاتر نقدی در سایت ایران تئاتر نوشته که آن را میخوانیم: بیست و دوم بهمن در اولین روز از جشنواره تئاتر فجر، سالن استاد سمندریان تماشاخانه ایرانشهر میزبان نمایش تبرئه به کارگردانی منیژه محامدی بود. منیژه محامدی پیش از این نمایش دوازده را در سالن سایه تئاتر شهر اجرا کرده بود. نمایشنامه دوازده به نویسندگی روژینال رز درباره تصمیمگیری هیئت منصفه ای دوازده نفره در یک اتاق، برای گناهکار بودن یا گناهکار نبودن یک فرد متهم به قتل است. طی این نمایشنامه فرد متهم، از اتهام قطعی قتل به تدریج و با عقبنشینی نفر به نفر هیئت دوازده نفره، تبرئه شده و سر انجام رأی بر بی گناهی او صادر میشود. نمایش تبرئه نیز در مضمونی مشابه، از همجواری "گناهکار بودن" یا "بیگناهی" انسانها طی پروسه رسیدگی به اتهام سخن میگوید. معلوم است که از سال 88 تا به امروز چیزی در درون خانم محامدی در این دغدغه طولانی درگیر است و از این نظر انتخابهای ایشان به زعم نویسنده بسیار ارزشمند است. آنچه از مقدمه نمایش که توسط "جسیکا بلنک" و "اریک جنسون" نوشته شده و خانم محامدی خود مترجم آن بوده است، چنین برمیآید که این نمایشنامه حاصل تحقیقات میدانی دو نفر نویسنده آن و در اصل مبتنی بر واقعیت بوده است. البته که همه اتهامها شبیه همند و همه جنایتها هم! کسی را میکشند، از کسی دزدی میکنند و به کسی تجاوز میکنند! ولی آنچه در این میان تکراری نیست –و نخواهد شد–، روح انسانهای بیگناهی است که انگشت اتهام به سوی آنان چرخانده میشود و در عین بیگناهی تاوانی سخت بابت آن میپردازند. هیچ کس نمیتواند عمر رفته را به انسان بازگرداند و حال تصور کنید این عمر رفته، در عین بیگناهی در پشت میله های زندان و در شرایط طاقتفرسا، با کابوس دائمی صندلی الکتریکی یا اتاق گاز همراه باشد. دردناکتر آن است که بعد از گذر سالها، با وجود خوش شانسی متهمین برگزیده در نمایشنامه، آنچه از دست رفته، آن قدر سهمگین است و آنچه باقی مانده به قدری دردناک است که حتی شنیدن خبر رهایی آنان تسکینی نه برای مخاطب است و نه قطعاً برای آن شخص زخم خورده. گروه بازیگران چند بازیگر مشترک از نمایش دوازده با خود داشت و خانم فرناز رهنما که از پوستین زیبایی خداداد خود در نمایش دوازده به درآمده بود، در این نمایش در نقش زنی سیاه پوست و عاصی، خوش درخشیده بود. طراحی صحنه ساده و شبیه به فضای زندان البته که سعی داشت تمام توجه بیننده را به فضای سرد و خشن و خالی این مظلومانِ اشتباه در دادرسی جلب کند. ولی میزانسن صحنه و بازی بازیگران در آن صحنه تقریباً تخت با چند صندلی کوچک سفید آشفته نمیشد. بیننده تئاتر هر چقدر هم دغدغه مند و اندیشه ورز باشد، باید توجه داشته باشد که یکی از ارکان نمایش در هر حال وجه سرگرمی آن است. حال اگر مخاطب بیننده دائمی تئاتر هم باشد، اتفاقاً ارزش هنر کارگردانی را بیش از مخاطب اتفاقی و هر از چند گاهی تئاتر، درک خواهد کرد.
تپقهای هرچند اندک بازیگران آن هم در حالی که نمایش قریب به یک ماه روی صحنه بوده، همچنان تعجب بر انگیز است. سخن آخر آنکه خانم محامدی هم میتواند با نمایشنامه ای از نیل سایمون یا از نویسندگان طناز وطنی مخاطب عام و خاص را به سالن بکشاند و با صندلیهای پُر، اجراهای خود را به سر انجام برساند؛ ولی انتخاب چنین متنهایی بسیار ارزشمند است. در واقع این متنها مخاطب را به فکر می اندازد که گاهی در پروسه دادرسی، اشتباهی حتی به قدر دانه خردل یا به باریکی مویی، میتواند معادل تمام زندگی و عمر یا تمام حیثیت یک انسان باشد و از این نظر کار ایشان با ارزش و ستودنی است.
* گلواژه: سرنوشت خود را با اندیشه ها تعیین کنید. توماس کارلایل
.............کشکول
* جدول اعداد و حروف: برای بدست آوردن رمز جدول کافیست به سؤالات چهارده گانه پاسخ دهید. به همراه هر سؤال اعدادی به تعداد حروف هر پاسخ داده شده، به طوری که هر حرف پاسخ شما یک عدد دارد که انتهای هر سؤال به ترتیب جایگیری حرف، در پاسخ آمده است. در انتها با مرتب کردن اعداد، رمز جدول که سخنی از "مارتین لوترکینگ" است بدست میآید. برای تفهیم بهتر این جدول، 66 خانه خالی را از شماره 1 تا 66 در نظر بگیرید که قرار است با پاسخ دادن به هر سؤال، شماره مربوط به هر حرف پاسخ را داخل خانه های جدول جای دهید که در آخر خانه های جدول، به ترتیب رمز را تشکیل میدهند. سؤالات: 1. نشد یک لحظه از یادت جدا دل، زهی دل، آفرین دل... (29-2-16-21-47-35-32) 2. نوعی کوارتز کدر در رنگهای زرد و طیف قرمز که از آن در جواهرسازی استفاده میشود. (26-25-48-19) 3. با هم در یک شهر زندگی میکنند (58-59-33-22-9-12) 4. نوعی نشریه به صورت ورقه های بزرگ تا شده که هر روز توزیع میشود (61-34-52-42-41-53-40) 5. فیلمی از سعید روستایی با بازی پیمان معادی، نوید محمدزاده و پریناز ایزدیار (57-56-66-50-14-36-49-23-11) 6. از شهرهای قدیمی و تاریخی استان خوزستان که ماستهای معروفی دارد (60-37-63-38-24-15) 7. سطوح عمودی هر بنا (5-51-10-1-7) 8. شعری از سعدی که به صورت ضرب المثل استفاده میشود:..... توانگر کند مرد را، خبر کن حریص جهانگرد را (17-65-57-26-28) 9. قشنگ (3-27-30-62) 10. یکی از شهرهای آذربایجان شرقی (8-18-44-45-46) 11. خواهش (20-39-55-6) 12. میوه بهشتی (43-54-21) 13. پسوند شباهت (4-13-7). شما تا چهارشنبه هفته جاری فرصت دارید رمز جدول را با شماره پیامک 3000465040 به ما اعلام کنید. رمز جدول هفته گذشته: چه رفتنها که می ارزد به بودنهای پوشالی. برنده این هفته سهیل صفری از تهران انتخاب شدند.
* جدی نگیرید: بچه بودم، دندونم که درد میگرفت، بابام میگفت محلش نذار خودش خوب میشه. الان مسئولین با همین روش مشکلات مملکت رو دارن حل میکنن. - اسم بچه تونو میزارین سوده! اگه ضرر کردین چی. - نتورک مارکتینگ فقط اونجاش که تایم ناهار میشینن دور هم رو چمنا ساقه طلایی میخورن. بعد واسه ملت از بنز و ویلا میگن.
* حرف های تکان دهنده: خیلی خوب است که انسان زیباییها و خوبیها را ستایش کند و خوبیهای مردم را بیان کند. آن وقت اگر این ستایش برای خود حق باشد، برمیگردد به حق، ولی اگر این ستایش را برای این کرد که به یک چیز حقیری برسد، آن وقت این ستایش مانع میشود بین انسان و حق و نشانه دلبستگی به این دنیا است. الهی قمشه ای - سه چیز موجب نجات انسان خواهد بود: بازداشتن زبان از بدگویی و غیبت مردم، خود را مشغول به کارهایی کردن که برای آخرت و دنیای انسان مفید باشد و همیشه بر خطاها و اشتباهات خود ناراحت باشد. امام سجاد (ع) - ای فرزند آدم! تا آن زمان که در درون خود واعظ و نصیحت کننده ای دلسوز داشته باشی و در تمام امور بررسی و محاسبه کارهایت را اهمیت دهی و در تمام حالات از عذاب الهی ترس و خوف داشته باشی، در خیر و سعادت خواهی بود. امام سجاد (ع) - حقی که شکم بر تو دارد این است که آن را ظرف چیزهای حرام قرار ندهی، بلکه در چیزهای حلال هم صرفه جویی کنی و به مقدار نیاز استفاده نمایی. امام سجاد (ع)
* پاسخ سؤالات جدول گذشته: 1. چاوز 2. هایکو 3. راد 4. فلوت 5. تنگسیر 6. نایروبی 7. هلیوم 8. المپ 9. کوه یخ 10. هوشنگ 11. مارش 12. یوگورت 13. امیلی برونته 14. راسکل نیکوف 15. زوبین 16. دموکراسی 17. بغاز 18. هایدونگ 19. بوریس پاسترناک 20. واویشکا 21. دحو الارض 22. نیام 23. هشتگ 24. آنتروپولوژی 25. یورو 26. پلکان 27. وگ 28. شانتاژ 29. ارمغان 30. لیلا حاتمی 31. یوسین بولت.
لینک مطلب: | http://iransepid.ir/News/16282.html |