به گزارش ایران سپید به نقل از روزنامه خراسان هر کشوری فرهنگ و ادبیات خاص خودش را دارد. در واقع ادبیات، اولین چیزی است که همراه فرهنگ میآید وهمیشه همگام با به وجود آمدن یک فرهنگ، ادبیات هم خود به خود پدیدار میشود. کشور روسیه به دلایل زیادی از جمله قدمت تاریخی طولانی و جغرافیای وسیع و خاصی که دارد همیشه از ادبیات غنی و منحصربهفردی برخوردار بوده است. اگر بخواهید فهرستی از مثلا صد نویسنده بزرگ دنیا در طول همه قرون تهیه کنید، یقین بدانید که در آن فهرست بیشتر از یک نویسنده روس پیدا خواهد شد.
به دلیل نزدیکی جغرافیایی، ایرانیان همیشه یکی از علاقهمندان آثار ادبی روسی بودند. تقریبا همه آثار مهم ادبیات روسیه از قدیم به فارسی ترجمه میشدند از تولستوی و چخوف تا گورکی. به همین دلیل جالب است بدانیم از دیدگاه روزنامه گاردین، بهترین نویسندگان روسیه چه کسانی هستند. به اسامی که نگاه کنید متوجه میشوید بیشترشان را می شناسید و کتاب هایشان را خوانده اید. پس در ادامه با ما باشید.
لئو تولستوی (1910-1828)
این نویسنده روسی تبحر خاصی در نوشتن رمان و داستان های کوتاه داشت. همه از او به عنوان فردی اخلاق گرا و اصلاح گر اجتماعی یاد می کنند و این عنوان ها در بیشتر رمانهایش هم به وضوح دیده میشود. رمان های «جنگ و صلح» و «آناکارنینا» باعث شد جایگاه او در بالاترین رده ادبیات داستانی جهان تثبیت شود. تولستوی بهحدی در کشورش مشهور و محبوب است که سکه طلای یادبودی بهاحترام وی ضرب شده است. او به رغم شهرت و محبوبیتی که با انتشار آثارش کسب کرد، فردی به شدت ساده زیست بود و به دنبال تجمل طلبی نرفت.
«آنا کارنینا» داستانی عاشقانه و اجتماعی است که دارای شخصیت اول واحدی نیست. با دیدن نام آناکارنینا این تصور ایجاد می شود که این داستان فقط درباره اوست، اما در واقع این طور نیست؛ درحالی که شاید بیش از نیمی از داستان درباره او باشد، بقیه داستان درباره فردی به نام لوین است که البته این دو شخصیت در داستان رابطه دورادوری با هم دارند. در طول داستان، این دو شخصیت فقط یک بار و در اواخر داستان با هم روبهرو میشوند. در حقیقت این رمان فقط به زندگی آناکارنینا اشاره ندارد و به زندگی و افکار شخصیتهای دیگر داستان نیز پرداخته است و تازه در خلال دیالوگ هایی که بین کاراکترهای داستان رد و بدل می شود، تولستوی تلاش می کند اندیشه ها و افکار خودش را درباره اصلاحات اجتماعی بیان کند تا خواننده اش را به تفکر در آن ها وادارد.
«جنگ و صلح» برخلاف «آنا کارنینا» زبان خشک و جدی تری دارد. این کتاب رمانی عاشقانه با پس زمینه فرعی داستان حمله فرانسه به فرماندهی ناپلئون بناپارت به روسیه است. نویسنده در حقیقت تاثیری را که حمله فرانسه روی جامعه تزاری روسیه می گذارد، بررسی و تحلیل می کند. خود تولستوی معتقد بود «جنگ و صلح» به همان اندازه که رمان است، می تواند شعر یا حتی یک کتاب تاریخی قلمداد شود. این کتاب در سال 2009 در صدر فهرست بهترین کتاب های مجله نیوزویک هم قرار گرفت.
آنتوان چخوف (1904-1860)
چخوف در نیمه سال ۱۸۸۰ تحصیلات دانشگاهی خود را در رشته پزشکی در دانشگاه مسکو آغاز کرد. آن سال ها کسی فکرش را هم نمی کرد او روزی یکی از تاثیرگذارترین های دنیای ادبیات باشد. او در همان سال اول دانشجویی، نخستین مطلبش را به چاپ رساند. نمایش نامه های او هنوز هم برای اهالی تئاتر از غنی ترین منابع ادبی به حساب می آیند. می گویند در نمایش نامه نویسی رتبه اول در اختیار ویلیام شکسپیر انگلیسی است و بعد از او چخوف روسی در رتبه دوم قرار دارد. چخوف در مدت زمان کوتاه عمرش رنج زیادی کشید. بیشتر اوقات بیمار بود. از همان 20 سالگی علایم بیماری سل در او ایجاد شد. وقتی از دنیا رفت مراسم خاک سپاری باشکوهی برایش گرفتند. مردم از سرتاسر روسیه برای خداحافظی با نویسنده محبوب شان به مسکو آمدند.
«ماکسیم گورکی» به همراه عده ای از بزرگ ترین روشنفکران و نویسندگان روسی هم در مراسم خاک سپاری حضور داشتند. «دایی وانیا» در کنار «باغ آلبالو» از شاخص ترین آثار چخوف هستند. «دایی وانیا» یک درام روان شناسانه است که داستانش در یکی از ولایت های روسیه قرن نوزدهم می گذرد. جایی که یک پروفسور بازنشسته با همسر، دختر و دامادش روابط بسیار پیچیده ای دارد. ضعف، توهم و ناامیدی مضامین اصلی داستان هستند که در نهایت با شجاعت و امید به تعادل می رسند. نمایش نامه «باغ آلبالو» برای اولین بار در تئاتر هنر مسکو به کارگردانی استانیسلاوسکی مشهور روی صحنه رفت اما برداشت استانیسلاوسکی از این نمایش نامه، تراژدی بود درحالی که خود چخوف آن را یک کمدی می دانست. نمایش نامه داستان یک زن اشراف زاده روس و خانواده اش است که به علت قرض رو به ورشکستگی هستند و باغ آلبالوی خاطرهانگیزشان در گرو بانک است و چون خانواده غیر از قرض عایداتی ندارد، قرار است در موعد معینی باغ و ملکشان حراج شود.
به جز نویسندگان نامبرده اسامی زیادی در ادبیات روسیه وجود دارند که باید از آن ها یاد کرد: نیکلای گوگول، میخائیل بولگاکف، ماکسیم گورکی، ولادیمیر ناباکوف، بوریس پاسترناک، الکساندر پوشکین، ایوان تورگنیف، آنا آخماتووا و ولادیمیر مایاکوفسکی ستاره های درخشان دیگر ادبیات روسیه هستند.
فئودور داستایوسکی (1881-1821)
«قدمی تازه برداشتن... این چیزی است که مردم از آن میترسند.» این یکی از جملههای «فئودور داستایوسکی»، رمان نویس بزرگ روس است که جهان او را با نام «جنایت و مکافات» و «برادران کارامازوف» می شناسد و در صدر فهرست برترین نویسندگان روسیه است. داستایوسکی در دهه 40 شروع به نوشتن کرد اما شاهکارهای ادبی اش را که همین دو کتاب «جنایت و مکافات» و «برادران کارامازوف» است در سال های آخر عمرش نوشت. آثار او بیشتر بازتاب روانشناسی جامعه، مشکلات سیاسی، اجتماعی و روانی مردم در قرن 19 روسیه است.
او در طول دوران زندگی اش 11 رمان، سه مقاله و 17 داستان کوتاه نوشت. بسیاری از منتقدان، معتقدند داستایوسکی پیشگام ادبیات روان شناسانه است و او بهتر از هر نویسنده دیگری توانسته در آثارش جزئیات روانی و روحی انسان ها را بازتاب دهد. آثار داستایوسکی الهام بخش تعدادی از بزرگ ترین نویسندگان نسل های مختلف شد که شیوه نگارش متفاوتی داشتند، از آنتوان چخوف و جیمزجویس بگیرید تا ارنست همینگوی و ژان پل سارتر.
«جنایت و مکافات» داستان بدبختی های مرد جوان فقیری است که شرایط بد اقتصادی اش چنان به روح و روانش فشار می آورد که مجبور می شود پیرزن نزول خواری را بکشد. اما درد عذاب وجدان برای جوان پاکدل بیشتر از رنج های قبلی اش است. فقر و بدبختی جامعه روسیه در قرن نوزدهم و نا امیدی و سیاهی فراگیر را در این رمان با تمام وجود می توانید حس کنید.
«برادران کارامازوف» هم ماجرای خانواده عجیبی است که نحوه ارتباط فئودور کارامازوف، پیرمردی با اخلاق فاسد و متمول را شرح میدهد که با سه پسرش به نامهای «میتیا، ایوان و آلیوشا» زندگی میکند. این کتاب رمانی فلسفی است که به شکل عمیقی به حوزه الهیات، اختیار و اخلاقیات پرداخته است.پس از انتشار، این رمان را تعداد زیادی از دانشمندان مثل آلبرت اینشتین، زیگموند فروید، مارتین هایدگر، پاپ بندیکت شانزدهم و ... خوانده و تحسین کرده اند و به عنوان یکی از بهترین آثار در ادبیات شناخته می شود. داستایوسکی با سخنرانی در جشن بزرگداشت «پوشکین» به اوج شهرت و افتخار در زمان حیات رسید و سرانجام خونریزی ریه جان او را گرفت.