به گزارش ایران سپید اهالی پارس آباد که، پس از سپری شدن سه هفته همراه با اضطراب و نگرانی، به سوگ آتنا اصلانی، دختربچه گم شده در آخرین روزهای خردادماه نشسته و با گرد آمدن در خیابان های شهر و سردادن شعارهایی، خواستار مجازات سریع و قاطع قاتل وی شده بودند، حالا قاتل یکی دیگر از همشهریانشان را هم شناختهاند؛ مرد رنگرز 42 ساله نه تنها آتنا را به قتل رسانده، که سالها پیشتر، جان یکی دیگر از اهالی شهر را هم گرفته است.
سید عبدالله طباطبائی، دادستان عمومی و انقلاب شهرستان پارس آباد گفت: قاتل آتنا اصلانی به دومین قتل خود اعتراف کرده و بررسیهای انجام یافته در ارتباط با پرونده این قاتل این موضوع را مشخص کرده که ما با یک قاتل سریالی مواجه هستیم.
حکایت هولناک قتل آتنا و چگونگی شناسایی قاتل وی
28خرداد امسال خبر گمشدن دختربچه هفتسالهای به نام آتنا در میان مردم شهرستان پارسآباد استان اردبیل پیچید. پدر آتنا سالها بود که در خیابان پزشکان دستفروشی میکرد و پوشاک میفروخت. در این میان دختربچه 7سالهاش که به گفته اطرافیانش دختری باهوش و خوشزبان بود، گاهی همراه پدر میشد تا به او کمک کند. روز حادثه هم آتنا همراه پدر شده بود که آن اتفاق شوم رقم خورداد؛ اتفاقی که خشم مردم شهر را برانگیخت و آنها را شوکه کرد.
دادستان شهرستان پارسآباد میگوید: آتنا زمانهایی که کنار بساط پدرش بود، برای استفاده از دستشویی یا خوردن آب به مغازه رنگرزی که در نزدیکی بساط پدرش بود، میرفت. صاحب مغازه مردی 40ساله بود که آتنا و پدرش را از مدتها قبل میشناخت. آن روز هم بیآنکه پدرش متوجه شود، آتنا راهی مغازه مرد 40ساله شد غافل از اینکه او نقشه شومی برایش کشیده بود.
ساعتی از رفتن آتنا میگذشت و پدرش که آن روز سرش شلوغ بود، به تصور اینکه او به خانه برگشته است، به کارش ادامه داد. از سوی دیگر مادر آتنا تصور میکرد که دخترش نزد پدرش است و همین باعث شد که تا چند ساعت بعد کسی متوجه ناپدیدشدن دختربچه نشود. عصر آن روز وقتی مرد دستفروش بساطش را جمع کرد و راهی خانه شد، معلوم شد که آتنا گم شده و کسی از او خبر ندارد.
دادستان پارسآباد میگوید: متأسفانه خانواده دختربچه دیر متوجه گم شدن او شدند. آنها بعد از جستوجوی بسیار، وقتی ردی از او پیدا نکردند ماجرا را به کلانتری گزارش کردند. روز بعد، حدود ساعت 11بود که این پرونده به دادستانی آمد و ما در جریان آن قرار گرفتیم و از همان زمان تحقیقات گسترده برای پیدا کردن دختربچه گمشده شروع شد.
هیچکس نمیدانست چه اتفاقی برای دختربچه رخ داده و او کجاست اما با گذشت زمان، وقتی هیچ ردی از وی بهدست نیامد فرضیه اینکه او قربانی سرقت شده باشد، قوت گرفت؛ چرا که آتنا آن روز 6النگو، انگشتر و گوشواره همراه خود داشت و احتمال میرفت که قربانی دزدان طلا شده باشد. درحالیکه خبر گم شدن دختربچه در شهر پیچیده و همه را نگران کرده بود، تیمی از کارآگاهان پلیس آگاهی وارد عمل شدند. در محلی که پدر آتنا دستفروشی میکرد، چند مغازه و بانک وجود داشت که مجهز به دوربینهای مداربسته بودند. مأموران به بازبینی فیلمهای ضبطشده توسط این دوربینها پرداختند.
دوربین یکی از مغازهها لحظهای که آتنا قدمزنان در پیادهرو میرفت و از بساط پدرش دور میشد را ضبط کرده بود. اما دوربین بانکی که در همان مسیر و چندین متر آنطرفتر بود تصویری از دختربچه ضبط نکرده بود. این یعنی دختربچه پیش از اینکه به دوربین دوم برسد، مسیرش را تغییر داده بود. از سوی دیگر بررسیها نشان میداد در این مسیر بهخاطر جوی آبی که وجود داشت و همچنین حضور چندین دستفروش کنار پیادهرو، امکان اینکه دختربچه از پیادهرو به آنسوی خیابان رفته باشد، وجود نداشت. پس بیشک او پس از عبور از مقابل دوربین اول و رسیدن به دوربین دوم، ناپدید شده بود.
مأموران وقتی متوجه شدند که در این مسیر، مغازه رنگرزی مرد 40سالهای وجود داشته که آتنا گاهی اوقات برای خوردن آب به آنجا میرفت، حدس زدند که وی روز حادثه نیز به این مغازه رفته و پس از آن ناپدید شده است. به این ترتیب مرد رنگرز بهعنوان نخستین مظنون پرونده تحت بازجویی قرار گرفت اما مدعی شد که آن روز دختربچه را ندیده و او اصلا به مغازهاش نیامده است.
مرد رنگرز مدعی بود که از سرنوشت آتنا بیخبر است. حال آنکه بررسیهای پلیسی نشان میداد که او چند سابقه کیفری داشته است. 5روز از ناپدیدشدن دختربچه خردسال گذشته بود که بازپرس پرونده دستور بازداشت مرد رنگرز را صادر کرد و او برای بازجویی به اداره آگاهی منتقل شد اما مدام اظهار بی گناهی میکرد، اما بررسیهای گسترده و شبانهروزی و بازبینی حدود 60ساعت فیلم دوربینهای مداربسته جای شکی باقی نگذاشته بود که آتنا در مقابل مغازه او ناپدید شده است.
به گفته دادستان شهر، در این مدت 2بار دستور بازرسی مغازه و محل زندگی مظنون پرونده صادر شد. مأموران با حکم قضایی راهی آنجا شدند و همه جا را با دقت گشتند اما هیچ سرنخی بهدست نیامد. پرونده تبدیل به پروندهای پیچیده شده بود تا اینکه در ادامه تحقیقات متوجه شدند مرد رنگرز در ساختمانی که زندگی میکند پارکینگ ندارد و خودرواش را جای دیگری پارک میکند. در یک کوچه فرعی در نزدیکی محل زندگی وی، ساختمانی بود که در طبقه اول آن مغازهای وجود داشت که تبدیل به پارکینگ شده بود و در اختیار مرد رنگرز قرار داشت.
عصر دوشنبه 19تیرماه، تیمهای تحقیق وارد پارکینگی شدند که احتمال میرفت سرنخهایی از دختربچه گمشده در آنجا پیدا شود. آنها در داخل پارکینگ با یک بشکه پلاستیکی روبهرو شدند که در گوشهای قرار داشت. وقتی در بشکه باز شد، داخل آن پر از خاک بود. اما زمانی که مأموران خاک را کنار زدند به یک کیسه پلاستیکی رسیدند. داخل کیسه یک گونی بود که وقتی در آن را باز کردند به یک ساک پارچهای رسیدند. پس از باز شدن زیپ ساک بود که جسد بیجان دختربچه گمشده در داخل آن پیدا شد. بررسیها نشان میدادکه مدتها از مرگ او میگذرد و او در همان زمانی که ناپدید شده بود، به قتل رسیده است.
با پیدا شدن جسد آتنا کوچولو و انتقال آن به پزشکی قانونی، بازجویی از مرد رنگرز ادامه یافت. او این بار ادعای تازهای مطرح کرد و گفت که خبر نداشته داخل بشکه پلاستیکی جسد دختربچه وجود داشته است. دادستان پارسآباد میگوید: از آنجا که متهم موادمخدر مصرف میکند ادعا کرد که چند روز پیش قاچاقچیان موادمخدر بشکه پلاستیکی را به داخل پارکینگ آورده و به او گفتهاند که داخل آن موادمخدر است و او خبر نداشته که به جای مواد، داخل بشکه جسد دختربچه گمشده است.
هر چند مرد جنایتکار سعی داشت هر طوری شده خودش را بیگناه جلوه دهد، اما در نهایت بازجوییها و تحقیقات کارآگاهان حدود ساعت 2بامداد دیروز به نتیجه رسید و این مرد به قتل آتنا اعتراف کرد. او گفت: دو، سه روزی بود که با دیدن آتنا و طلاهایش وسوسه شده بودم. روز حادثه به مغازهام آمد که آب بخورد و چون کسی آنجا نبود، به طرفش رفتم. خواستم نقشهام را اجرا کنم اما او شروع کرد به فریاد زدن. برای همین دستم را روی دهانش گذاشتم و وقتی بهخودم آمدم که دیگر نفس نمیکشید. ترسیده بودم و جسدش را داخل ساکی گذاشتم و آن را به پارکینگ بردم و در بشکه پلاستیکی مخفی کردم تا سر فرصت در محلی خلوت رها کنم اما چند روز بعد بهعنوان مظنون دستگیر شدم و رازم فاش شد.
راز شومی که حالا با اعتراف قاتل به قتلی دیگر، موجب شده دادستان مرد رنگرز را قاتل سریالی بنامد. قاتلی که تحقیقات از وی ادامه دارد و معلوم نیست ابعاد شوم پرونده اش چقدر وسعیت بیابد و از آن مهم تر، معلوم نیست چه واکنشی به اعترافاتش در پارس آباد رخ دهد. دیاری که روز گذشته در نتیجه خبر اعتراف قاتل آتنا، شاهد خروش و خشم مردمانی بود که یکپارچه شعار میدادند و خواستار اشد مجازات قاتل دخترک به قتل رسیده بودند و برخی شان با هجوم به منزل مرد رنگرز، با چوب و سنگ به آن حمله ور شده بودند تا اوضاع شهر پس از خبر شوم قتل آتنا به شدت ملتهب باشد.
خبر تکمیلی /
پزشکی قانونی آزار و اذیت جنسی را تأیید کرد
ناصر عتباتی دادستان عمومی و انقلاب استان اردبیل در جمع خبرنگاران در اردبیل اظهار داشت: پس از بررسیهای انجام یافته سرانجام نتیجه تحقیقات پزشکی قانونی "آتنا اصلانی" دختر معصوم هفت ساله پارسآبادی مشخص شد و در نهایت تیم پزشکی آثار آزار و اذیت جنسی را تائید کرد.
وی افزود: علیرغم این که مدت طولانی از زمان قتل نونهال پارسآبادی میگذرد ولی تحقیقات پزشکی قانونی این موضوع را تائید کرد و پرونده وارد فاز جدیدی شد که تمامی اقدامات و بررسیهای لازم در این زمینه همچنان با جدیت و اهتمام ویژه ادامه دارد تا بتوانیم تمامی رازهای پنهان این ماجرای پر فراز و نشیب را برای همگان مشخص کنیم.
دادستان عمومی و انقلاب استان اردبیل با اشاره به این که طی بررسیهای انجام یافته مشخص شد که قاتل 42 ساله متاهل و دارای فرزند و سابقهدار است، گفت: این اطمینان به خانواده مقتول و اهالی شهرستان پارسآباد داده میشود که این پرونده در سریعترین زمان رسیدگی خواهد شد.
عتباتی بیان کرد: وفق دستور ریاست دادگستری استان اردبیل و با نظارت دادستان مرکز استان، روند پرونده به صورت فوق العاده و خارج از نوبت مورد بررسی و رسیدگی قرار خواهد گرفت و تمام تلاش و اهداف ما مبنی بر این محور خواهد بود تا بتوانیم عدالت را به طور کامل در حق این طفل معصوم ادا کنیم و حق او را از قاتلش بستانیم.
وی تصریح کرد: از عموم مردم انتظار داریم تا آرامش خود را در این زمینه حفظ کنند تا بتوانیم بررسی این پرونده را در کمترین زمان ممکن به اتمام برسانیم و اخبار موثق را در اختیار هموطنان قرا دهیم.