به گزارش ایران سپید به نقل از ایران رسیدگی به این پرونده از ۲۱ فروردین سال گذشته با اعلام خبر ناپدید شدن مرد میانسالی آغاز شد. همسر وی به پلیس گفت: فرهاد علاوه بر اینکه کارشناس دادگستری بود در کار خرید و فروش املاک هم فعالیت میکرد. او همیشه ساعت ۹ صبح به دفتر املاکش میرفت و ساعت ۸ شب هم برمی گشت اما دو روز است که از او خبری نداریم. پس از آن مأموران تحقیقاتشان را آغاز کردند و به اصغر شاگرد مغازه فرهاد مظنون شدند. او پس از بازداشت اتهام قتل را پذیرفت و گفت: من قصد کشتن فرهاد را نداشتم اما یکی از همکارانمان من را وسوسه کرد و مرتکب این جنایت شدم و بعد هم جسد فرهاد را در بیابانهای اطراف بومهن دفن کردیم. پس از کشف بقایای جسد فرهاد، همدستان متهم نیز دستگیر شدند. اما آنها ادعا کردند که ارتباطی با موضوع قتل فرهاد ندارند.پساز آن ۲ متهم دیگر پرونده با قید وثیقه آزاد شدند و پرونده اصغر به اتهام قتل عمد به دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد. سرانجام صبح دیروز هر ۳ متهم در شعبه ۱۰ دادگاه کیفری استان تهران محاکمه شدند. در ابتدای این جلسه کیفرخواست علیه متهمان با اتهام مباشرت در قتل، مشارکت در آدم ربایی و معاونت در اخذ اثر انگشت، خوانده شد و پس از آن اولیای دم که ۲ فرزند مقتول و پدر و مادرش بودند درخواست قصاص کردند. پس از آن اصغر بهعنوان متهم ردیف اول پرونده در جایگاه قرار گرفت و با گریه گفت: فرهاد در حق من خیلی خوبی کرد اما من در حقش ظلم کردم.وی درباره جزئیات این جنایت گفت: ۳ سال پیش من از شهرستان به تهران آمدم و بعد از مدت کوتاهی با فرهاد آشنا شدم و او علاوه بر اینکه جایی را برای سکونت به من داد، برایم مغازهای گرفت تا در آنجا کار کنم و هروقت هم پولی میخواستم کمکم میکرد. مدتی از این ارتباط گذشت. چند ماه قبل از ماجرای قتل یکی از همکاران ما به نام سینا نزد من آمد و با این بهانه که فرهاد با فریب، چندین واحد خانه او را تصاحب کرده از من خواست تا برای بازپسگیری آن خانهها فرهاد را پس از بیهوش کردن به محلی بکشانم تا او بتواند با گرفتن اثر انگشتش خانههایش را پس بگیرد.وی در ادامه گفت: البته من نمیدانستم که او دروغ میگوید با این حال قبول نکردم اما پس از مدتی سینا با وعده ۱۰۰ میلیون تومان پول نقد و یک واحد آپارتمان به مبلغ یک میلیارد تومان راضیام کرد؛ حتی یکبار هم به خانه مادر سینا رفتیم و در آنجا مادر او ۱۰ میلیون تومان پول را در کیسهای گذاشت و به من داد و روز حادثه من به همراه یوسف برادر سینا که برای کمک به اجرایی شدن نقشه آمده بود به داروخانه رفتیم و قرص خواب آور گرفتیم و بعد باهم به مغازه رفتیم و من قرصها را داخل نسکافه ریختم و به فرهاد دادم. نیم ساعتی نگذشته بود که فرهاد بیحال شد و هر ۳ نفر ما سوار بر خودروی فرهاد شدیم و در میانه راه او بیهوش شد و یوسف چندین اثر انگشت از او گرفت و کارمان تمام شد؛ اما دقایقی نگذشته بود که یوسف آمپولی را از جیبش درآورد و به من گفت هوای داخل سرنگ را به فرهاد تزریق کن چون او کارشناس دادگستری است و اگر زنده بماند برایمان دردسر میشود که به ناچار این کار را انجام دادم و بعد هم با پارچهای او را خفه کردم و در بیابانهای اطراف بومهن دفن کردیم.در ادامه متهمان دیگر این پرونده در جایگاه قرار گرفتند و بار دیگر اتهامات وارده را رد و تلاش کردند با طفره رفتن ارتباط شان را با این جنایت قطع کنند که قاضی دستور بازداشت آنها را نیز برای تحقیقات تکمیلی صادر کرد تا ادامه رسیدگی به این پرونده پس از تحقیقات تکمیلی از سایر متهمان و مادر سینا بهعنوان مطلع در جلسه بعدی انجام شود.