روزنامه «ایران سپید»
شنبه 3 خرداد 1399
29 رمضان 1441
23 می 2020
سال بیست و چهارم شماره 6422
صاحب امتیاز:
خبرگزاری جمهوری اسلامی
مدیر مسئول: سهیل معینی
سامانه پیامکی: 3000465040
نشانی پستی: تهران- ص.پ. 158755388
تلفن: 84711371
شماره انتشارات: 5-88548892
وبسایت: www.iransepid.ir
پست الکترونیک: iransepid@icpi.ir
حلول ماه شوال و عید سعید فطر مبارک باد
"سوم خرداد ماه ، سالروز فتح تاریخی خرمشهر” را بر تمامی هموطنان گرامی تبریک عرض می نماییم
........عناوین این شماره...
طرح ایجاد مراکز مثبت زندگی فاقد الزامات تحول زا در خدمات سازمان بهزیستی
اعطای طرح ترافیک به معلولان واجد شرایط استان تهران
منافع ما منافع همه نابینایان است
ابزارهای مسیریابی و ترسیم فضایی در نمایشگاه CSUN
* طرح ایجاد مراکز مثبت زندگی فاقد الزامات تحول زا در خدمات سازمان بهزیستی: اخیراً سازمان بهزیستی کشور طرحی را با نام ایجاد مراکز مثبت زندگی در دستور اجرا قرار داده است. به موجب این طرح مراکزی با نام مثبت زندگی ارائه خدمات سطح یک سازمان بهزیستی را شامل 22 فعالیت بر عهده می گیرند و در واقع این طرح را می توان توسعه و جایگزینی برای طرح برون سپاری پرونده ها به مراکز خدماتی بخش خصوصی از جمله سازمان های غیر دولتی توصیف کرد. با بررسی دقیق تر مشخص می شود که هیچ گونه تحول اساسی در چگونگی ارائه خدمت سازمان بهزیستی به گروه های هدف از طریق این مراکز قابل انتظار نیست. به عبارت دیگر طرح مراکز مثبت زندگی تحولی اندک در برون سپاری اداره پرونده مددجویان سازمان بهزیستی توسط مراکز غیر دولتی بخش خصوصی یا سازمان های غیر دولتی ست. جزئیات طرح نشان می دهد که به جز پاره ای تغییرات شاهد هیچ گونه تغییر اساسی و ماهوی در چگونگی ارائه خدمات سازمان بهزیستی به مددجویان نیستیم. در سال های اخیر انتقادات گسترده ای از شیوه خدمات سازمان بهزیستی به گروه های مختلف هدف از جمله افراد دارای معلولیت مطرح شده است. به خصوص در بعد ارائه خدمات به نابینایان و کم بینایان به طور قطع سازمان بهزیستی با افت شدید ارائه خدمات توانبخشی مورد نیاز گروه هدف روبرو بوده است. زیرا بسیاری از مراکز دولتی سابق خدمات توانبخشی بهزیستی تعطیل شده اند و به جای آن صرفاً اداره پرونده ها به انجمن ها و سازمان های غیر دولتی سپرده شده است که در بسیاری از مواقع با افت خدمات به مددجویان روبرو بوده است زیرا بسیاری از این انجمن ها عملاً توان اجرایی توسعه خدمات را ندارند و هم زمان از پشتیبانی های لازم از سوی سازمان بهزیستی نیز برخوردار نیستند. لذا انتظار می رفت که هرگونه تحول اساسی در چگونگی ارائه خدمات سازمان بهزیستی به گروه های هدف با یک طرح اساسی تحول زا توام باشد که بتواند ایرادات و نقطه ضعف های اساسی ارائه خدمات در شرایط کنونی را رفع کند صرف آن که نام طرحی تغییر کند یا تغییر مختصری در بودجه اختصاصی برای اداره پرونده ها به وجود آید به معنی ایجاد تغییر ماهوی در خدمات سازمان بهزیستی نیست. این خدمات باید به طور اساسی بازنگری شود و اشکالات آن در یک طرح دگرگون زای زیربنایی لحاظ شود. بررسی دقیق چگونگی ارائه خدمات سازمان بهزسیتی نشان می دهد که در اساس بسیاری از خدمات مورد نیاز گروه هدف توسط مراکز فعلی ارائه دهنده خدمات و حتی مراکز مثبت زندگی ارائه نخواهند شد و در اصل پیش بینی پشتیبانی های لازم برای ارائه هر خدمت توانبخشی پیش بینی نشده است. اینکه فقط بودجه کلی در ازای تعداد مشخصی پرونده برای هر مرکز پیش بینی شود بدون آن که بررسی های دقیق کارشناسی در خصوص چگونگی تناسب این بودجه ها با ارائه خدمات واقعی توانبخشی پیش بینی و تعیین شود موجب می شود این مراکز به اهداف خود نرسند و تنها تغییر دادن شکل مراکز ارائه دهنده خدمات نخواهد توانست که موجب تحول اساسی در خدمات به گروه های هدف شود. انتظار می رود مسئولان سازمان بهزیستی با بازنگری دقیق در چگونگی ارائه خدمات ایرادات اساسی این روند را بررسی و رفع کنند و تنها با ایجاد مراکزی که در واقع فقط ظاهری نو اما فاقد تحول اساسی در ساختار و چگونگی ارائه خدمات هستند نخواهند به نوعی به فشارهای رسانه ای و روزمره پاسخ دهند بلکه تحول اساسی در ارائه خدمات را مدنظر خود قرار دهند.
...........ویژه
مدیر کل دفتر توانمند سازی بهزیستی در گفت و گو با ایران سپید
اعطای طرح ترافیک به معلولان واجد شرایط استان تهران
از سال 94 به این سو, اعطای پلاک ویژه ی معلولان (پلاک ژ) به نابینایان متوقف شد. استدلال های زیادی در این باره از سوی مراجعی مثل پلیس راهور ناجا آورده شد از جمله اینکه دارندگان این پلاک ها, امکان سوء استفاده ی دیگران از تسهیلات این پلاک ها را فراهم می کنند. 5 سال است که سه مرجع شهرداری, سازمان بهزیستی و پلیس راهور ناجا در کش و قوسند که آیا این پلاک ها به نابینایان اعطا شود یا نه؟ برای برون رفت از این معضل, هر نهاد دولتی ذیربط یا تشکل غیر دولتی اظهار نظر های مختلفی می کند یا ایده هایی ارائه می دهد.
چند روز پیش محمد رضا شهبازی, مدیر دفتر توانمند سازی بهزیستی در یک مصاحبه با کمپین حمایت از معلولان, خبر از اعطای روز برگ های طرح ترافیک به معلولانی که پلاک ویژه ندارند, داد. این مصاحبه بهانه ای شد تا ابعاد چنین حرکتی را از زبان شهبازی جویا شویم: «امسال توانستیم حدود 50 هزار روز برگ طرح ترافیک را از شهرداری برای معلولان تحت پوشش سازمان دریافت کنیم. در نیمه ی سال گذشته هم تعدادی روز برگ دریافت کرده بودیم که معلولان باید در طول آن مدت از این تعداد استفاده می کردند. با توجه به اینکه تعداد این روز برگ ها کم است, یک شاخص کوچک در نظر گرفتیم که هر فرد معلول تحت پوششی بتواند 70 روز برگ دریافت کند تا تعداد بیشتری از این تسهیلات بهره مند شود. پیش فرض ما این بود که اگر میانگین 50 روز برگ را در نظر بگیریم, حدود 1000 معلول یا نزدیکان آن ها که در امر جا به جایی و رفت و آمد آن ها تأثیر دارند, می توانند از این امتیاز برخوردار شوند. در نتیجه الآن استان تهران این کار را انجام می دهد و افراد واجد شرایط را معرفی می کند تا از این موقعیت استفاده کنند.»
شهبازی در خصوص احصا و نحوه ی دریافت این روز برگ ها به وسیله ی معلولان اظهار داشت: «بهزیستی استان تهران به ادارات بهزیستی شهرستان های تهران, شر ری و شمیرانات این موضوع را اعلام کرده؛ در نتیجه معلولانی که در بهزیستی های این شهرستان ها پرونده دارند, باید به مددکاران یا کارشناسان مددکاری خود مراجعه کرده و درخواست سهمیه کنند. آنچه ما تأکید کردیم, این بود که افراد دارای پلاک ویژه و کسانی که دریافت پلاک ویژه شان تأیید شده و به زودی به دستشان می رسد, واجد شرایط دریافت این امتیاز نباشند و شاخص هایی مثل موقعیت محل کار, اقدامات درمانی یا آموزشی را در اعطای این امتیاز به معلولان متقاضی در نظر بگیرند. کسانی که برای رفت و آمد به محل کارشان یا انجام امور درمانی نیازمند تردد در محدوده های طرح ترافیک هستند, برخوردار شوند. با توجه به اینکه محدودیت داریم و فقط می توانیم به 1000 نفر این روز برگ ها را بدهیم, از معلولان عزیز خواسته ایم که مراجعه کنند تا بتوانیم برآورد دقیقی از نیاز افراد تحت پوشش داشته باشیم. به این ترتیب می توانیم موضوع را مجدداً با سازمان طرح ترافیک شهرداری در میان بگذاریم تا بلکه بتوانیم امتیاز بیشتری دریافت کنیم. قدر مسلم این است که ما به 1000 مددجوی متقاضی این روز برگ ها را می دهیم.»
شهبازی درباره ی خانواده ی معلولان متقاضی اظهار داشت: «منظور از خانواده, افراد درجه 1 مثل پدر, مادر, خواهر یا برادر است که مددکار تأیید می کند این افراد در رفت و آمد معلولان تحت پوشش تأثیر دارند.»
مدیر کل دفتر توانمند سازی سازمان بهزیستی در پاسخ به سؤالی پیرامون تأثیر این اقدام در پیگیری و نتیجه گیری اعطای پلاک ژ به نابینایان اظهار داشت: «در حال حاضر ما مشغول رایزنی با پلیس راهور, شهرداری و تشکل ها هستیم تا مشخص شود چه گروه هایی از معلولان واجد شرایط دریافت این پلاک هستند؛ چون فعلاً به نابینایان و ناشنوایان این پلاک داده نمی شود. بنا بر این باید به یک نتیجه ی نهایی برسیم. البته در هیچ جای دنیا این پلاک ها را نمی دهند؛ اما گروه های معلولیتی مثل نابینایان و ناشنوایان باید از مزایایی برخوردار شوند مثل همین روز برگ های طرح ترافیک. خود من هنوز به نتیجه ی مشخصی در این زمینه نرسیده ام؛ اما این موضوع صد درصدیست که باید به این گروه از معلولان مزایای خاص داده شود. قطعاً بررسی های کارشناسی بین سازمان بهزیستی, شهرداری و پلیس راهور ناجا طی چند ماه آینده تکلیف را روشن خواهد کرد که بالاخره این پلاک ها به نابینایان و ناشنوایان اعطا می شود یا نه.»
در آخرین روزهای ماه رمضان، گفتگوی ایران سپید را با حافظ جوان و محجوب قرآن کریم، علیرضا خدابخش از سبزوار بخوانید. خدابخش با علاقه وافر به یادگیری زبان و موسیقی به دلیل تنگناهای مادی نتوانسته دنبال علایقش را بگیرد و تمام همت خود را معطوف به حفظ قرآن کرده است. او می گوید: پدر و مادرم از دو ماهگی متوجه می شوند که من نابینا هستم و پزشکان تشخیص نابینایی مادرزادی می دهند.
از او می پرسم: از چه زمانی با قرآن آشنا شدید؟
ج: کلاس سوم راهنمایی بودم که یکی از بستگان با پیگیری فراوان مرا به کلاس قرآنی برد. آنجا استاد قرائت از من تست گرفت و گفت حافظه خوبی دارم و برای حفظ قرآن مناسب هستم. من در طی یک سال نیم تا دو سال قرآن را به تمامی حفظ کردم و برای آن از استادم محمد رضا جاهدی نیا تشکر فراوان دارم. که برایم بسیار زحمت کشید. و هم استاد مهدی حسنی.
س: در چه مسابقاتی شرکت کرده اید؟
ج: در مسابقات دانش آموزی در حفظ 5 جزء قرآن کریم رتبه سوم را به دست آوردم و در مسابقات کشوری بهزیستی هم رتبه اول را به دست آورده ام.
س: شما در چه رشته ای ادامه تحصیل داده اید؟
ج: من در دانشگاه تهران مشغول تحصیل در رشته ادبیات عرب هستم.
س: الان مشغول به چه کاری هستید؟
ج: حدود دو سه ماه است که کلاسی را در واتساپ به صورت مجازی برای حفظ قرآن راه انداخته ام با نام حافظان وحی. که شرکت در آن همگانی است و افراد بینا و نابینا می توانند در آن شرکت کنند.
س: انگیزه شما برای این کار چه بود؟
ج: من خیلی دوست دارم در راه ترویج قرآن قدمی بردارم چه در راه عمل به قرآن و چه در راه حفظ آن که در آن اندک تجربه ای دارم.
س: تاثیر حفظ قرآن و انس با قرآن در زندگی شما چه بوده؟
ج: بزرگترین تاثیر انس با قرآن آرامش و داشتن صبر زیاد است. چون حفظ قرآن خیلی صبر و تلاش می خواهد.
س: آیا در زمینه ترجمه و تفسیر هم کار می کنید؟
ج: جدیدا این کار را شروع کرده ام چون دوران حفظ من با زمان کنکور دادنم تلاقی داشت که به ناچار مدتی فعالیتهای قرآنی را کنار گذاشتم و حالا که فراغت بیشتری دارم آن را شروع کرده ام.
س: ماه رمضان در حال تمام شدن است و خیلی از ما عادت داریم که در ماه رمضان بیشتر با قرآن انس داشته باشیم شما چه سفارش و توصیه ای دارید؟
ج: در ماه رمضان همه اعمال از جمله تلاوت قرآن ثواب خاصی دارد و عبادات اما من می گویم که قرآن خواندن نباید تنها محدود به ماه رمضان شود و با پایان ماه رمضان قرآن فراموش شود و آن را لب طاقچه بگذاریم تا خاک بخورد قرآن کتاب زندگی است خود قرآن می فرماید: ما به مومنان در بهشت منزلهایی می دهیم و آنها را به بهشت داخل می کنیم تا آخر آیه که می فرماید و رضایت خداوند از همه اینها بالاتر است باشد که مورد رضایت خداوند قرار گیریم.
* منافع ما منافع همه نابینایان است: سوم خرداد که می شود انسان بی اختیار به یاد جنگ و جانفشانیهای جوانان این مرز و بوم می افتد و آنانی که از آن هیاهو، زخمی به یادگار دارند. محمد جواد جهانیان یکی از آن جوانان است.
او به ایران سپید می گوید:
خواستم بدوم تا تو همه فاصله ها را تا زودتر از واقعه گویم گله ها را
چون آینه در پیش تو نشستم که بجویی در من اثر سخت ترین زلزله ها را
خوشرنگ تر از فرش دلم بافته ای نیست از بس که گره زد به گره حوصله ها را
یک بار همه عشق من از عقل میندیش بگزار که دل حل بکند مسئله ها را
من متولد استان خراسان جنوبی هستم. در 17 سالگی در منطقه عملیاتی شلمچه بر اثر اصابت ترکش از ناحیه بینایی و بخشی از بویایی آسیب دیدم.
این جانباز دفاع مقدس کلاس سوم راهنمایی را می گذراند که تصمیم گرفت معلم شود برای همین راهی دانشسرای تربیت معلم شد . اما سال دوم دانشسرا به منطقه جنگی می رود در این باره می گوید: در آن زمان، شرایط کشور ویژه بود نیاز بود که هر کس هر کمکی که می تواند انجام دهد. ما هم تنها کاری که می توانستیم انجام دهیم این بود که به جبهه برویم از اینرو بچه های ما گروه گروه به جبهه می رفتند من هم در همین راستا به جبهه اعزام شدم تا آنکه در سال 67 در 17 سالگی مجروح شدم و بینایی خودم را از دست دادم.
جهانیان بعد از نابینایی یک سال را در مدرسه شهید محبی درس می خواند و بعد از آن به دلیل شرایط سخت جسمی به شهر خود باز می گردد بعدها زمانی که در آموزش و پرورش مشغول به کار است به تهران بر می گردد و اینک معاون پرورشی مجتمع شهید محبی است. او می گوید:
ارتباط نداشتن با بچه های نابینا و مراکز نابینایی خلایی برای من ایجاد کرده بود احتیاج داشتم در شرایطی باشم که بتوانم با بچه های نابینا و مراکز نابینایی در ارتباط باشم به این دلیل به تهران برگشتم. او در باره خو گرفتن با جهان نابینایی خود می گوید: من در کتابهای روانشناسی در دانشسرا در باره روش درس خواندن بچه های نابینا خوانده بودم ولی اینکه بدانم مراکزشان کجاست و یا در ایران امکاناتی برای این قشر وجود دارد یا نه را نمی دانستم. توسط یکی از دوستان جانباز نابینا در تهران که این مراکز را می شناخت مدرسه نابینایان محبی به من معرفی شد.بعد از آشنایی با مدرسه محبی ،با نابینایان و اساتید و معلمان نابینا آشنا شدم و از راهنماییهای آنها برای ادامه تحصیل کمک گرفتم در همین زمینه دوست دارم از استادم آقای حسین کبیری یاد ککه من در روزهای اولی که وارد محبی شده بودم به من بریل را آموزش داد من بریل را 24 ساعته یاد گرفتم چون الفبا را بلد بودم فقط باید حروف را بر حروف متناظر بریل منطبق می کردم و برای این کار نیاز به تمرین خواندن بریل داشتم. این بود که تا زمانی که بتوانم کتاب بریل بخوانم مدتی طول کشید و خیلی راحت اتفاق نیفتاد. الان بریل را به خوبی بلدم انگلیسی، کوتاه نویسی و عربی و فقط ریاضی بریل را بلد نیستم چون ضرورتش برایم پیش نیامد.
جهانیان معتقد است نابینایان و جانبازان نابینا باید با هم ارتباط موثرتری داشته باشند.در این زمینه می افزاید: در سالهایی که کار تدریس را انجام می دادم با دیگر دوستان جانباز نابینا تشکلی را ایجاد کردیم به نام خانه نور ایرانیان بصیر. در این انجمن به کارهایی مشغول شدیم که محصول آنها برای نابینایان مورد استفاده بود. مانند نرم افزار پارس آوا که من هم سهم کوچکی در راه ساخت آن داشتم. در این مسیر همراهی و تعامل با بچه های نابینای عادی را حفظ کردیم درصد کمی از جانبازان نابینا می توانستند با کامپیوتر کار کنند و کلا این پروژه به این منظور تعریف شد که خدمتی به کل نابینایان کرده باشیم. و به طور کلی در جاهایی که امکانش بود منافع بچه های نابینا را منافع خودمان دانسته ایم و حتی گاه به آن اولویت داده ایم زیرا محرومیت دوستان نابینایمان شدیدتر از جانبازان بود و به هر حال و به دلایلی به جانبازان توجه می شد ولی توجه به نابینایان عادی کمتر بود. برای همین اگر فرصتی پیش می آمد از منافع بچه های نابینا دفاع می کردیم. از جمله در دانشگاه تهران با مسئولان صندوق رفاه جلسه داشتیم اولین بحثی که مطرح شد حمایت از بچه های نابینایی بود که وارد دانشگاه می شوند مانند دادن لب تاپ و ریکوردر. منافع این قرارداد به بچه های نابینای عادی بیشتر می رسید چون تعداد جانبازان نابینا در دانشگاه خیلی کم بود. در روزهای اول کارم در شهید محبی یکی از دانش آموزان به من یادآور شد که: اگر شما به این مدرسه آمدید و با ما آشنا شدید وظیفه سنگینی بر عهده تان است جنگ برای شما تمام نشده و جنگ اصلی شما این است که از منافع ما حمایت کنید و صدای مظلومیت ما را به گوش مسئولان برسانید. که این تذکر تا حال آویزه گوش من بوده که اگر در جایی با مسئولی ملاقات داشتم به حق صدای مظلومیت این بچه ها را به گوش آنها برسانم.
* ابزارهای مسیریابی و ترسیم فضایی در نمایشگاه CSUN:
در گشت و گذار نوشتاریمان در سی و پنجمین دوره نمایشگاه جهانی CSUN، بد ندیدیم سری هم بزنیم به غرفههایی که محصولات ویژه مسیریابی یا ترسیم فضایی ویژه نابینایان را عرضه کردهاند. توقف نخست ما در غرفه WeWalk خواهد بود. پیشتر در همین ایران سپید در باره این عصای نسبتاً هوشمند نوشته بودیم. حالا اما میتوانیم قید «نسبتاً» را حذف کنیم و محصول دیگرِ این کمپانی را یک عصای هوشمند به معنای واقعی بنامیم. این عصا از دو جزء تشکیل شده است؛ یک عصا که در واقع همان عصای معمولی ساخت شرکت امبیوتک است و سازهای هوشمند که در قسمت بالایی عصا نصب شده است. این سازه، امکاناتی نظیر بلوتوث، ژیروسکوپ، شتابسنج، بلندگو و میکروفون را به عصا اضافه میکند. همین ابزارها باعث شده این عصا به امکاناتی مجهز شود که آن را بیشتر به دستگاههای نمایش داده شده در فیلمهای علمی تخیلی شبیه میکند.
سادهترین امکاناتی که در عصا تعبیه شده، قابلیت تشخیص موانع همسطح با سر و صورت فرد نابینا است. امکانی که در چندین نمونه دیگر از عصاهای هوشمند هم مشاهده میشود. قدرت این عصا اما زمانی نمایان میشود که به گوشی تلفن کاربر نابینا متصل شود. این عصا از قابلیت اتصال به شدیقخهی و IOS برخوردار است. بلندگوی تعبیه شده بر روی سازه هوشمند سر عصا میتواند صدای صفحهخوان را از گوشی دریافت و برای کاربر پخش کند. همچنین میکروفون عصا، فرمانهای صوتی را به گوشی منتقل میکند. اپلیکیشنی که برای عصا نوشته شده، امکانات قابل توجهی را در اختیار کاربر قرار میدهد؛ از جمله اینکه کاربر میتواند مقصد را مشخص کند و عصا به وسیله فرمانهای صوتی، او را راهنمایی خواهد کرد. افزون بر این، قابلیت شناسایی مکانهای منتخب هم از دیگر امکانات عصای Wewalk است. این عصا میتواند مکانهای تجاری یا ایستگاههای اتوبوس را شناسایی کند. در ایستگاههای اتوبوس حتی میتواند زمانبندی ورود اتوبوسها به ایستگاه را هم اعلام کند. این عصای جادویی، قرار است با قیمت ۵۰۰ دلار عرضه شود. قیمتی که اگر معادل ریالی آن در نظر گرفته شود قابل توجه خواهد بود اما در مقایسه با سایر تجهیزات ویژه نابینایان، خیلی هم زیاد به نظر نمیرسد.
یکی از هیجانانگیزترین بخشهای CSUN همیشه سهم شرکتّایی بوده که به طور تخصصی در زمینه نابینایان متمرکز نوبدهاند اما سعی در به کارگیری امکاناتشنان به نفع نابینایان داشتهاند. امسال هم کمپانی «Smith-Kettlewell»، نام یک مؤسسه تحقیقاتی است که بر روی ایدهای جالب برای نابینایان متمرکز شده است. این مؤسسه بنا دارد در پروژهای به نام Audium, به کمک راهنماهای شنیداری، کشف و شناسایی محیطهای در بسته نظیر اتاقها یا ساختمانها را برای نابینایان تسهیل کند. Audium یک اپلیکیشن مبتنی بر وب است که به کمک نشانههای سه بعدی صوتی و برخی دیگر از علائم واقعیت مجازی، سعی میکند فضاهای مختلف را برای نابینایان شبیهسازی کند و مختصات ساختمانها را به آنها بیاموزد. به کمک این برنامه نابینایان میتوانند به شکل مجازی، تمام قسمتهای یک ساختمان را واکاوی کنند. این تجربه، برای نابینایانی که قبلاً بازیهای رایانهای صوتی انجام داده باشند، تجربهای آشنا است.
* روزنامه گاردین گزارشی درباره تعدادی از جوانان ایرانی منتشر کرده که در جزیره هرمز به شیوه هیپیها زندگی
میکنند. تصاویر این گزارش و نحوه زندگی این جوانان واکنشهای زیادی همراه داشت
چون به نظر بسیاری از کاربران این افراد بدون دغدغه مالی مدتی را به این شکل زندگی میکنند و به فضای بومی و محیط
زیست جزیره آسیب میزنند: گاردین مقاله نوشته در تبلیغ آزادی بینظیر فردی و روح خالقیت جوانان هیپی در هرمز و هنگام. نوشته، سینا و ارشاد که سلبریتی اینستاگرامی هستن به کودکان محلی ساز هنگ درام
یاد میدن. شما به چهره و حالت اون کودک نگاه کن میفهمی آموزش ساز چند میلیونی جایی
که مشکل آب آشامیدنی داره یعنی چی. طرف از تهران میره هرمز هیپی بشه چرا لباس سرخپوستی میپوشه؟ اونجا سرخپوست داره به ما نگفته بودن؟ نوشته : جوانان ایران. جنوب رو به پایگاهی برای تجربۀ آزادی و رهایی تبدیل کردن. بعد کل عکسهایی که تونسته بگیره از 10 تا اینستاگرامباز سفربازه که با دوربین و ساز چندمیلیونی و بینی عملی و صندل برند رفتن هیپی شدن. این هیپی پولدارا رو یه هفته ببرید تنب کوچک خالی از سکنه ول کنید گریه میکنن مامانشون رو میخوان.
* نامه فرهنگستان زبان و ادب پارسی به رئیس جمهوری درباره
معادلسازی برای بعضی واژههایی که این روزها در رابطه با کرونا زیاد استفاده میشوند، مورد توجه کاربران ایرانی شبکههای اجتماعی قرار گرفت؛ بخصوص کلمه هایی مانند دورسخنی به جای ویدئوکنفرانس و ذات الریه به جای پنومونیا. به نظر بسیاری از کاربران این واژه های جایگزین یا نامأنوسند یا اشتباه، البته کسانی هم هستند که از این اقدام فرهنگستان حمایت میکنند.
* نتایج جدیدترین تحقیقاتی که سازمان بهداشت جهانی منتشر کرد حسابی بازتاب داشت. این سازمان اعلام کرده تحقیقات ثابت نکرده که احتمال انتقال ویروس کرونا به انسان از طریق دست زدن به دستگیره در، کیبورد اجسام مختلف، مثال کامپیوتر و نظایر آن وجود دارد. از طرف دیگر گفته ضدعفونی کردن شهرها در از بین بردن ویروس کرونا نقشی ندارد و حتی به انسان آسیب میزند. این تحقیقات کسانی را که چند ماهی است همه چیز را ضدعفونی میکنند. متعجب و شوکه کرده هرچند کاربرانی به این اشاره میکنند که بهداشت جهانی همچنان بر ضدعفونی تأکید میکند: فقط میخواستن من ۶۷ مدل مرض پوستی بگیرم. تورو قرآن ولمون کنین، تمام این سطوحی که نام بردین رو تو این سه ماه آنقد سابیدیم که دیگه وجود خارجی ندارن
* عکسی که از اهدای یک گوشی هوشمند به یک دانشآموز منتشر شد باعث ناراحتی کاربران شد. در این عکس مشخص شده بود که این گوشی در یک مراسم به او اهدا شده و روی یک کاغذ هم نوشته شده بود: اهدای یک دستگاه گوشی به دانشآموز بیبضاعت. بسیاری از کاربران به این اشاره میکردند که این شیوه کمک کردن باعث از بین رفتن کرامت انسانی است: جلوی خود بچه بهش میگن بیبضاعت! ، یعنی کار خیر هم بلد نیستیم! خب از بیبضاعت چرا عکسشو میگیرید مگه نباید این کارها رو مخفیانه میکردیم؟
* حمله به یک بیمارستان و زایشگاه در افغانستان موجی از غم و خشم همراه داشت. این حمله باعث کشته شدن مادران و نوزادان بسیاری شد و انتشار عکسهایش کاربران ایرانی و افغان را غمگین کرد: به یه بیمارستان/زایشگاه پزشکان بدون مرز حمله کردن چطور همچین چیزی میشه که اتفاق بیفته. متأسفانه جامعه جهانی نیز کشتار مردم هزاره را جدی نمیگیرد. باور میکنین توی این قرن یه عده وحشی با نام طالبان تو افغانستان ریختن تو زایشگاه و مادر و نوزاد کشتن.
* با صدور حکم اعدام برای ساطین خودرو و حکم حبس برای دو نماینده مجلس به جرم ایجاد اخلال در نظام توزیعی خودرو، هشتگ خودرو در شبکه های اجتماعی و بین کاربران ایرانیاش ترند شد. تصاویری از زن و شوهری که لقب سلطان خودرو گرفته اند منتشر شد و کاربران درباره حکم آنها نوشتند و از نقش دو نماینده مجلس در گرانی خودرو گفتند. کاربران زیادی میپرسیدند حکم این متخلفان چقدر در بهبود قیمت خودرو مؤثر است: خبر خوب؛ حکم اعدام برای ساطین خودرو! وحید بهزادی و همسرش نجوا الشیدایی به جرم اخالل کالن در بازار ارز و پیش خرید ۶۷۰۰ خودرو به اعدام محکوم شدند! وقتی سلطان سکه رو اعدام کردند سکه ۴ میلیون بود حاال شده ۷ میلیون. الان سالطین خودرو رو میخوان اعدام کنن به نظرتون چی میشه؟ ملت لنگ یه دونه ماشینن،
اونوقت طرف صاحب ۶۷۰۰ خودرو بوده، آخه چه جوری؟ کسی به تنهایی نمی تونه همچین کاری بکنه یه مجموعه باید کمکش کنن.
* حرفهای یکی از نمایندگان منتخب مجلس درباره کودک همسری بازتاب زیادی داشت.
زهره سادات الجوردی نماینده منتخب تهران گفته است: کودک همسری، مسأله حاشیهای است و دغدغه اصلی زنان نیست، اگر دختری به بلوغ فکری و جسمی رسیده باشد از نظر ما مشکلی ندارد، ما نمیتوانیم برای ازدواج
سن تعریف کنیم. در کل همه اینها مسائل فرعی است. کودک همسری از موضوعاتی است که کاربران شبکه های اجتماعی به آن حساس هستند و دربارهاش زیاد مینویسند. به نظر بسیاری از آنها این موضوع برخالف نظر
الجوردی بسیار مهم است اما کاربرانی هم نظر الجوردی را تأیید میکردند و از این میگفتند که مشکلات اقتصادی مردم اکنون مهمتر است: آخه اگه به بلوغ جسمی و فکری رسیده بودن که نمیگفتن کودک همسری. من یک زن هستم و کودک همسری تا وقتی وجود داشته باشه دغدغه ام هست. کاری به آمارش ندارم که بالاست، حتی پایین هم بود باید جزو مسائل اصلی مطرح میشد. کودک همسری اصلا اهمیتی نداره. فقط نمیدونم چرا خیلی از کسانی که با سن کم ازدواج میکنند در بهترین حالت کارشون به طلاق ختم می شه. در بهترین حالت! کودک همسری! اسمش هم آزاردهنده است بعد مسأله مهمی نیست؟
* جدول کلاسیک: برای پیدا کردن رمز 15 حرفی ما باید به 15 سؤال پاسخ دهید و حروف اول پاسخها را پشت هم بچینید تا رمز جدول بدست آید. تعداد حروف هر پاسخ را بعد از هر سوال برای کمک به شما ذکر کرده ایم. سؤالات: 1. مرکز ایالت جورجیا آمریکا (7) 2. مقابل زوج (3) 3. دشمن مداد (4) 4. ناسک (9) 5. مرغ غمخوارک (7) 6. مادر حضرت عباس (8) 7. مترجم (5) 8. ماه پرتابی (3) 9. ماهواره روسی (5) 10. مخترع تانک (6) 11. عبادتگاه ژاپنی (7) 12. مافیای ژاپنی (6) 13. ماده بیهوشی (3) 14. مرکز ایران در زمان تیموریان (6) 15. ماشین کشاورزی (7) شما تا چهارشنبه هفته جاری فرصت دارید رمز جدول را با شماره پیامک 3000465040 به ما اعلام کنید. رمز جدول هفته گذشته: سیر نمیشوم ز تو
* پاسخ سوالات جدول هفته گذشته: سابقه. یاتا. رابرت اپنهایمر. نوه. ماندلین. یاور. شاکر. وریسم. میکرو ارگانیسم. زرآرما. تازیانه. وستوک