به گزارش ایران سپید به نقل از جوان محل حادثه طبقه دوم خانهای حوالی میدان ونک بود که تیم جنایی در یکی از اتاق خوابها با جسد زن ۳۶سالهای روبهرو شدند که با پیراهنی که به دور گردنش پیچانده شدهبود به قتل رسیده بود. نخستین بررسیها حکایت از این داشت قاتل سهیلا شوهر ۴۲سالهاش بهرام است که پس از قتل از خانه بیرون رفته است.پدر بهرام که موضوع را به مأموران پلیس خبر داده بود، گفت: من در طبقه پایین زندگی میکنم و پسرم همراه همسر و دو فرزند هشت و ۱۱ سالهاش در طبقه دوم زندگی میکنند. ساعتی قبل فرزندانش را به طبقه پایین آورد و گفت همسرش را به قتل رسانده است و برای کشیدن سیگار از خانه بیرون رفت. بدین ترتیب مأموران بهرام را به عنوان مظنون به قتل تحت تعقیب قرار دادند تا اینکه دقایقی بعد وقتی قاتل به قتلگاه بازگشت دستگیرش کردند. متهم صبح دیروز برای تحقیق به دادسرای امور جنایی تهران منتقل شد و به قتل همسرش اعتراف کرد.متهم در ادعایی گفت: من بنگاه املاکی دارم و ۱۲سال قبل با همسرم که از بستگان دور من بود ازدواج کردم. ما همراه دو فرزندمان زندگی خوبی داشتیم تا اینکه مدتی قبل اجنه وارد زندگی من شدند. اجنه هر روز به سراغم میآمدند و به من میگفتند همسرم قرص، دارو و مواد سمی در غذای من میریزد و قصد دارد مرا به قتل برساند. من به صورت کامل در تسخیر اجنه بودم و آنها هم لحظهای مرا رها نمیکردند به طوریکه وقتی همسرم برای من و فرزندانم غذا درست میکرد من از او میخواستم ابتدا او غذا بخورد و بعد که مطمئن شدم غذا سالم است من و فرزندانم غذا را میخوردیم. همین موضوع باعث اختلاف زندگی ما شد و همسرم مدعی بود که من دیوانه شدهام و از من میخواست خودم را به روانپزشک نشان دهم، اما او هرگز مرا پیش روانپزشک نبرد. آنقدر در این مدت اذیت شدم که شبها خوابم نمیگرفت و تا نیمههای شب بیدار بودم. وی ادامه داد: ما هر روز درگیری داشتیم و همسرم در این مدت دو بار از خانه قهر کرد و یک بار ۱۵روز به خانه برنگشت که مجبور شدم برای نگهداری فرزندانم پرستار استخدام کنم، اما در نهایت با میانجیگری بزرگان فامیل آشتی کرد و به خانه برگشت.شب حادثه دوباره خوابم نگرفت و اجنه به سراغم آمدند و گفتند همسرم را به قتل برسانم. اجنه گفتند اگر همسرم را نکشم او مرا میکشد به همین سبب بامداد به اتاق همسرم رفتم و به او گفتم که اجنه مرا اذیت میکنند و از او خواستم بیدار شود که دوباره به من گفت روانی شدهام. خیلی عصبانی شدم و پیراهن همسرم را برداشتم و به دور گردنش انداختم و او را خفه کردم. چند ساعتی بالای سر جسد گریه کردم تا اینکه ظهر به خانه پدرم رفتم و موضوع قتل همسرم را به او اطلاع دادم. متهم پس از تحقیقات به دستور قاضی ساسان غلامی برای مشخص شدن صحت سلامتی روحی و روانیاش به پزشکی قانونی منتقل شد.