امسال اولین حضور شما به عنوان داور در جشنواره تئاتر معلولان است. چطور تصمیم گرفتید که در این جشنواره حضور داشته باشید؟
-من سالیان سال است که در امور افراد آسیبدیده فعالیت میکنم و با بهزیستی و بنیادهای مختلف به شکل پراکنده کار کردهام. بهتازگی هم مجوز تأسیس یک مؤسسه خیریه را گرفتهام که بهزودی افتتاح خواهد شد. از سال گذشته هم افتخار داشتم که به عنوان سفیر طلایی بهزیستی فعالیت کنم. در کنار آن هم از طرف سازمان بهزیستی، انجام داوری کارهای جشنواره پیشنهاد شد و من هم پذیرفتم، چون بهزیستی یکی از مراکز بزرگی است که با افراد آسیبدیده جامعه برخورد نزدیک دارد. بهزیستی هم با من همکاری میکند و کسانی را که میشناسم و مورد تأیید من هستند، با کمکهای جسمی، اقتصادی و ... تحت پوشش قرار میدهد.
سفیر طلایی چه معنایی دارد و چه کاری انجام میدهد؟
-سازمان بهزیستی هر ساله عدهای از افرادی را که فعالیتهای خیرخواهانه دارند، در محدوده امکانات خودشان به عنوان سفیر میپذیرد. درواقع سفیر کسی است که میتواند در امور بهزیستی از اطرافیان و کسانی که میشناسد، کمک بگیرد و درواقع بدون اینکه خیلی وارد مراحل اداری شود، با بهزیستی در ارتباط باشد. درواقع این امتیازی است که بهزیستی به سفیر میدهد. برای مثال در همین جشنواره با بهزیستی و افراد کمتوان همکاری میکنیم و خارج از مراحل اداری با آنها ارتباط مستقیم داریم.
درواقع موقعیت اجتماعیای که شما و امثال شما دارید، باعث جلب توجه و کمکهای مردم جامعه میشود.
-بله، همینطور است.
تا کنون تعدادی از کارهای جشنواره را دیدهاید. نظر شما در مورد این کارها چیست و آیا میتوانیم اسم این کارها را تئاتر بگذاریم و آنها قابلیت این را دارند که توجه مخاطب عام را جلب کنند؟
-شاید قضاوت من زود باشد، بنابراین در گفتن این موضوع احتیاط میکنم. تا الان 5 کار دیدهام و یکی از آنها من را شگفتزده کرد. الان با همکاران عزیزم بحث این است که ما بعضی از کارها را معرفی کنیم و بین مرکز هنرهای نمایشی و بهزیستی ارتباطی برقرار شود تا از برجستگان این جشنواره برای حضور در جشنواره فجر در بخش جنبی یا مهمان استفاده کنیم.
تا به حال سابقه همکاری با افراد کمتوان را داشتهاید؟
-من دو ماه پیش فیلمی را با مهسای عزیز که سندرم داون دارد، کار کردم و به نظرم او خارج از مشکلات فیزیکی یا ذهنی که دارد، آنقدر خوب پرورش پیدا کرده که جنبههای دیگری مثل عواطف و احساسات و آدابش خیلی خوب رشد کرده است. این کار برای من خیلی جذاب بود و شاید برای من هم آموزشی بود که چگونه باید با بچههای کمتوان برخورد و رفتار داشته باشم.
وقتی یک فرد کمتوان فعالیت هنری مثل تئاتر انجام میدهد، تفاوتی با قبل از آن خواهد داشت؟
-من فکر میکنم درصد زیادی از کسانی که کمتوان هستند، دچار کمبود اعتماد به نفس و عدم ورود به جامعه هستند. شاید این فعالیتهای هنری باعث شود که بچهها بخشهای دیگر خودشان را که ممکن است در آنها توانایی بیشتری داشته باشند، بشناسند و بتوانند با آن تواناییها وارد جامعه شوند. من نزدیکی و همکاری زیادی با این افراد نداشتهام، اما تصور من بر این است که خانوادهها به دلیل ترسهایی که دارند، مانع ورود بچهها به اجتماع میشوند. البته باز هم فکر میکنم که ساختار جامعه باید به سمت و سویی برود که این افراد را در خودش بپذیرد و تواناییهای آنها را بیشتر بشناسد و از آنها استفاده کند. این افراد جدا از جامعه نیستند، بلکه بخشی از آن هستند و میتوانند در اجتماع فعال باشند و فقط یک زندگی خصوصی یا گیاهی نداشته باشند. این به عهده جامعه است که این اجازه را به آنها بدهد. فکر میکنم حرکتهایی مثل همین جشنواره تئاتر کمتوانها میتواند باعث شود که بچهها در جامعه حضور پیدا کنند و آثاری از خودشان را نشان دهند. حتی شاید در مواردی موفق نباشند، اما این تجربه بزرگی است و باعث میشود خودشان را خارج از ضعفهایی که دارند، بیشتر بشناسند و بتوانند برای ادامه زندگی با وجود کمتوانیای که دارند، جهتی را انتخاب کنند. این موضوع، هم بخش شخصی دارد و هم خانوادگی. خانوادهها باید فکر کنند که فرزندانشان یا کسانی که آسیبدیدهاند و با آنها زندگی میکنند، چگونه وارد اجتماع شوند.
با توجه به این نکات، فکر میکنید جشنوارهای که در آن حاضر هستید، چه کمبودهایی دارد و چه نکاتی باید برای سالهای بعد به آن اضافه شود؟
-همه جشنوارهها کمبودهایی دارند و باید مدام تجربه کنند و این یک آزمون و خطاست،اما امیدوارم مثل خیلی از آزمون و خطاهای دیگر طولانی نشود. آزمون و خطا زمان دارد و وقتی خطا کردی و آموختی که باید چگونه باشد، نباید اشتباهت را تکرار کنی.تصور میکنم با این اتفاقات خوبی که در حال رخ دادن است و با حمایتهای بهزیستی و جوانانی که میبینم چطور با بچههای کمتوان در ارتباط هستند و به آنها کمک میکنند، من آینده روشنی برای این کار میبینم.ای کاش سازمان بهزیستی یک سالن را به بچههای کمتوان اختصاص دهد تا آنها بتوانند کارهای خود را در آن ارائه دهند. آنها میتوانند در طول سال اجرای نمایش داشته باشند.نقاشان کمتوان میتوانند گالری بگذارند و مجسمهسازان کارهای خود را نمایش دهند. نشستهای زیادی میتواند در آنجا اتفاق بیفتد و کمکم میشود راجع به فیلم حرف زد و آنها میتوانند فیلمهای کوتاه بسازند و... یعنی اگر مرکزیت باشد، قطعاً هم کار روند بهتری دارد و هم بازدهی بهتری در طول سالیان دراز خواهد داشت.