* کسب رتبه ۳۳ منطقه ۳ کنکور سراسری توسط دانشآموز نیمه بینا: علیرضا جهانی، دانشآموز نیمه بینا در پایه دوازدهم انسانی از اصفهان موفق به کسب رتبه ۳۳ منطقه ۳ کنکور سراسری شد. او نیمه بینا است؛ دوران دبستان خود را در مدرسه استثنایی شهید احمد سامانی پس از آموزش خط بریل گذرانده و سپس وارد مدارس عادی شده است. او متوسطه اول را در مدرسه میرداماد خوانده و متوسطه دوم را در مدرسه نمونه دولتی فرهنگ در کنار دانشآموزان بینا تحصیل کرده است. علیرضا در تمام سالهای تحصیلی شاگرد اول بوده و برایش مدارس عادی و استثنایی تفاوتی ندارد. پایینترین معدلش در پایه ششم ۱۹/۷۴ بوده است. تعیین هدف، برنامه ریزی برای آن و ایجاد انگیزه برای تحقق خواسته ها را رمز موفقیت خود میداند. البته مشاوره های دانشجوی کمبینایی که خودش موفق به کسب رتبه برتر کنکور شده و او را راهنمایی میکرده، سبب تقویت انگیزه و خودباوری در او شده است. علیرضا علاوه بر خط بریل، خط بینایی را هم توسط پدر و مادرش در منزل یاد گرفته تا بتواند با مقدار بینایی که دارد این خط را نیز بخواند. خودباوری، انگیزه بالا، پیوستگی در تلاش، پافشاری بر موفقیت و اعتماد به نفس، از ویژگیهای بارز اوست که تمامی اینها را مدیون پدر و مادری میداند که هیچ وقت او را محدود نکردند و با ایمان به تواناییهایش فقط راه را برای او هموار کردند. همچنین زحمات معلمین دلسوز مدارس استثنایی را در کسب موفقیت نادیده نمیگیرد. علیرضا جهانی از سوم دبستان نوازنده کیبورد است و ورزشهایی همچون گلبال و شنا را دنبال میکند. او میگوید که قصد ادامه تحصیل در رشته روانشناسی دانشگاه شهید بهشتی را دارد و معتقد است که در ۱۰ سال آینده تابلوی مرکز مشاوره او را خواهیم دید. * دانشآموز نابینا موفق به کسب رتبه ۲۲۸ در کنکور سراسری شد: کلثوم رضایی، دانشآموز نابینای یاسوجی در مصاحبه با روابط عمومی آموزش و پرورش استثنایی استان کهگیلویه و بویراحمد گفت: رمز موفقیتم را اول توکل به خدای منان و سپس حمایت و تلاش بیوقفه پدر و مادرم میدانم. آنچه در ادامه میخوانید، صحبتهای این دانشآموز موفق است. - لطفاً خودتان را معرفی کنید: کلثوم رضایی هستم، دانشآموز رشته ادبیات و علوم انسانی در مدرسه شاهد شهر یاسوج. – آیا در مدرسه استثنایی درس خواندی؟ خیر! مدرسه شاهد دخترانه شهر یاسوج یک مدرسه عادی است که من به عنوان دانشآموز تلفیقی-فراگیر، مقطع متوسطه را در آن مدرسه گذراندم. – از تلاشت برای کسب این موفقیت بگو؛ روزی چند ساعت درس میخواندی؟ پایینترین میزان مطالعه من روزی ۵ ساعت بود که با تلاش گاهی به ۱۰ ساعت مطالعه در روز هم میرسید. – آیا در دسترسی به منابع درسی مشکلی داشتی؟ کتابهای درسیم شامل کتابهای بریل و صوتی بود؛ ولی برای آمادگی بیشتر در کنکور به کتابهای کمک درسی احتیاج داشتم که به دلیل جدید بودن نظام آموزشی، تعدادشان برای نابینایان بسیار کم بود. بنا بر این مادرم و گاهی دوستانم برایم کتاب میخواندند. البته در آزمون قلمچی شرکت میکردم و به کمک مادرم آزمون میدادم و منابع صوتی از طریق آموزش و پرورش استثنایی استان در اختیارم قرار میگرفت. - خانواده و مدرسه چه نقشی در موفقیتت داشتند؟ رمز موفقیتم را اول توکل به خدای منان و سپس حمایت و تلاش بیوقفه پدر و مادرم میدانم. خانواده ام با حمایتهای روحی و روانی و مادی در کسب موفقیتم سهم بسزایی داشتند. قاطعانه میگویم که اگر آنها نبودند، موفق نمیشدم. همچنین از تلاش همه عوامل مدرسه ام سپاسگزارم. با توجه به اینکه در مدرسه عادی درس خواندم، معلمانم همواره پیگیر امور تحصیلیم بودند و از هر لحاظ به من کمک میکردند. - علاقه داری در چه رشته ادامه تحصیل بدهی؟ دوست دارم در رشته روانشناسی در یکی از دانشگاههای برتر کشور تحصیل کنم.

* گلواژه: مردم زمانی به دانایی شما اهمیت میدهند که بدانند به آنها اهمیت میدهید. جان ماکسول

..............گزارش روز

* پر طرفدارترین نامهای امسال: سخنگوی سازمان ثبت احوال گفت: در ۳ ماه نخست امسال (از ابتدای فروردین تا پایان خرداد) ۱۳ هزار و ۲۵۳ نام در پایگاه اطلاعات جمعیتی کشور اصلاح و تغییر یافت. سیف ا... ابوترابی افزود: همچنین در این مدت ۳۲ هزار و ۴۳۲ نام خانوادگی هم در پایگاه اطلاعات جمعیتی سازمان ثبت احوال اصلاح و تغییر یافته است. وی اضافه کرد: فراوانترین نامهای دختران که پدر و مادران ایرانی برای نوزادان خود انتخاب کرده اند، به ترتیب شامل: فاطمه، زهرا، حلما، بهار، زینب، یسنا، آوا، باران، مهرسانا و نازنین زهرا است. سخنگوی سازمان ثبت احوال تأکید کرد: فراوانترین نام انتخابی پدر و مادران برای نوزادان پسر هم به ترتیب شامل: امیرعلی، محمد، علی، امیر حسین، حسین، ابو الفضل، امیرعباس، سامیار، محمدطاها و ماهان است. - چه نامهایی قابل تغییرند؟ ابوترابی در مورد نامهای قابل تغییر گفت: به موجب ماده ۲۰ قانون ثبت احوال و تبصره های آن، انتخاب نام در فهرست نامهای ممنوعه، قدغن است و دارندگان آنها میتوانند با رعایت مقررات مربوطه نسبت به تغییر آن اقدام کنند. وی در ذکر نمونه هایی از نامهای ممنوعه تصریح کرد: نامهایی که موجب هتک حیثیت مقدسات اسلامی میشوند مانند «عبد الات»، «عبد العزی» (لات و عزی نام ۲ بت در مکه معظمه دوران قبل از اسلام است) یا اینکه اسامی مرکبی که به اصطلاح یک نام محسوب نمیشوند و به آنها مرکب ناموزون میگویند هم قابل تغییرند. - چه کسانی میتوانند برای تغییر نام اقدام کنند: وی در خصوص اینکه چه کسانی میتوانند برای تغییر نام اقدام کنند، گفت: هر یک از اشخاص ۱۸ سال به بالا، افراد کمتر از ۱۸ سال که دارای حکم رشد باشند، پدر یا جد پدری با ارائه شناسنامه خود برای فرزندان کمتر از ۱۸ سال، سرپرست قانونی (قیم، امین، وصی) برای افراد صغیر و محجور با ارائه مدارک مستند که سمت او احراز شده باشد، با رعایت موارد نامهای قابل تغییر میتوانند با مراجعه به ادارات ثبت احوال نسبت به درخواست تغییر نام اقدام کنند.

* از «شهریور» بترسید! سازمان پزشکی قانونی کشور اعلام کرد: با توجه به افزایش حجم سفرها در آخرین ماه فصل تابستان و بالا رفتن میزان تردد در جاده های کشور، آمار حوادث رانندگی و فوتیهای ناشی از آن نیز در این ماه افزایش مییابد؛ آنچنان که در ماههای شهریور ۱۰ سال گذشته (۱۳۸۸ تا ۱۳۹۷) ۱۹ هزار و ۹۹۲ نفر در حوادث رانندگی جان خود را از دست دادند که این رقم ۱۰.۷ درصد از کل تلفات رانندگی این سالها را دربر میگیرد. بررسیهای صورت گرفته نشان میدهد که میانگین مرگ روزانه افراد در حوادث رانندگی شهریور ماه از ایام نوروز نیز بیشتر است. به عنوان نمونه در سال گذشته (۱۳۹۷)، هزار و ۱۰۹ نفر در حوادث رانندگی نوروز جان باختند که میانگین روزانه آن برابر با ۵۵.۴ نفر گزارش شده؛ این در حالی است که آمار تلفات شهریور همان سال هزار و ۸۶۳ نفر، یعنی روزانه ۶۰ نفر بوده است.

...............بهداشت و سلامت

* حکم قضایی برای دو مدعی طب اسلامی: به دنبال پیگیریهای وزارت بهداشت برای برخورد با سوداگران طب ایرانی و سنتی و دخالتهای غیر مجاز و خطرآفرین در درمان، اخیراً حکم قطعی محکومیت برای دو تن صادر شده است. وزارت بهداشتیها همواره از دامی میگویند که برخی زیر سایه نام طب ایرانی، دین و طب اسلامی برای سلامت مردم پهن کرده اند و حتی با بدیهیترین مسائل پزشکی مانند تزریق واکسن مخالفت میکنند. با این کار، برخی از مردم علاوه بر از دست دادن مال، جان خود را نیز از دست میدهند و برخی که از بیماریهای سخت و صعب العلاج رنج میبرند، حرف این مدعیانِ درمان را قبول کرده و روند درمانیشان را نیمه کاره رها میکنند؛ بیخبر از اینکه برخی از این افراد بدون اینکه مدارج علمی طب سنتی یا طب رایج و احتمالاً علوم دینی را طی کرده باشند، بدون بهره از هر گونه دانش شناخت بدن و قواعد حاکم بر آن و خواص گیاهان دارویی و مداخلات دارویی آنها با داروهای شیمیایی، صرفاً با استنباط شخصی از روایات طبی که در مورد اکثر آنها بررسیهای لازم از نظر اعتبار و دلالت و... توسط علمای حدیث انجام نشده، به ساخت دارو میپردازند و در این مسیر به نام دین، انواع بیماران قلبی، سرطانی و... را از کلیه درمانهای ثابت شده محروم میکنند. مدیر کل دفتر نظارت و اعتباربخشی امور درمان وزارت بهداشت گفت: افراد و مؤسساتی که در حوزه طب ایرانی به درمان مردم مبادرت میکنند، مکلفند مجوزهای قانونی لازم را از طریق وزارت بهداشت دریافت کنند. دکتر عسگری افزود: یکی از وظایف مهم نظارتی وزارت بهداشت، صیانت از سلامت مردم و جلوگیری از هر گونه دخالت غیر مجاز و خطرآفرین برای مردم است. بسیاری از کسانی که مسیر درمانهای معقول پزشکی را به دلیل توصیه های نابجای افراد غیر متخصص رها کرده اند، به طور جدی متضرر شده اند. از این رو وزارت بهداشت با اشکال غیر مسئولانه، غیر علمی که منجر به ارائه درمان غلط میشود، برخورد خواهد کرد.

............دانش و فناوری

* درخت مصنوعی به اندازه یک جنگل هوا را تمیز میکند: یک شرکت نوپا در مکزیک به نام بیومی تک از تولید درخت های مصنوعی خبر داده که میتوانند به اندازه ۳۶۸ درخت زنده عادی، آلودگی هوای محیط اطراف را جذب کرده و به پاکسازی محیط زیست کمک کنند. این درختها فضای زیادی هم اشغال نمیکنند و استفاده از آنها در محیطهای شهری و نقاط شلوغ و پر رفت و آمد هم ممکن است. هزینه تولید هر یک از این درختها ۵۰ هزار دلار اعلام شده است. درختهای یاد شده که بیواربن نام دارند، حدود ۴.۲ متر ارتفاع داشته و ریز جلبکهایی در درون آنها به کار گرفته شده که قادر به جذب دی اکسید کربن و دیگر آلودگیهای زیست محیطی هوا و انتشار اکسیژن خالص هستند. درختهای یادشده فعلاً در مکزیک، کلمبیا و پاناما نصب شده و عملکرد موفقیتآمیزی داشته اند.

* گلواژه: بهترین شیوه عدل، یاری مظلوم است. امام علی (ع)

............ورزشی

اشکریزان روی قله: در شماره های قبلی ایران سپید خواندید که نابینایان کوهنورد هیأت تهران روز چهارشنبه 23 مرداد برای فتح بام ایران از ساعت 5:30 دقیقه صبح، حرکت به سمت قله دماوند را آغاز کردند. در ادامه، بخش پایانی گزارش این صعود تاریخی را بخوانید. ساعت 13 ظهر است که به ارتفاع 5500 متری رسیده ایم. تصاعد مکرر بخارهای گوگردی از دهانه آتشفشان دماوند، تنفس را دشوار کرده است. برخی افراد روی به استفاده از اکسیژنهای مصنوعی آورده اند. اعضای 21 نفره گروه که در میان آنها 5 مرد و سه دختر نابینا حضور دارند، از هم فاصله گرفته اند و گروه انسجام ابتدایی زمان صعود را ندارد. برخی فاصله کمی با قله دارند و تعدادی از بچه ها پایینتر هستند. آقای سیامک معمارزاده زودتر از همه خود را به قله میرساند تا پرچم و تجهیزات مورد نیاز فیلم برداری را آماده کند. ساعت 14 ظهر است که بهنام دلیر و سعید شمس راد، دو نفر از نابینایان مطلق گروه خود را به قله میرسانند. کاظم شمس، همایون شاهمرادی، محمدرضا گودرزی، مریم جعفرزاده، مرجان فیاض به عنوان نابینایان گروه و تعداد زیادی از همنوردان بینا، همگی تا ساعت 14:30 دقیقه بر روی بام ایران قرار دارند. بعضی بچه ها اشک شوق میریزند. هر کس به نوعی خوشحالی خود را با دیگری تقسیم میکند. آنچنان شور و هیجانی در تیم حکمفرماست که نمیتوان آن را توصیف کرد. بچه ها مشغول روبوسی و تبریک گفتن به یکدیگر و گرفتن عکسهای یادگاری هستند که لاله عربزاده، از دیگر دختران نابینای گروه خود را به قله میرساند. آمدن لاله با چشمان اشکآلود فضا را دگرگون میکند. لاله میگوید: «از همه تون ممنونم که من را به آرزویم رساندید» و مشغول خواندن غزلی میشود که خود آن را در وصف دماوند سروده است: شکوه شرق انسان است اینجا، طراوت جلوه جان است اینجا. دیار من بهشتی پر غرور است، هزاران نکته برهان است اینجا. تمام کوههایش پر صلابت، و بوم بام ایران است اینجا. دماوند بلند آتشین دل، ژیانی خفته غران است اینجا. فراز سرزمینم رازدار است، ز تاریخی که پنهان است اینجا. چو دیو بد سگل بر بند شد سخت، به فر تخت سلیمان است اینجا. و لاله آسمان در مقدم توست، جهان، معراج ایران است اینجا. این اشعار نه تنها احساسات همه اعضای گروه را بر انگیخت، بلکه سایر تیمهایی که بر روی قله قرار داشتند توجهشان بیشتر به ما جلب شد. بارها بچه ها از سوی سایر تیمهایی که در حال صعود بودند یا بر روی قله قرار داشتند تحسین شدند و آنها با نابینایان گروه عکسهای یادگاری میگرفتند. از جمله یک زوج فرانسوی که با دیدن نابینایان روی قله دماوند، حیرتزده شده بودند. ساعت حدود 15:15 دقیقه بعد از ظهر و در حالی که خورشید از لا به لای ابرها در حال تابش بود، به سختی از مام وطن دل میکنیم و برای اینکه در مسیر بازگشت به تاریکی نخوریم، راهی ارتفاعات پایینتر میشویم. از تپه گوگردی و یخچالهای طبیعی عبور میکنیم و وارد یک مسیر شن اسکی میشویم. شن اسکی بودن راه باعث میشود به سرعت ارتفاع کم کنیم. هرچه به عصر نزدیک میشویم و پایینتر میرویم، گویی هوا تازه تر میشود و با افزایش اکسیژن موجود در هوا، حالمان بهتر میشود. در انتهای مسیر و پیش از رسیدن به بارگاه سوم، به چشمه ای میرسیم و آب مینوشیم که حسابی سر کیفمان میآورد. خستگی در میان تیم موج میزند، اما حس پیروزی و افتخار ناشی از فتح قله، روحمان را به پرواز درآورده و خستگی جسمانی را نیز تحت الشعاع خود قرار داده است. در نزدیکی رسیدن به بارگاه سوم، استاد رفیعی و دکتر رحمانی به استقبالمان آمدند که این موضوع انرژی مضاعفی به ما داد. امیر سرمدی، حسین روحانی از نابینایان گروه به همراه 4 همنورد بینا که صبح از صعود به قله انصراف داده بودند، در بارگاه سوم نگران اعضای تیم بودند و با دیدن ما حسابی خوشحال شدند. به گفته استاد رفیعی سرپرست گروه، صعود برخی بچه ها به قله از نظر فنی خطرناک بود و همین مسئله نگرانیهایی را در میان کسانی که در بارگاه منتظر تیم بودند ایجاد کرده بود. چهارشنبه ساعت 20.30 دقیقه شب بود که همه اعضای گروه به سلامت به بارگاه سوم در ارتفاع 4200 متری رسیدیم. سوپ مختصری خوردیم تا خود را برای فرود به سمت گوسفندسرا آماده کنیم. پنجشنبه 24 مرداد ساعت 8 صبح بود که کوله ها را بار قاطر کردیم و به سمت پایین به راه افتادیم. در مسیر بازگشت جمع کثیری از کوهنوردان در حال حرکت به سمت بارگاه سوم بودند تا روز جمعه به قله صعود کنند. در نهایت ساعت 13 ظهر بود که به گوسفندسرا رسیدیم و هندوانه خنکی که یکی از اعضای گروه خریده بود، دل و جانمان را صفا داد. بعد از اینکه سوار لندرور شدیم و به سمت رینه به راه افتادیم، ناهار را در یکی از رستورانهای رینه خوردیم و برای ما که چند روزی بود اشتهای خوردن غذا را نداشتیم، خوردن برنج ایرانی با کباب، پایان لذتبخش این صعود تاریخی را رقم زد. «امیر سرمدی»

...............حوادث

* افشای راز قتل مادر بعد از 5 سال: دختر 10 ساله که شاهد قتل مادرش به دست پدر معتاد خود بود، بعد از 5 سال راز این جنایت را برای مادربزرگش فاش کرد. مأموران پلیس نیز جسد این زن را که در باغچه خانه روستاییشان دفن شده بود از زیر خاک بیرون کشیدند. سال 93 زنی 30 ساله به نام مژگان از اهالی روستای سعیدآباد شهرستان پردیس به شکل مرموزی ناپدید شد. هیچ کس از سرنوشت او اطلاعی نداشت. حتی گوشی تلفن همراهش نیز خاموش بود. از آنجا که همه از اختلافات زن جوان با همسر معتادش خبر داشتند، به این مرد ظنین شده بودند؛ اما وی با ابراز بی اطلاعی از سرنوشت همسرش برای رفع اتهام از خود راهی کلانتری و دادسرا شد تا پرونده ای درباره ناپدید شدن مژگان تشکیل دهد. او حتی برگه شکایتش به دادسرا را نیز به عنوان سندی بر بیگناهی خود به همه نشان داد. اما هیچ کس جز او نمیدانست این پرونده مختومه شده است. جستجوها از سوی بستگان زن گمشده ادامه داشت تا اینکه شوهرش شایعه مهاجرت او به ترکیه را سر زبانها انداخت و کم کم همه باور کردند که این زن بدون اطلاع خانواده اش به خارج از کشور رفته است. - شاهد خردسال: 5 سالی از این اتفاق گذشته بود و دیگر همه باور کرده بودند که زن جوان بیخبر، همسر و دختر کوچولویش را رها و در ترکیه زندگی جدیدی را شروع کرده است. دخترک که بعد از ناپدید شدن مادرش کم حرف و گوشه گیر شده بود، حاضر نبود کنار پدرش زندگی کند؛ اما اطرافیانش، رفتارهای او را به نبود مادر و اعتیاد پدر ربط میدادند. چند بار خواسته بود ماجرای آن روز شوم را برای مادربزرگ تعریف کند، اما ترس از تهدیدهای پدر اجازه نداد لب به سخن باز کند. اما سر انجام راز هولناکی را که در سینه داشت برای مادربزرگش برملا کرد و از ماجرای قتل مادرش به دست پدر پرده برداشت. مادربزرگ که از شنیدن این راز شوکه شده بود، بدون اینکه به کسی چیزی بگوید با نوه اش پیش پلیس رفت و پرده از جنایت دامادش برداشت. دختر کوچولو به پلیس گفت: «آن روز مامان و بابا مثل همیشه دعوایشان شد. بابا خیلی عصبانی بود و در یک لحظه گردن مامان را گرفت و آن قدر فشار داد تا او روی زمین افتاد. من گریه میکردم و بابا مرا به اتاق دیگر برد. بعد هم تهدیدم کرد که با کسی حرفی نزنم؛ وگرنه مرا هم میکشد...» - فرماندهی انتظامی شهرستان پردیس گفت: «با اظهاراتی که دختر 10 ساله داشت، پدرش بازداشت شد. متهم که اعتیاد شدیدی دارد، در ابتدا منکر قتل بود؛ اما در کمتر از 48 ساعت بازجویی لب به اعتراف گشود.»

متهم به مأموران گفت: «همسرم به من خیانت کرده بود و دیگر نمیتوانستم رفتارهایش را تحمل کنم. آن روز هم دعوایمان شد و من او را خفه کردم. برای اینکه از شر جسد خلاص شوم، او را در باغچه حیاط خانه مان دفن کردم. در آن لحظه فقط دخترم صحنه را دیده بود؛ اما او خیلی کوچک بود و فکر نمیکردم چیزی بگوید.» سرهنگ حسنوند افزود: «با این اعترافات مأموران به خانه متهم در روستای سعیدآباد رفته و جسد را از زیر خاک بیرون کشیدند.»

...........اطلاعرسانی

* برنامه رادیویی شش نقطه برگزار میکند: سومین سالگرد تولید برنامه رادیویی شش نقطه با همکاری انجمن نابینایان ایران. زمان: 3 شهریور 98؛ مکان: سرای محله زرگنده. جهت هماهنگی و ثبت نام، نام خانوادگی خود و یک همراه را به شماره 09198940131 پیامک فرمایید.

* بخش نابینایان کتابخانه مرکزی امام خمینی (قدس سره) استان خراسان رضوی فعالیت خود را آغاز نموده است. از نابینایان و کمبینایان فرهنگدوست و کتابخوان دعوت میگردد جهت عضویت و بهره مندی از خدمات و امکانات این بخش به کتابخانه مرکزی واقع در مشهد-بلوار هفت تیر-میدان هشتم شهریور مراجعه نمایند. همچنین نابینایان عزیز جهت شرکت در مسابقه جشنواره کتابخوانی رضوی میتوانند با شماره تلفن 05138915560 تماس حاصل نمایند.