روزنامه «ایران سپید»
سه شنبه 22 مرداد 1398
11 ذی الحجه 1440
13 آگوست 2019
سال بیست و سوم شماره 6207
صاحب امتیاز:
خبرگزاری جمهوری اسلامی
مدیر مسئول: سهیل معینی
سامانه پیامکی: 3000465040
نشانی پستی: تهران- ص.پ. 158755388
تلفن: 84711371
شماره انتشارات: 5-88548892
وبسایت: www.iransepid.ir
پست الکترونیک: iransepid@icpi.ir
........عناوین این شماره......
شرط سن در بازنشستگی عادی به قوت خود باقیست 2
سوداگری در مسکن چند برابر ارز سود داد؟ 7
اقدامات اورژانسی هنگام حمله قلبی 10
راه بیسوار: مروری بر آلبوم فانوس خیال 13
اهدای اعضای بدن دو کودک به 6 بیمار 18
* شرط سن در بازنشستگی عادی به قوت خود باقیست: «در شماره قبل روزنامه بخش اول نشست پرسش و پاسخ با احمد رشیدی، رئیس مطالعات و رویه های وصول حق بیمه سازمان تأمین اجتماعی را که در آن به حذف شرط سنی برای بهره مندی از قانون پیش از موعد معلولان بود، خواندید. در این شماره از روزنامه میپردازیم به مابقی سؤالهای شما مخاطبان ایران سپید.» بسیاری از تماسها و پیامکها از سوی شاغلینی بود که یا در بخش خصوصی مشغول به کارند یا در ادارات پیمانکار وابسته به بخشهای دولتی کار میکنند. شاید ذکر این نکته لازم باشد که برای بهره مندی از قانون بازنشستگی پیش از موعد معلولان، افراد باید در دستگاههای دولتی شاغل باشند. احمد رشیدی در پاسخ به این سؤال که چه بخشهایی دولتی محسوب میشوند؟ گفت: «منظور از دولتی، کارگاههاییست که بیش از 51 درصد از سهامشان متعلق به دولت است یا در قانون تلفیق بودجه از آنها به عنوان دستگاههای اجرایی نام برده شده است؛ مثل شهرداریها، سازمان تأمین اجتماعی، بنیاد مستضعفان و... به اینها دستگاههای اجرایی گفته میشود که به قولی دولتی خوانده میشوند و افراد معلول شاغل در این مکانها میتوانند از قانون بازنشستگی پیش از موعد استفاده کنند؛ اما بخشهایی که پیمانکار هستند یا به صورت خصوصی اداره میشوند، جزو بخش خصوصی محسوب میشوند.» یکی از مخاطبان روزنامه که از جانبازان جنگ تحمیلی است، طی پیامکی به روزنامه از کارشناس بیمه پرسیده اند آیا سازمان تأمین اجتماعی هنوز هم ماده 27 قانون جامع ایثارگران را اجرایی میکند؟ که پاسخ به سؤال این جانباز عزیز کشور مثبت است و این ماده قانونی اجرایی میشود. برای آگاهی دیگر خوانندگانمان، در ماده 27 این قانون آمده است: «مدت خدمت داوطلبانه جانبازان، رزمندگان، آزادگان و شهدا در جبهه قبل از استخدام و اشتغال در صورت تمایل جزء سنوات قابل قبول از لحاظ بیمه و بازنشستگی به مأخذ مشاغل سخت و زیانآور (یک به یک و نیم) محسوب میشود. دولت مکلف است مابه التفاوت کسور بیمه و بازنشستگی سهم کارمند یا کارگر و کارفرما را برای مدت مذکور به مأخذ آخرین وضعیت استخدامی (حقوق و مزایای مشمول کسور بیمه و بازنشستگی) محاسبه و یکجا به صندوقهای مربوط واریز نماید.» سؤال دیگر این جانباز در خصوص ارائه خدمات ویژه به معلولان ضایعه نخاعی از سوی تأمین اجتماعی است و اینکه آیا شنیده های وی صحت دارد یا خیر؟ رشیدی در پاسخ به این سؤال اظهار کرد: «تأمین اجتماعی برای بیماریهای خاص مثل هموفیلی، تالاسمی، پیوند، MS، دیالیز و همچنین بیماریهای صعب العلاج و سرطانی است و تسهیلات خاصی به این افراد ارائه میدهد. اما اینکه مقرر شده تأمین اجتماعی به معلولان ضایعه نخاعی خدماتی ارائه دهد، هنوز بنده چیزی مبنی بر این خدمت را نشنیده ام.» رئیس مطالعات و رویه های وصول حق بیمه سازمان تأمین اجتماعی در پاسخ به پیامک یکی از مخاطبانمان مبنی بر 30 سال پرداختی حق بیمه و 48 سال سن گفت: «اگر این فرد در بخش خصوصی مشغول به کار است، باید سن بازنشستگی 50 سال را تمام کند. در این صورت میتواند درخواست بازنشستگی دهد. اما همان طور که در سؤالشان ذکر کردند، هنوز دو سال دیگر باید از لحاظ سنی خدمت کنند.» سؤالهایی که خوانندگان روزنامه برای ما ارسال کردند بسیار متنوع است؛ مثلاً دوستی پرسیده است اگر به سن بازنشستگی رسیده باشم، اما قبل از 30 سال پرداختی حق بیمه به هر دلیلی از کار خارج شوم، تکلیف چیست؟ آیا نفع من در آن است که دو سال بیمه بیکاری دریافت کنم تا 30 سال خدمت کامل شود یا با همان 27 یا 28 روز حقوق خود را بازنشسته کنم؟ کارشناس بیمه در پاسخ گفت: «نفع این فرد در مورد نحوه بازنشسته شدنش به میزان دستمزدش بازمیگردد. اگر دستمزد حد اقلی دارد، منفعت در آن است که دو سال بیمه بیکاری را دریافت کند تا سابقه 30 ساله اش پر شده و با سی روز حقوق بازنشسته شود؛ اما اگر در دوران اشتغال دستمزد بالایی داشته، بهتر آن است که با تعداد سالهای پرداختی بیمه خود را بازنشسته سازد؛ مثلاً با 27 روز حقوق. چرا! چون دریافتی بیشتری بابت مستمری بازنشستگی خواهد داشت.» در میان انبوهی از پرسشهای ارسالی، سؤال مشترک دیگرمان در مورد بیمه خویشفرما در سازمان تأمین اجتماعی است و اینکه معلولانی که این بیمه را پرداخت میکنند آیا میتوانند از قانون بازنشستگی پیش از موعد بهره مند شوند؟ طبق گفته کارشناس بیمه خیر! قانون بازنشستگی پیش از موعد فقط مشمول کارمندان و شاغلان در بخش دولتی خواهد شد. افرادی که بیمه خویشفرما دارند باید برای بازنشستگی 30 سال پرداختی بیمه و بالای 50 سال سن داشته باشند. خانمی پرسیده اند: 9 سال شاغل بودند و بعد از بیکاری بیمه را به صورت خویشفرما پرداخت کردند. در صورت فوت آیا حقوق و مستمری به فرزندانشان تعلق خواهد گرفت؟ رشیدی در پاسخ اظهار داشت: «اگر فرزندان وی تحت تکفل مادر باشند، میتوانند از مستمری و حقوقش بهره مند شوند.» ادامه دارد
* سوداگری در مسکن چند برابر ارز سود داد؟ فرشاد مؤمنی، استاد دانشگاه علامه طباطبایی گفت: در دوره ۱۳۷۲ تا ۱۳۹۲ سطح عمومی قیمتها ۳۷ برابر شده است؛ اما در همین دوره هزینه اجاره ۶۱ برابر و هزینه مسکن ۷۶ برابر شده است. وی که در نشست هفتگی مؤسسه دین و اقتصاد سخن میگفت، با استناد به کتاب مقدمه ای بر اقتصاد ایران ادامه داد: این بدان معنی است که برای بخش بزرگی از جمعیت کشور، صاحب خانه شدن تبدیل به رؤیای محال شده و مردم را نسبت به آینده مأیوس و سرخورده کرده است. مهمترین بخشهای سخنان وی در این نشست در پی میآید: در دوره مذکور قیمت زمین به طور متوسط در ایران ۱۰۷ برابر شده است؛ یعنی تب غیر متعارف آزمندی فاجعه ساز ضد انسانی شکل گرفته که به ابعاد مافیایی اقتصاد جلوه جدیدی بخشیده است. - گزارش رسمی وزیر پیشین مسکن اشاره میکند که تب سوداگری شکل گرفته در این بخش باعث شده تا ارزش دلاری خانه های خالی در سال ۹۷ معادل ۲۵۰ میلیارد دلار باشد؛ یعنی به این میزان از داراییهای بین نسلی کشور فدای آزمندیهای بیپایان سوداگرها، لاشخورها و فساد در نظام تصمیمگیری شده است. تصور کنید که در دوره ای که ۲۵۰ میلیارد دلار تلف شده است، ارزش کل بورس کشور معادل ۱۱۰ میلیارد دلار بود. - بر اساس محاسبه داده های سری زمانی، در حالی که سهم تشکیل سرمایه ثابت ناخالص طی دوره ۱۳۳۸ تا ۱۳۹۳ تقریباً ۱۶.۱ برابر بوده، سهم تشکیل سرمایه ماشینآلات تولیدی مدرن حدود ۱۰ برابر شده است. – بر اساس داده های سال ۹۶، از کل فقرای ایران بیش از ۵۹ درصد را شاغلین و ۳۰ درصد را بازنشستگان تشکیل میدهند. یعنی به دلیل آنکه دولت در انباشت سرمایه صنعتی و ارتقای بنیه تولیدی خطاهای نابخشودنی انجام داده، ریشه حدود ۹۰ درصد فقرا در اشتغال در ساخت و تولید بوده است و تا زمانی که به سوداگری مسکن، خودرو، ارز و طلا این گونه میدان داده میشود، محال است فقر و فلاکت در ایران ریشه کن شود. - در موضوع سوداگری غیر متعارف و ضد توسعه ای، بانکهای خصوصی نقش تعیین کننده ای داشته اند؛ به طوری که گوی سبقت را از بانکهای دولتی ربودند. دقیقاً در دوره ای که کشور بیشترین نیاز را به ارتقای بنیه تولید داشت، سیستم بانکی بیشترین فشارها را به مردم و تولید کنندگان وارد آورده و بیشترین سرویسها را به سوداگران و دلالها داده است. مثلاً در دوره ۱۳۴۶ تا ۱۳۸۳ سهم صنعت از مجموع تغییر در مانده تسهیلات بانکی ۳۳.۵ درصد بود و این سهم از سال ۱۳۸۴ تا ۱۳۹۱ که بیسابقه ترین تحریمها اعمال میشد، به ۱۹.۵ درصد کاهش یافت. جالب آنکه این فشار دو برابری در دوره ای بود که بیشترین ولنگاریها در زمینه تضعیف ارزش پول ملی و تشدید نیاز سرمایه گذاران تولیدی به سرمایه در گردش وجود داشته است.
* اقدامات اورژانسی هنگام حمله قلبی: حمله قلبی زمانی رخ میدهد که یکی از شریانهای خون رساننده به عضله قلب دچار انسداد یا تنگی شده و همین امر سبب آسیب رساندن به عضله قلب میشود. هنگام بروز حمله قلبی فرد دچار برخی علائم میشود که شامل: احساس درد فشارنده یا سنگینی در قفسه سینه-انتشار درد به گردن، فک، شانه یا بازو-تنگی نفس و عرق فراوان-احساس سبکی سر و غش کردن-اضطراب و بیقراری و تهوع میشود. اطرافیان پس از مشاهده این علائم باید بلافاصله بیمار را در نقطه ای که قرار دارد، بیحرکت و ترجیحاً در وضعیت نیمه نشسته قرار دهند و سعی کنند با جملات آرامشبخش او را آرام کرده و از تشویش و استرس دور کنند و در تماس با اورژانس 115 با آرامش، وضعیت بیمار را شرح دهند. * خوراکیهای ضد سرطان: هرچند خوراکیها و نوشیدنیهایی که میخوریم، میتوانند عامل اصلی سرطان باشند، ولی اعمال تغییراتی ساده در رژیم غذایی میتواند خطر ابتلا به این بیماری را کاهش دهد. از آن جمله رژیم غذایی از بین برنده سلولهای بنیادی سرطان است که میتواند از پیشرفت این بیماری، مقاومت در برابر دارو و عود کردن علائم بیماری پس از درمان نقش کلیدی داشته باشد. مطالعات حاکی از آن است که مواد غذایی وجود دارند که میتوانند مانع از آن شوند تا سلولهای بنیادی سرطان رشد کنند. از قبیل سیبزمینی بنفش: مصرف روانه یک عدد سیبزمینی بنفش برای مدت یک هفته میتواند تأثیر بسزایی در متوقف کردن فعالیت سلولهای بنیادی مضر که عامل سرطان روده است، داشته باشد. آنتوسیانین زیستفعال موجود در این خوراکی به کاهش تومورها و تهاجمی شدن سلولهای سرطانی کمک میکند. چای سبز: گروهی از محققان چینی دریافتند چای سبز میتواند در از بین بردن سلولهای بنیادی سرطان نقش داشته باشد. مصرف چای سبز ترکیب اپیگالوکتشین گالات (EGCG) را به همراه دارد که رشد سلولهای بنیادی سرطان روده را حدود ۵۰ درصد کاهش میدهد. چای ماچا: بررسی محققان انگلیسی نشان میدهد که چای سبز ماچا از منبع انرژی سلولهای بنیادی سرطان میکاهد و آنها را از بین میبرد. این نوشیدنی بویژه در مقابله با سرطان پستان مؤثر است. گردو: هدف اصلی این خوراکی مقابله با سلولهای سرطان روده است. همچنین گردو به کاهش خطر ابتلا به این بیماری و بهبود وضعیت جسمی بیمار کمک میکند. محققان کره جنوبی در مطالعه ای دریافتند مصرف روزانه عصاره گردو برای مدت یک هفته به کاهش ۸۶ درصدی رشد سلولهای بنیادی سرطان روده کمک میکند. * نظر وزیر بهداشت در مورد مافیای دارو: وزیر بهداشت گفت: برای چیزی به عنوان مافیا اصالت قائل نیستم. اگر هم مافیایی شکل گرفته، به دلیل برخی کوتاهیها بوده است. اکنون هم در زمینه شفافسازی چه در غذا و دارو راه زیادی رفته ایم و تا یکی دو ماه دیگر هر حرکتی در این قسمت در یک اتاق شیشه ای برای رسانه ها و مردم قابل رصد خواهد بود.
* راه بیسوار: مروری بر آلبوم فانوس خیال: هنوز هم وقتی از آنها که گرد سفیدی بر موهایشان نشسته بخواهی از صندوقچه حافظه شنیداریشان موسیقیهای محبوبشان را نام ببرند، رد پای تصانیفی که یک پای تولیدشان به ویلنیستها ختم میشود، بسیار پر رنگ خواهد بود. چه کسی میتواند نقش نامهایی چون بدیعی، یاحقی، ملک، خرم و... را در رساندن موسیقی ایرانی به بلوغ امروزش انکار کند؟ حالا اما دیر زمانی است که ویلن از موسیقی کلاسیک ایرانی حذف شده و صرفاً به انتشار آلبومهای گاه و بیگاه خلاصه شده است. «فانوس خیال» از همین تک مضرابها است که اخیراً با آهنگسازی هامون رحیمی فرد منتشر شده است. نقد «کامیار صلواتی» منتقد شناخته شده موسیقی را بر این آلبوم میخوانیم. روزگاری ویولن ساز مسلط موسیقی کلاسیک ایرانی بود. در آن زمان، دامنه نفوذ و عمق امتزاج این موسیقی و این ساز به جایی رسید که آورده ای نو برای هر دو ضلع این همآمیزی داشت؛ هم دامنه تکنیکهای این ساز گسترش یافته بود و هم موسیقی کلاسیک ایرانی به مدد این ساز پیشرفته ظرفیت دیگری از خود را بالفعل میدید. در حقیقت، غلبه ویولن در این دوران به این معنا هم بود که سرآمدان آن دوره –کسانی چون صبا و رحمت الله بدیعی و تجویدی به سراغ این ساز رفته بودند. با تغییر گفتمان موسیقی کلاسیک ایرانی در دهه پنجاه و سپس تحکمورزیهای گاه دستوری همان گفتمان قدرت گرفته در دهه های بعدی، ویولن ایرانی کاملاً به محاق رفت و جای خود را به سازهای دیگر داد. این ظرفیت ویولن مختص فرهنگ موسیقایی ایران نبود؛ چنانکه در حوزه های جغرافیایی-موسیقایی همسایه هم ویولن –برخلاف سازی چون پیانو- هنوز نقشی مهم دارد و همچنان برخلاف ایران، مورد اقبال موسیقیدانان است. غمگنانه است، اما آن راه در ایران به ناکجا آباد رسیده است. «فانوس خیال» یکی از بوته های خشک این برهوت است؛ نماینده ای است از فرجام تلخ این مسیر که با غلبه نیروهای پیرامونی طبیعی –تغییرات زیبایی شناسانه ای که از تغییرات زمانه حادث شدند- و غیر طبیعی –محدودیتها و طرد شدگیهای تحمیلی روزگار بر اصحاب این جریان- به هیچ رسیده است و در فضای اصلی موسیقی کلاسیک ایرانی، حضور ندارد.
«فانوس خیال» مجموعه ای از چندین تکنوازی برای ویولن تنهاست؛ مجموعه ای از قطعات که شاید جملات کشیده و فشردگی اندک ریتمیکشان، مهمترین ویژگی آنها به شمار آید. در کنار این، نحوه انتشار این آلبوم یک دهنکجی تمام عیار به مخاطب است: تولید و پالایش صوتی ضعیف و آزار دهنده، تعدد لحظاتی که نوازنده در آن فالش مینوازد نامنتظره، طراحی گرافیکی آن (اگر بشود نام آن را «طراحی گرافیک» گذاشت) فاجعه بار و متن دفترچه و ترجمه اش گنگ و مشکلدار است. اگر شنونده ای باشد که این عوامل را نادیده بگیرد و همچنان بر شنیدن این آلبوم پای بفشارد، احتمالاً او هم در مواجهه با پرگویی غیر عادی نوازنده در این آلبوم حدوداً صد دقیقه ای، دست از مقاومت برخواهد داشت.
* صعود تاریخی آغاز شد: خوب یادم هست دی 97 را. اولین باری که با انجمن کوهنوردی هیأت نابینایان استان تهران راهی یکی از کوههای شمال تهران شدم. از دوران نوجوانی عاشق کوه و طبیعتگردی بودم و هر وقت فرصتی دست میداد با دوستان یا خانواده، به دامان کوهستان میرفتیم. حسرت میخوردم و با خودم فکر میکردم اگر بینایی داشتم، من هم میتوانستم با گروههای کوهنوردی راهی قله های مختلف شوم. حدود 15 سال از این رؤیاها گذشت که با انجمن کوهنوردی هیأت تهران آشنا شدم که تا همان زمستان سرد 97، یکی دو قله اطراف تهران را صعود کرده بودند. از همان روز نخست که با این گروه به قله داراباد رفتم، دکتر سید کاظم شمس که خود در زمان ریاست قبلی هیأت تهران مسئول انجمن کوهنوردی نابینایان بود، قول داد چنانچه در انتخابات پیش رو هیأت تهران به پیروزی برسد، توجه بیشتری به انجمن کوهنوردی داشته باشد. همین اتفاق افتاد و پس از تصدی کرسی ریاست توسط ایشان، برنامه های صعود بیشتر جان گرفت. هدفگذاری گروه از همان ابتدا بر این بود که در تابستان 98، صعود به بام ایران انجام شود. استاد علی رفیعی که سرپرستی گروه کوهنوردی هیأت تهران را بر عهده دارد، از اردیبهشت تمرینات سنگینتری برای صعود را برنامه ریزی کرد. باید بار فنی قله ها بیشتر میشد و همین اتفاق افتاد. قله های 4 هزار متری البرز مرکزی از کهار گرفته تا هفتخانی و سرکچال، یکی پس از دیگری فتح شدند. حتی قله داراباد که در زمستان به علت برفکوبی سنگین و تاریک شدن هوا در دی از صعود به آن صرف نظر شده بود، براحتی فتح شد. اما حالا روز موعود فرا رسیده. قرار است 22 و 23 مرداد گروه صعود به قله 5671 متری دماوند که حدود 20 نفر هستند در بارگاه سوم که در ارتفاع 4200 متری قرار دارد، شبمانی کنند و روز پنجشنبه 24 مرداد، با حمله برای صعود به بلندترین قله ایران، دیو سپید پای در بند را تسلیم خود کنند. «امیر سرمدی»
* اهدای اعضای بدن دو کودک به 6 بیمار: به دنبال مرگ مغزی دو کودک در دو حادثه جداگانه، اعضای بدن آنها به 6 بیمار زندگی بخشید. نخستین حادثه 5 مرداد در کرج رخ داد؛ زمانی که امیر رضا باقرزاده در حال بازی در حیاط خانه شان بود، چشم پسرک 5 ساله به نرده های بین ورودی ساختمان و پارکینگ افتاد. بی اختیار به سمت نرده ها دوید؛ اما ناگهان تعادلش را از دست داد و در حالی که سرش بین نرده های آهنی گیر کرده بود، بدنش میان زمین و آسمان معلق ماند. صدای فریادهای پسر 5 ساله به هوا بلند شد. دقایقی بعد پدر و مادرش به او رسیدند، اما امیر رضا بیهوش شده بود. پسرک به بیمارستان شهید باهنر کرج منتقل شد، اما به کما رفت و چند روز بعد دچار مرگ مغزی شد. با مرگ مغزی امیر رضا خانواده اش به اهدای اعضای او رضایت دادند و پسرک جان سه بیمار را نجات داد. - بازی با لاستیک تراکتور: دومین حادثه در یکی از روستاهای زنجان و این بار نیز در حین بازی کودکانه رخ داد. پدر ابو الفضل صفری در رابطه با حادثه ای که برای پسرش رخ داده گفت: در زیرزمین خانه مان انباری وجود دارد که فصل پاییز در آنجا سیبزمینی میریزیم. اما در این فصل سال انبار خالی است و بچه ها برای بازی به آنجا میروند. یک لاستیک زاپاس تراکتور با رینگش در زیرزمین بود که ابو الفضل و 4 تا از بچه های دیگر فامیل برای بازی از آن استفاده میکردند. عصر 7 مرداد هنگام بازی، ناگهان لاستیک تراکتور روی بچه ام افتاد. لبه رینگ به سر بچه ام برخورد کرد. وقتی باخبر شدم، بلافاصله او را به بیمارستان خدابنده استان زنجان بردم. در آنجا گفتند تجهیزات ندارند و درخواست انتقال بچه ام را با بالگرد دادند. اما گفتند به خاطر بدی هوا بالگرد نمیتواند پرواز کند. به ناچار با آمبولانس بچه را به یکی از شهرهای اطراف بردیم و بعد از آن به بیمارستانی در زنجان منتقل کردیم. سه روز پسرم در بیمارستان بستری بود که پزشکان گفتند دچار مرگ مغزی شده است. - از زنجان تا تهران برای اهدای عضو: پدر ابو الفضل ادامه داد: همسرم با شنیدن این موضوع خیلی ناراحت شد. میگفت اگر یکی از دکترهای سرشناس زنجان مرگ مغزی بچه ام را تأیید کند، به اهدای عضو رضایت میدهم. باید همسرم را راضی میکردم؛ در نهایت هم پس از صحبت با پزشک معروف زنجان به اهدای اعضای پسرم رضایت داد. با برادرهایم و بزرگان فامیل هم مشورت کردم و بالاخره آنها هم رضایت دادند. اما شرط گذاشتم خودم همراه پسرم تا بیمارستان سینای تهران برای اهدای عضو بروم. حس میکردم خدا دارد مرا امتحان میکند و دوست داشتم در امتحان سربلند بیرون بیایم. اعضای بدن پسرم میتوانست جان چند نفر را نجات دهد. با آمبولانس همراه ابو الفضل به تهران آمدم و ابو الفضل را تحویل پرسنل بیمارستان سینا دادم و به شهرم برگشتم و چند ساعت بعد جسد ابو الفضل را با آمبولانس به ما تحویل دادند. - با تلاش تیم پزشکی بیمارستان، کبد و دو کلیه ابو الفضل صفری 7 ساله به سه بیمار نیازمند و دو کلیه وکبد پسر 5 ساله نیز به سه بیمار دیگر اهدا شد.