کد خبر: 17935
روزنامه شنبه 29 تیر 1398
انحراف در داشتن شبکه های ملی معلولان - پا به پای ناصر خسرو در عبور از جاده ابریشم - بایدها و نبایدهای نصب اپلیکیشنهای اندروید از منابع نامشخص - از عزل معاون تا داستان ظریف در نیویورک - جدول ته یکی/ آیا نام قدیمی کشورهای امروزی را میدانستید؟

روزنامه «ایران سپید»

شنبه 29 تیر 1398

17 ذی القعده 1440

20 جولای 2019

سال بیست و سوم شماره 6187

صاحب امتیاز:

خبرگزاری جمهوری اسلامی      

مدیر مسئول: سهیل معینی

سامانه پیامکی: 3000465040

نشانی پستی: تهران- ص.پ. 158755388

تلفن: 84711371

شماره انتشارات: 5-88548892

وبسایت: www.iransepid.ir

پست الکترونیک: iransepid@icpi.ir

......عناوین این شماره......

انحراف در داشتن شبکه های ملی معلولان 2

پا به پای ناصر خسرو در عبور از جاده ابریشم 5

بایدها و نبایدهای نصب اپلیکیشنهای اندروید از منابع نامشخص 8

از عزل معاون تا داستان ظریف در نیویورک 11

جدول ته یکی/ آیا نام قدیمی کشورهای امروزی را میدانستید؟ 16

 

.................سخن هفته

* انحراف در داشتن شبکه های ملی معلولان: طرح ضرورت تشکیل شبکه های ملی تشکلهای معلولان هم به تفکیک گروههای مختلف معلولیتی و هم به صورت مشترک در قالب یک فدراسیون سالهاست که دغدغه و لقلقه زبانم است. بارها در این خصوص هم گفته ام هم نوشته ام که چرا تشکیل این شبکه ها ضروری است. خوشبختانه در سالهای اخیر این امر بخشی از ادبیات عمومی بسیاری از تشکلهای معلولان شده است. اما باید اذعان کنم تبدیل ضرورت تشکیل شبکه های ملی هنوز از فرهنگ و درک لازم در این خصوص فاصله دارد. به طور خلاصه شبکه های ملی امکان میدهند مثلاً همه تشکلهای نابینایان یا ناشنوایان در استانها و شهرهای مختلف دارای یک صدای ملی برای طرح مهمترین مسائل این گروهها با دولت، مجلس و دستگاههای اجرایی مختلف شوند. به عنوان نمونه حل مشکل استخدامی نابینایان یا حل مشکلات آنها در عرصه دانشگاهها از عهده یک تشکل استانی یا شهرستانی خارج است؛ هرچند این انجمن در جغرافیای عملکرد خود درخشان عمل کرده باشد؛ بنا بر این داشتن یک تشکل سراسری برای تجمیع اراده، توان و درخواستهای یک گروه هدف مثلاً نابینایان کل کشور ضروری است. اما متأسفانه با تصویب قانون حمایت از حقوق معلولان که یکی از دستآوردهای آن، رسمیت بخشیدن به تشکیل شبکه های ملی معلولان است و به جز نابینایان و ناشنوایان بقیه گروههای معلولیتی تشکیل شبکه های ملی خود را مدیون این قانون هستند، یک آفت دیرینه در فعالیتهای تشکلهای مدنی معلولان به مسئله تشکیل شبکه های ملی رخنه کرده است. به زبان ساده مسئله این است: همان طور که باید تشکلهای مردم نهاد معلولان مستقل از سازمان بهزیستی و مستقل از کل دولت تشکیل شوند، مبین ارائه اعضای خود باشند و به همین دلیل باید بتوانند مستقل از نفوذ از دولت منافع اعضای خود را دنبال کنند، این خصلت در مورد شبکه های ملی نیز صادق است؛ یعنی شبکه های ملی باید مستقل از نفوذ قدرت دولتیها منافع تشکلهای عضو خود را تعقیب کنند. اما متأسفانه دیده میشود هنگامی بسیاری از معلولان و تشکلهایشان به فکر تشکیل شبکه ملی افتادند که پای حضور در کمیته نظارت بر اجرای قانون و نزدیکی و مجاورت با وزرا و مقامات در این کمیته پیش آمده است. تا پیش از این تشکلهای معلولان اعتنایی به ضرورت تشکیل شبکه نداشتند یا در مقام عمل کاری برای آن انجام نمیدادند. به عبارت دیگر، ظاهراً بسیاری از تشکلهای معلولان اگر پای نزدیکی به دولت و منابع مالی دولت نباشد، انگیزه ای برای یکی شدند و هم افزایی توان خود برای رسیدن اهداف معلولان نیستند حتی اگر پای تشکیل شبکه ها باشد، اگر بهزیستی دعوت کند و انتخابات شبکه ها را مدیریت کند، بسیاری در آن شرکت میکنند. البته طبق معمول، بعد از شرکت هم منتقد چگونگی برگزاری انتخابات و دخالت سازمانهای دولتی میشوند؛ اما هیچ وقت حاضر نیستند مستقلاً گرد هم آیند و شبکه های خود را به دون حضور سازمانهای دولتی تشکیل دهند.

..............چوب الف

* پا به پای ناصر خسرو در عبور از جاده ابریشم:

در سالهای آغازین دهه 1380 شمسی، یک ایرانی خلاق، فرهنگ دوست و ماجراجو تصمیم میگیرد در هزارمین سالگرد تولد ناصر خسرو قبادیانی، ادیب، فیلسوف و الهیدان مسلمان ایرانی، مسیر سفر او برای حج را دوباره بپیماید. ناصر خسرو، چنانکه اهل ادب و اندیشه به خوبی میدانند، در سال 382 هجری به دنیا آمد و در پی خوابی و تحولی معنوی سفر چندین ساله حج را در پیش گرفت و یکی از ارزشمندترین سفرنامه های حج را برای آیندگانش به یادگار گذاشت.  حالا پس از گذشت قریب به هزار سال، محمدرضا توکلی صابری تصمیم میگیرد تا حد امکان همان مسیر را برود و شهرها و سرزمینهایی را که حکیم بلخ دیده و توصیف کرده، ببیند و تأثیر گذر قرون را بر آنها در سفرنامه ای دیگر برای خوانندگانش به ارمغان بیاورد. ایده ای بسیار جذاب و البته بسیار جسورانه؛ چرا که این مسیر اکنون تحت حاکمیت حدود ده کشور است که بعضی درگیر جنگهای داخلی و بعضی باهم در جنگند. بعضی از آنها به هیچ عنوان گردشگر نمیپذیرند و بعضی دیگر گردشگران کشورهای خاصی را راه نمیدهند. خلاصه، توکلی کفش آهنین میپوشد و از مسیر ناصرخسرو در بخشهایی از ایران، ترکیه، سوریه، لبنان، اسرائیل «فلسطین اشغالی»، عربستان صعودی، مصر و ترکمنستان میگذرد و سفرنامه ای جالب و پر از شگفتی مینویسد با نام «سفر برگذشتنی». این کتاب دو جلدی به دلیل تعهد نویسنده به مسیر ناصر خسرو، سفر به شهرها و گاه روستاهایی را شامل میشود که امروزه محل توجه گردشگران نیستند و همین متن را جذابتر و خاصتر میکند. نویسنده در جایجای کتاب از سفرنامه ناصر خسرو نمونه میآورد و موقعیت شهرها را در این دو دوره زمانی باهم مقایسه میکند. بنا بر این کتاب برای آشنایی با متن ناصر خسرو بسیار مفید است. در شماره های پیشین ستون حاضر از اهمیت مطالعه سفرنامه ها و زندگینامه ها بسیار سخن گفته ایم و مکرر نمیکنیم. اما آنچه مهم است، این است که در هر سفرنامه و نقل خاطراتی، نویسنده نوع نگاه و بینش و سلیقه شخصی خود را با متن میآمیزد و به بیان دیگر رنگ و بوی خود را به مشاهداتش میدهد که ممکن است با آن همدل و موافق باشیم یا نباشیم. به ویژه در مورد کتاب یاد شده به ندرت اشتباه در بیان جزئیات هم دیده میشود که با توجه به بزرگی و نادر بودن ایده اصلی، به جرأت میتوان گفت که از اهمیت کار نمیکاهد. خلاصه کار ارزشمند است، اما بینقص نیست. بیتردید با مطالعه این اثر ارزشمند بسیار خواهیم آموخت و فضاهایی را تجربه خواهیم کرد که در زندگی واقعی، دست کم در شرایط موجود کشورهای منطقه، امکان تجربه مستقیم آن را نخواهیم داشت. کتاب سفر برگذشتنی را نشر قطره به بازار کتاب عرضه کرده و نسخه گویای آن در کتابخانه حسینیه ارشاد تهیه شده است.

«پرستو ولدخان»

...........فناوریهای امیدبخش

* بایدها و نبایدهای نصب اپلیکیشنهای اندروید از منابع نامشخص: کاربران اندروید حتماً با این موضوع آشنایی دارند که اندروید به طور پیشفرض فقط اجازه نصب اپلیکیشنهایی را در اختیارشان میگذارد که از فروشگاه play خریداری یا بارگیری شده باشند. کاربران وقتی با این مشکل برخورد میکنند که قصد نصب برنامه ای را داشته باشند و آن اپلیکیشن را از بازاری غیر از Play Store تهیه کرده باشند. تهیه برنامه ها از بازارهای غیر رسمی چیزی است که به دلیل تشدید تحریمها علیه ایران، در کشور ما به میزان قابل توجهی رواج دارد. کاربران اندروید اپلیکیشنهایی را که باید بابتشان هزینه ای پرداخت کنند و تحریمها امکان پرداخت را به آنها نمیدهد از بازارهای غیر رسمی دانلود و نصب میکنند. برنامه هایی که به کاربران ایرانی خدمات نمیدهند هم شامل این گروه میشوند. اما تهیه اپلیکیشنها از محیطی غیر از فروشگاه Play چه خطراتی به همراه دارد؟ این سؤالی است که بیشتر کاربران یا اصلاً به آن فکر نمیکنند، یا ترجیح میدهند از هر راه ممکن نیازشان را برطرف کنند و با وجود داشتن اطلاعات کافی در باره خطرات احتمالی، تغافل میکنند. بر اساس قوانین Google، هر طراح اپلیکیشن برای قرار گرفتن محصولش در فهرست اپلیکیشنهای مجاز در فروشگاه Play باید آن محصول را جهت انجام آزمایشها و بررسیهای لازم، در اختیار این شرکت قرار دهد. از هر مبلغی که میان کاربران و طراحان در فروشگاه Play رد و بدل میشود، ۳۰ درصد سهم شرکت Google میشود. پس، این مکانیسم به نوعی راهی است برای درآمدزایی بیشتر این شرکت از فعالیتهای کاربران اندروید. اما این همه ماجرا نیست و Google در ازای درآمدی که کسب میکند، سعی دارد فضای فروشگاه را به گونه ای مدیریت کند که کاربران تا حد امکان در معرض خطر بد افزارها قرار نگیرند. برای این کار، کدهای تمامی اپلیکیشنها پیش از انتشار بررسی میشوند و اپلیکیشنها فقط بعد از احراز سلامت اجازه انتشار پیدا میکنند. موتورهای صوتی و صفحه خوانها از جمله اپلیکیشنهایی هستند که لازم است کاربران برای راه اندازیشان انواع دسترسیها را به آنها بدهند. به طور مثال، این گروه از اپلیکیشنها به هر آنچه که کاربر مینویسد دسترسی دارند. از پیغامهای خصوصی گرفته تا رمزهای بانکی و حسابهای کاربری. حتی برخی صفحه خوانها ممکن است اجازه دسترسی به میکروفون گوشی یا سایر مواردی از این دست را هم داشته باشند. هر کاربر در خصوص انتخاب منبع اپلیکیشنی که میخواهد نصب کند مختار است. ممکن است کاربری این طور استدلال کند که سالها اپلیکیشنها را از منابع نامعتبر نصب کرده و هرگز هم مشکلی برایش به وجود نیامده است. قدر مسلم اینکه بهتر است در صورت نیاز به نصب اپلیکیشن، از منبعی غیر از Play، فقط به سراغ منابع نسبتاً قابل اعتمادتر برویم و هرگز در دستگاه اندرویدیمان از فایلهایی که منابعشان نامشخص است میزبانی نکنیم.

..............هشتگ

* از عزل معاون تا داستان ظریف در نیویورک. دو هفته قبل جلسه شهرداری مشهد با خبرنگاران برای شهردار و معاون فرهنگیش دردسرساز شد. سه شنبه ۱۸ تیر فیلمی درباره این جلسه منتشر شد که نشان میداد شهردار با معاون فرهنگیش تماس میگیرد تا پاسخگوی خبرنگاران باشد، اما او به جای پاسخگویی، به خبرنگاران توهین میکند. بازتاب این فیلم و انتقاد از این مقام شهرداری مشهد آن قدر زیاد میشود که معاون فرهنگی این شهرداری استعفا میدهد و شهردار مشهد هم با قبول استعفایش، از خبرنگاران عذرخواهی میکند. خبر این استعفا و عذرخواهی در شبکه  های اجتماعی منتشر شد و هم خبرنگاران و هم کاربران دیگر به آن با هشتگ شهرداری مشهد و معاون بیفرهنگ واکنش نشان دادند. بعضی از آنها از استعفا و عذرخواهی استقبال کردند؛ بعضی هم به انتقادهایشان از رفتار بعضی مقامهای مسئول ادامه دادند. هفته گذشته باز هم آنگلا مرکل، صدر اعظم آلمان در جریان استقبال از نخست وزیر فنلاند دچار لرزش شد. اتفاقی که برای سومین بار افتاد و این بار هم فیلم آن به صورت گسترده منتشر شد. این مسئله دیگر به آلمانیها مربوط نمیشود و تقریباً در تمام کشورها کسانی هستند که اخبار مربوط به مرکل و شرایط جدید او را دنبال میکنند. کاربران ایرانی هم با بازنشر ویدئویی که در آن مرکل دچار لرزش میشد و نوشتن درباره آن، به این موج پیوستند. از یکی دو روز پیش تصویری از کمپ منافقین منتشر شده که نشان میدهد تعدادی از آنها پشت دستگاههای کامپیوتر مشغول فعالیت علیه ایران هستند. به نظر بسیاری از کاربران ایرانی، آنها کسانیند که پشت اکانتهای بی نام و نشان علیه ایران در صفحات مجازی مینویسند. سن و سال بالای این افراد یکی از مسائلی است که مورد توجه کاربران قرار گرفته است و با هشتگ منافقین درباره اش می نویسند.

به نظر بسیاری از کاربران شبکه های اجتماعی، مهمترین خبر هفته گذشته برگزاری اولین جلسه دادگاه محمدعلی نجفی به اتهام قتل همسر دومش میترا استاد بود. ماجرایی که از همان روز اول ماجرا، یعنی هفتم خرداد بحث و اظهار نظر درباره اش شروع شد و با برگزاری دادگاه، این بحث ها اوج گرفت. تصاویر دادگاه و حضور نجفی در آن مرتب بازنشر شد و بسیاری از خبرنگاران حرفهای مطرح شده در جلسه را در صفحاتشان نوشتند. از همان زمان خیلیها اظهار نظر درباره اش را آغاز کردند. حرفهای نجفی درباره مهدور الدم بودن میترا استاد، تلاش صدا و سیما برای پوشش دادن جلسه دادگاه و بالشی که به عنوان یکی از مدارک جرم در دادگاه ارائه شد، از مهمترین مسائلی بود که مورد توجه کاربران قرار گرفت و کاربران با هشتگ نجفی درباره همه اینها مینوشتند. تلاشهای بابک زنجانی برای تخریب چهره زنگنه، از مسائلی است که در شبکه های اجتماعی به آن حساسیت زیادی نشان داده میشود و کاربران زیادی درباره اش مینویسند. بخصوص حالا که بیژن زنگنه گفته است: «هر بار اسم بابک زنجانی را میآوریم، دو هفته در مطبوعات جیره خوارش به ما حمله میکنند. زنجانی در برخی رسانه ها خیلی فعال است و بخشی از پولها را خرج همینها میکند.» پس از اینکه خبرگزاری فارس نامه جمعی از اساتید دانشگاه را در انتقاد از زنگنه منتشر کرد، این حرفها بیشتر هم مورد توجه قرار گرفت. برنامه عصر جدید به دلیل حرفهای یکی از داورانش، یعنی امین حیایی جنجالی شد. یکشنبه شب حیایی به یکی از شرکت کنندگان که از سیستان و بلوچستان آمده و در حال تعریف کردن خاطره ای از تأخیر خود به دلیل دوش گرفتن بود، گفت: «گفتن برو تا سفید نشدی بیرون نیا!» این حرف به گفته بسیاری از کاربران شبکه های اجتماعی نژادپرستانه بود و فیلم این بخش از برنامه را بسیاری از آنها بازنشر کردند و به امین حیایی حسابی تاختند؛ بخصوص اهالی سیستان و بلوچستان. البته بعضیها هم میگفتند فقط شوخی بوده و بقیه سخت گرفته اند. حضور وزیر امور خارجه و نمایندگان ایران در نیویورک برای حضور در نشست سازمان ملل، یکی از موضوعاتی است که این روزها زیاد درباره آن صحبت میشود و اخبارش بازتاب زیادی در شبکه های اجتماعی دارد. دیروز محدودیتی که برای حضور محمدجواد ظریف در نیویورک در نظر گرفته شده و حرفهای مایک پمپئو، وزیر امور خارجه امریکا مورد توجه قرار گرفت. پمپئو گفته بود با اعطای ویزا به محمدجواد ظریف، وزیر امور خارجه ایران، برای سفر به نیویورک موافقت کرده، اما ظریف و هیأت همراه، مجازند که فقط بین مقر سازمان ملل و دفتر نمایندگی ایران و محل اقامت نماینده ایران در سازمان ملل تردد کنند. از طرف دیگر او گفت: «اگر پیشنهاد حضور در تلویزیون ایران داده شود، آن را خواهم پذیرفت؛ چرا که ظریف نیز چنین فرصتی داشته است.»

درباره این حرفها و این تصمیمها کاربران زیادی اظهار نظر کردند و در مقابل کسانی که وضعیت را تحلیل میکردند، مخالفان دولت و برجام با کنایه از این مینوشتند که محدودیتهای ظریف در نیویورک از دستاوردهای برجام است.

 

.............کشکول

* جدول ته یکی: در این جدول 17 گروه داریم که هر گروه از دو سؤال تشکیل شده است. پاسخ سؤالات در هر گروه پنج حرف دارند که حرف انتهایی پاسخ اول، حرف انتهایی پاسخ دوم را تشکیل میدهد که این حروف در انتها رمز جدول را که ضرب المثل ایرانی است، تشکیل میدهند. سؤالات: گروه اول: (دعا و مناجات-صوفی) گروه دوم: (مغناطیس طبیعی-بیدین) گروه سوم: (زن جنایتکار-مجله و مطبوعه) گروه چهارم: (سبزی خوشبو-درز جامه) گروه پنجم: (نخی از پشم-پایان) گروه ششم: (آداب و رسوم-سالنما) گروه هفتم: (ذوق-اصطبل) گروه هشتم: (تهمت-مضیقه) گروه نهم: (نصف صورت-بیپروا) گروه دهم: (نیکان-فرمانده سپاه) گروه یازدهم: (چهره آرایی-گیاه افیونی) گروه دوازدهم: (درس پیشینیان-ماده محترقه) گروه سیزدهم: (دستبند زینتی-بایگانی) گروه چهاردهم: (سزای عمل نیک-شرح و تفسیر خبر) گروه پانزدهم: (از حروف یونانی-پنهان شدن) گروه شانزدهم: (بختک-میوه جام) گروه هفدهم: (اقامت کردن-چند ایل). شما تا چهارشنبه هفته جاری فرصت دارید رمز جدول را با شماره پیامک 3000465040 به ما اعلام کنید. رمز جدول هفته گذشته: آرزو دارم روزی حقیقت به واقعیت مبدل شود که همه انسانهای روی زمین با هم برابرند. برنده این هفته آقای مهدی ایهامی از اصفهان است.

* جدی نگیرید: کاش یه مدت صورتم جوش نزنه، ببینم اصلاً چه شکلیم. – به بابام گفتم سر هر کاری وسواس گرفتم، چیکار کنم؟ گفت وسواس نداشته باش و رفت. بزرگوار همیشه با راهکارهاش شگفتزده ام میکنه. - تو تاکسی نشسته بودم. راننده گفت دانشجوئی؟ گفتم آره. گفت: زنگ میزنی خونه با پدرتم حرف بزن! پسرم دانشجوئه، هر وقت زنگ میزنه فقط با مادرش حرف میزنه، دلم براش تنگ شده. بعد کولرو خاموش کرد. – مامانم تو اینستا پست میذاره، فک و فامیل میان کامنت میذارن، مامان و بابا میشینن کنار هم مشورت میکنن که چی جواب بدن شایسته باشه. الان بابام گفت بنویس زهرا جان این محبت و عطوفت بیکرانت نسبت به ما از قلب مهربانت نشأت میگیرد! - میگه خوشحالی یعنی اس ام اس واریز به حساب؛ نمیدونه ما معمولیا اس ام اس بانکمون رو لغو کردیم که ازمون کارمزد کم نکنه. - کاش خدا داشت منو میفرستاد این دنیا، یکم پول میذاشت تو جیبم میگفت: شرمنده وقت نشد زیاد رو قیافت کار کنم؛ ولی بجاش با این پول واسه خودت کلی خوراکی بخر!

* آیا نام قدیمی کشورهای امروزی را میدانستید؟ ۱. پرشیا–ایران: در نوشته های یونانیان نام سرزمین پارس یا پرشیا دیده میشود. ایران از قرن ششم پیش از میلاد که دولت هخامنشی به پادشاهی رسید «پرشیا» نام گرفت. در سال ۱۹۳۵ دولت ایران از متحدان سیاسی خود خواست دیگر از نام پرشیا استفاده نکنند و این کشور را فقط با نام «ایران» بخوانند. ۲. کامپوچیا–کامبوج: من نمیدانستم که کامبوج قبلاً نام دیگری داشته است و همین چند دهه پیش نامش را تغییر داده است. از سال ۱۹۵۳ تا ۱۹۷۰، مردم کشورشان را پادشاهی کامبوج مینامیدند. تا ۵ سال بعد از ۱۹۷۰، این کشور جمهوری خمِر بود. حکومت کمونیستی این نام را دوباره در سال ۱۹۷۹ به دموکراتیک کامپوچیا تغییر داد. طی «انتقال قدرت» مدت کوتاهی به نام کشور کامبوج تغییر یافت. اعاده سلطنت دوباره نام آن را به پادشاهی کامبوج تغییر داد. به نظر میرسد که کامبوج تلفظ اشتباه غربی «کامپوچیا» باشد. برمه–میانمار: در برخی کشورهای انگلیسی زبان، این کشور هم به نام برمه و هم میانمار شناخته میشود. اما به صورت رسمی برمه بود که بعدها به میانمار تغییر کرد. بعد از اینکه ائتلاف نظامی در اواخر دهه ۱۹۸۰ کنترل این کشور را به دست گرفت، «اتحادیه جمهوری میانمار» به وجود آمد. کشور های فرانسه، ژاپن و اکثر ملل متحد از این تغییر نام حمایت کردند. اما چون رژیم نظامی کشتار زیادی کرد تا به قدرت برسد، ایالات متحده و انگلستان از به رسمیت شناختن این دولت خودداری کردند. - ابی سینیا یا حبشه–اتیوپی: ابی سینیا یا حبشه بخش شمالی اتیوپی را پوشش میداد. حبشه در سال ۱۲۷۹ تأسیس شد و حبشیان تا قرن بیستم حکومت کردند. در جنگ جهانی دوم بود که پادشاه هایله ثلاثی نام این کشور را به اتیوپی تغییر داد. بسیاری این بحث را مطرح کردند که این کشور همیشه اتیوپی بوده و نام «حبشه» را عربها رایج کردند. از نظر جغرافیایی اتیوپی بزرگتر است.

سیلان–سریلانکا: از سال ۱۸۱۵ تا ۱۹۴۸ حکومت بریتانیا این کشور را سیلان مینامید. نام سیلان از ترجمه پرتغالی «Ceilao» میآید. میل به استقلال بود که نام سریلانکا را در قرن بیستم متولد کرد. به لطف احزاب سیاسی مارکسیست «لانکا ساما ساماجا» و حزب آزادی سریلانکا، این نامها رسما برای «جمهوری سری لانکا» در سال ۱۹۷۲ انتخاب شدند.

* پاسخ سؤالات جدول هفته گذشته: 1. هر نکته مکانی دارد 2. همایون اسعدیان 3. تحقیق 4. رزرو 5. نعل میزند 6. قرقاول 7. شاهنامه 8. بردبار 9. میوه 10. باب 11. ویبره 12. حزب.

 

 

 

Page Generated in 0/0052 sec