روزنامه «ایران سپید»
یکشنبه 20 آبان 1397
3 ربیع الاول 1440
11 نوامبر 2018
سال بیست و دوم شماره 5995
صاحب امتیاز:
خبرگزاری جمهوری اسلامی
مدیر مسئول: سهیل معینی
سامانه پیامکی: 3000465040
نشانی پستی: تهران- ص.پ. 158755388
تلفن: 84711371
شماره انتشارات: 5-88548892
وبسایت: www.iransepid.ir
پست الکترونیک: iransepid@icpi.ir
.........عناوین این شماره.......
تولید دو سوم مواد اولیه دارویی در کشور 4
فناوری جدید، درمان قطعی آب سیاه چشم را ممکن کرد 6
وادی شعر (مهدی حمیدی شیرازی) 8
تیم ملی پاورلیفتینگ راهی مسابقات جهانی شد 13
.........سیاسی
* سیاست ترامپ تغییر خواهد کرد. ظریف، وزیر امور خارجه گفت: استفاده بیش از حد آمریکا از قدرت نظامی و اقتصادی خود باعث شده که دنیا به شدت به این فکر بیفتد که نمیتواند زندانی و گروگان سیاستهای واشنگتن باشد. وزیر خارجه کشورمان افزود: دولتهای قبلی امریکا هم با سر و صداها و بی احترامیها نسبت به مردم ایران کارشان را شروع کردند، ولی هرچه با تجربه تر شدند، سیاست و لحن خود را عوض کردند. ترامپ هم بعد از مدتی مجبور خواهد شد سیاست خود را در قبال ایران تغییر دهد.
* رئیس مجلس بر دیپلماسی و استفاده از ظرفیتهای داخلی به عنوان بخشی از ساز و کارهای مقابله با تحریمهای آمریکا تأکید کرد و گفت: آمریکا به دنبال این بود که با اعمال فشار بیشتر، شرایط داخلی ایران را به هم بزند، اما در این کار توفیقی نداشت.
* غلامعلی خوشرو، نماینده دائم ایران در سازمان ملل متحد از جامعه بین المللی خواست تحریمهای آمریکا را در عمل و نه در حرف، مردود بدانند و گفت: ایران به تعهدات خود عمل کرده و اجرای آن را متناسب با منافعی که دریافت میکند، ادامه میدهد.
* بهروز نعمتی، سخنگوی هیئت رئیسه مجلس گفت: اگر cft تصویب نشود، با توجه به فضایی که آمریکاییها علیه جمهوری اسلامی ایران ایجاد کردند، نخواهیم توانست به اهداف خود برسیم.
* محمدعلی ابطحی، فعال سیاسی اصلاحطلب گفت: با خروج آقای جهانگیری از دولت، اصلاحطلبان نه تنها ضرر نمیکنند، بلکه این اقدام مسیر رو به رشدی را مقابل اصلاحطلبی باز میکند.
* باهنر، رئیس جبهه پیروان خط امام و رهبری گفت: متأسفانه بعضی وقتها فضای رسانه ای طوری میشود که اگر یکی کسی وسط چهارراه بلند شد و ایستاد و به رئیس جمهوری و رئیس قوه قضائیه و رئیس مجلس و اینها فحش داد، میگویند این خیلی آدم انقلابی است.
.........بهداشت و سلامت
* تولید دو سوم مواد اولیه دارویی در کشور: رئیس سازمان غذا و دارو گفت: تولید 54 درصدی مواد اولیه دارویی در سال 95، امسال به 67 درصد رسیده و عملاً 33 درصد نیاز و وابستگی صنعت دارو را به ماده اولیه و ماده مؤثر وارداتی کاهش داده ایم. دکتر اصغری تأکید کرد: با تخصیص بهینه 500 میلیون دلار از منابع صندوق توسعه ملی و با حد اقل 20 درصد از یک میلیارد دلاری که به حمایت از تولید مواد اولیه کالاهای اساسی اختصاص یافته، امید است شاهد تسریع برنامه های توسعه ای و ارتقای کمی و کیفی تولید مواد مؤثر دارویی و داروی ایرانی باشیم.
* داروی لاغری نداریم: سخنگوی سازمان غذا و دارو درباره تبلیغات داروهای لاغری، گفت: بسیاری از محصولاتی که با نام دارو معرفی میشوند، در واقع دارو نیستند، بلکه مکمل یا فراورده های غذاییند که اگر مجوز نداشته باشند، جعلی و تقلبی محسوب میشوند. دکتر کیانوش جهانپور افزود: هرچه در حوزه لاغری به عنوان دارو مورد بحث قرار میگیرد، دارای عوارض است. البته در مواردی مکملهایی را میبینیم که تأثیر زیادی ندارند. محصولات دیگری شامل برخی فراورده های غذایی، طبیعی یا سنتی نیز هستند که متأسفانه در سالهای اخیر در کشور ما تبلیغات کاذب و اغواگرانه ای را حول خودشان شکل داده اند. برخی از این مکملها مجوز ندارند و از مبادی غیر رسمی وارد میشوند و سازمان غذا و دارو بر واردات آنها نظارتی ندارد. بسیاری از این محصولات غیر مجاز و تقلبی بوده و از مواد آسیب رسان به سلامت در تهیه آنها استفاده میشود و شاید بتوانند به کاهش اشتها و وزن در یک دوره زمانی بینجامند، اما قاعدتاً عوارض آنها بیشتر از فوایدشان خواهد بود. اگر این محصولات دارو محسوب شوند، قاعدتاً توسط پزشک متخصص تجویز میشوند. تبلیغات دارو در کشور ما ممنوع است. اگر هم این محصولات مکمل هستند، حد اقل باید با مشاوره پزشک یا کارشناس تغذیه تجویز شوند.
...........دانش و فناوری
* فناوری جدید، درمان قطعی آب سیاه چشم را ممکن کرد: محققان دانشگاه پوردو در آمریکا موفق به طراحی ابزار تازه ای شده اند که کاشت آن در چشم موجب ایجاد میدان مغناطیسی به منظور کاهش فشار بر چشم و مقابله با بیماری آب سیاه میشود. به نقل از نیو اطلس: بیماری آب سیاه به علت بسته شدن برخی منافذ خروج مایع زلالیه از منافذ چشم رخ میدهد. نتیجه این امر افزایش فشار داخلی چشم و نابینا شدن است. این بیماری علائم خاصی ندارد و به دشواری قابل تشخیص است. بیماری مذکور تا به حال درمان قطعی نداشته و افراد مبتلا باید تا آخر عمر تحت درمان باشند تا بینایی خود را از دست ندهند. اما حالا با کاشت یک ابزار پیشرفته میتوان به درمان سریع و کم دردسر آب سیاه چشم امید داشت. البته کاشت موادی در چشم برای کاهش فشار داخلی آن بی سابقه نبوده، اما نیمی از این مواد کاشته شده بعد از حد اکثر ۵ سال استفاده از کار افتاده اند. علت این امر رشد برخی ریزجاندارها در مواد مذکور است که فرایند آبیاری سطح چشم را ناممکن می کنند. اما مواد کاشتی جدید متشکل از نانولوله های زهکشی هستند و میکرو آداپتورهایی از جنس نیکل برای ایجاد میدان مغناطیسی در آنها نصب شده که باعث لرزش کل مجموعه و جلوگیری از مسدود شدن مسیر آبیاری چشم به علت وجود مواد زیستی مختلف میشود. این امر جلوی مسدود شدن نانولوله ها را هم میگیرد و اجازه میدهد آبیاری چشم به طور مستمر و بی وقفه ادامه یابد. محققان این فناوری را کاملاً ایمن، مؤثر و قابل اعتماد توصیف کرده و امیدوارند با همکاری شرکای تجاری بتوانند برای بازاریابی آن اقدام کنند.
* گلواژه: برای آنکه بتوانیم کسی رادوست داشته باشیم، به زمان و آگاهی نیاز داریم. برای دوست داشتن ابتدا باید داوری کرد و برای برتری دادن، باید نخست سنجید. ژان ژاک روسو
* اگر برای یک اشتباه هزار دلیل بیاورید، در واقع هزار و یک اشتباه از شما سر زده است. ابن سینا
...........وادی شعر
* مهدی حمیدی شیرازی: مهدی حمیدی شیرازی در سال ۱۲۹۳ در شیراز به دنیا آمد. پدرش سید محمدحسن ثقة الاسلام، از بازرگانان معروف شیراز بود که در دوره های اول مجلس شورای ملی، از آن شهر به نمایندگی مجلس انتخاب گردید. مادرش بانو سکینه آغازی ارسنجانی از خاندان ابراهیمی ارسنجان و از زنان دانشمند و تربیت شده و اصیل بود که خود شاعری سخن سنج به شمار میرفت که اولین مدرسه دخترانه را در شیراز با نام «عفتیه» بنا نهاد و زمینه تحصیل دختران را ایجاد کرد. بیش از دو سال و نیم نداشت که پدرش درگذشت و تربیت او به مادرش محول شد. تحصیلات ابتدایی را در مدرسه شعاعیه و دوره متوسطه را در دبیرستان سلطانی شیراز به پایان رساند و در سال ۱۳۱۳ برای ادامه تحصیلات به تهران آمد و به دانشسرای عالی داخل شد. در سال ۱۳۱۶ در رشته ادبیات فارسی با رتبه اول به اخذ لیسانس نائل گردید. شعرسرایی را از حدود سال ۱۳۱۳ شروع کرد. حمیدی پس از اخذ لیسانس به کارمندی اداره فرهنگ درآمد و برای انجام خدمت سربازی به تهران مراجعت کرد و به دانشکده افسری وارد شد و یک سال بعد با درجه ستوان دومی برای خدمت افسری به شیراز برگشت. او در سال ۱۳۲۵ از دانشگاه تهران در رشته زبان و ادبیات فارسی موفق به اخذ دکترا شد. سپس در دانشکده الهیات به تدریس مشغول شد. حمیدی سالها در دانشگاه تهران به تدریس زبان و ادبیات فارسی مشغول بود. در دهه اول حیات شاعرانه حمیدی در عوالم عاطفی و رؤیاهای ایام جوانی گذشت؛ بنا بر این موضوع شعرش عموماً عشق و غزل بود. در سه مجموعه پرشور و عاطفی وی یعنی شکوفه ها، پس از یک سال و اشک معشوق، تمایل روشنی به سبک خراسانی نشان داده است. اولین مجموعه شعرش را در سال ۱۳۲۱ با عنوان «از یاد رفته» منتشر کرد که تماماً در قالب غزل بود. او بعد از شهریور ۱۳۲۰ با قصاید حماسی پیرامون شرایط نابسامان سیاسی و اجتماعی ایران و در حمله به اشغالگران بیگانه و جدایی خواهان آذربایجان، مورد توجه خاص و عام واقع شد و به او لقب «شاعر ملی» دادند. وی یکی از مخالفین شعر نیمایی بود و در این راه سرزنشهای بسیاری را از طرفداران آن شعر شنید. حمیدی علاوه بر مجموعه های شعرش، در زمینه های دیگر ادبی نیز صاحب تألیفاتی بود. مهمترین کتاب او مجموعه سه جلدی دریای گوهر است که حاوی منتخبی از آثار نویسندگان، مترجمان و شاعران معاصر است. دو کتاب دیگر او، عروض حمیدی و فنون شعر و کالبدهای پولادین آن، گویای آشنایی وی به مباحث فنی ادبی است. از نوشته های منثور حمیدی مجموعه های سبکسریهای قلم، عشق در بدر (در سه جلد)، شاعر در آسمان و فرشتگان در زمین به چاپ رسیده است. عباس کیارستمی در جوانی دیوان مهدی حمیدی شیرازی را حفظ میکند و سالها بعد به صورت کاملاً اتفاقی او را در لندن در بستر بیماری میبیند. او این داستان را این گونه روایت میکند: سالها بعد که خیلی عصبانی بودم -مثل کسانی که بعد از مدتی از اینکه خالکوبی کرده اند پشیمان میشوند-، از اینکه یک دیوان شعر «هارد» مغزم را پر کرده و هیچ جایی به دردم نمیخورد خیلی عصبی بودم. در سفری به لندن در خانه دوستم مرتضی کاخی بودم. مرتضی به من گفت: دوستی از ایران آمده و برای دیدارش به سفارت میروم. گفتم: چه کسی آمده؟ گفت: نمیشناسی. یک شاعر است به نام دکتر حمیدی شیرازی. گفتم من نمیشناسم؟! (خنده) همان جا به این آدم چند ناسزا گفتم و مرتضی گفت بیا ۱۰دقیقه پایین منتظر باش تا من برگردم. در نهایت و به ناچار همراه مرتضی به دیدار دکتر حمیدی رفتم و دیدم موجودی نحیف روی تخت افتاده و حال خوبی ندارد. مرتضی بالای سر او رفت و گفت: آقای دکتر حمیدی! آقای کیارستمی از شیفتگان شعر شما و از علاقه مندانتان هستند. همه دیوانتان را هم حفظند (خنده) مایل هستید یکی از شعرهای شما را بخوانند؟ او هم با سر تأیید کرد. من هم شعری را خواندم که تا دیدمش یکباره به ذهنم آمد. شعری عجیب که بیان حال ایشان بود: خسته من، رنجور من، بیمار من بی بال و پر من، تا سحر بیدار من همدرد مرغان سحر من/ وای بر من وای بر من! همان طور که این شعر را میخواندم، دیدم از گوشه چشمهایش اشک سرازیر است. مرتضی را هم که نگاه کردم، دیدم به شیوه ناصر ملکمطیعی در فیلم «قیصر» رو به دیوار کرده و شانه هایش تکان میخورد! خودم هم بغض کرده بودم و شعر هم طولانی بود: گفتمت دیگر نبینم باز دیدم باز دیدم، در دو چشم دلفریبت عشق دیدم ناز دیدم. قامت طناز دیدم گونه غماز دیدم/ برگ گل دیدم میان برگ گل شیراز دیدم. به کلمه شیراز که رسید، دکتر حمیدی اشکش بیشتر سرازیر شد و دیدم خیلی هم حفظ بودن این دیوان بیهوده نبوده. لازم بوده من آن اشعار را حفظ کرده باشم و در چنین روزی برایش بخوانم. او در ۲۳ تیر ماه سال ۱۳۶۵ خورشیدی در تهران درگذشت و در حافظیه شیراز به خاک سپرده شد.
..........ورزشی
* تیم ملی پاورلیفتینگ راهی مسابقات جهانی شد: سر انجام ویزای اعضای تیم ملی پاورلیفتینگ نابینایان صادر شد و این تیم عصر روز جمعه 18 آبان، با 7 ورزشکار و 5 همراه عازم رقابتهای جهانی مصر شد. اعضای تیم کشورمان در این مسابقات را در وزن 60 کیلوگرم: سجاد خالدان از اصفهان، وزن 82.5 کیلوگرم: مهدی بهارزاده از اصفهان، 90 کیلوگرم: احد جواهری از اردبیل، 100 کیلوگرم: مهرداد بهارزاده از اصفهان، 110 کیلوگرم: آرش حسنپور از اصفهان، 125 کیلوگرم: روحان احمدی از گیلان و +125 کیلوگرم اسمعیل رنجبران از مازندران تشکیل میدهند. علی سیلانی از اصفهان به عنوان سرمربی و شهباز شمس از مازندران به عنوان مربی، تیم را هدایت و رهبری میکنند. تیم ملی پاورلیفتینگ کشورمان سابقه هشت دوره قهرمانی جهان را در کارنامه خود دارد و امید میرود امسال نیز نهمین عنوان قهرمانی مسابقات جهانی را به دست آورد. تیم اوکراین اصلیترین رقیب ایران در بازیهای جهانی محسوب میشود.
* بهروز احمدی، رئیس هیأت نابینایان لرستان شد: مجمع انتخاباتی هیأت ورزشهای نابینایان و کمبینایان استان لرستان با حضور محمدرضا مظلومی، رئیس فدراسیون نابینایان به همراه عزیز پورفرد مدیر کل ورزش و جوانان استان لرستان برگزار شد. در این نشست، بهروز احمدی به مدت چهار سال به عنوان رئیس جدید هیأت نابینایان لرستان انتخاب شد. بهروز احمدی و اسماعیل مریدیزاده دو نامزد انتخاباتی این مجمع بودند که احمدی با ١1 رأی از 14 رأی مأخوذه، ریاست هیأت ورزشهای نابینایان لرستان را بر عهده گرفت.
* اردبیل، میزبان دور رفت لیگ برتر گلبال مردان: قرعه کشی فصل جدید مسابقات لیگهای گلبال آقایان و بانوان برگزار شد و تیمهای حاضر در دسته های مختلف حریفان خود را شناختند. بر این اساس، اردبیل میزبان دور رفت رقابتهای لیگ برتر گلبال آقایان شد. این مسابقات از 28 آبان ماه آغاز شده و 2 آذر به پایان میرسد.
...........حوادث
* قتلهای عجیب در زندان زنان: سیزده سال قبل هنگام صبح در زندان زنان تهران دادن جیره غذایی به زندانیان آغاز شده بود که با گشودن در یکی از بندها، دختری از میان هم بندهایش به تقسیم کنندگان جیره گفت: یک جسد روی دستمان مانده، میتوانید جنازه این دختر را ببرید! مقتول یک زندانی جوان به نام «فرشته» بود که مانند چند زن جوان دیگر دوران محکومیتش را در آن سلول میگذراند. فرشته و چهار زن و دختر دیگر که مریم، هانیه، هدیه و فاطمه نام داشتند، به خاطر ارتکاب جرایم مختلف دوران محکومیتشان را میگذراندند. این پنج زن با همدستی یکدیگر مرتکب قتل یک زندانی دیگر در همان بند شده بودند و دادگاه هر پنج نفر را به پرداخت دیه محکوم کرده بود. اما ماجرای آنها به همان جنایت ختم نشد وآنها که میترسیدند فرشته راز جنایت آنها را فاش کند، این بار توطئه ای چیدند و شبانه فرشته (همدستشان) را که به او شک داشتند، کشتند. صبح، هنگام تقسیم آذوقه جسدش را تحویل مأموران زندان دادند. اما جنایت آنها لو رفت و هر 4 زن جنایتکار این بار به اتهام قتل همدستشان در انتظار محاکمه بودند که در طول سالها دو تن از آنها در زندان جان باختند و تنها دو نفر مانده بودند که از قضات دادگاه کیفری خواستار تعیین تکلیف شدند. در جلسه رسیدگی به وضعیت این دو زن، مریم به عنوان اولین متهم، این اتهام را رد کرد و گفت: من و فرشته با هم دوست بودیم و شبها در زندان پیش هم میخوابیدیم، اما هانیه (یکی دیگر از متهمان) اصلاً با من خوب نبود و همیشه کتکم میزد که فرشته را او خفه کرد. من هم به دستور هانیه باید شال را دور گردن فرشته (مقتول) می انداختم، اما چون قرص زیادی خورده بودم نمیتوانستم و آن شب مأموران هم در بند را باز نمیکردند و صبح که برای دادن جیره غذا آمدند، به یکیشان گفتم جنازه فرشته را ببرند. مریم در مورد دلیل زندانی شدنش گفت: من به اتهام مشارکت در هفت فقره سرقت خودرو دستگیر شده بودم، پدر و مادرم جدا از هم زندگی میکردند و من با دوستانم بودم که ماجرای سرقتها پیش آمد و دستگیر شدم. مدت حبسم تمام شده بود و 35 ضربه شلاق هم خورده بودم، قرار بود صبح زود آزاد شوم. سپس فاطمه متهم دیگر پرونده در جایگاه حاضر شد و اتهام مشارکت در قتل را قبول کرد. او که در پرونده دیگری نیز به قتل دختری جوان متهم شده بود، گفت: به دلیل کارهایی که میکردیم، ما را از بقیه جدا کرده بودند و در سوئیت نوجوانان شرور نگهداری میشدیم، ولی ما به سلول زنان میرفتیم و با هم ارتباط داشتیم. من، هانیه و هدیه هر کدام در اتاق خودمان میخوابیدیم و مریم و فرشته هم به دلیل کم بودن پتو با هم میخوابیدند. روز قبل از قتل، فرشته همه قرصهای خوابآور را که شبها به ما میدادند، گرفت و به مریم داد و چون گرسنه بودیم از او خواستیم برای ما از مأموران غذا بگیرد. او هم رفت و سروصدا کرد و غذا گرفت. بعد هانیه و فرشته که خفه اش کردیم، با هم دعوا کردند. آنها از قبل با هم اختلاف داشتند. هانیه در حمام بشدت فرشته را کتک زد، طوری که سرش به زمین خورد و حالش بد شد. فرشته بیماری صرع داشت و خیلی تشنج میکرد. بعد از اینکه زندانیان دیگر را به سلولهایشان بردند و درهای سلول را بستند، ما اجازه هواخوری پیدا کردیم. بیرون بودیم که هانیه دوباره به فرشته حمله کرد و او را زد، باز هم با وساطت ما همه چیز تمام شد. به سلول برگشتیم و خوابیدیم. من یک دفعه متوجه شدم چیزی زیر پتوی فرشته و مریم تکان میخورد. چون مریم همه قرص خواب را خورده بود، اصلاً متوجه هیچ چیز نبود. هانیه و هدیه را بیدار کردم و با هم به سراغ فرشته رفتیم و دیدیم تشنج کرده است، من سعی کردم حال او را خوب کنم، اما هانیه گفت فرشته باید بمیرد؛ چون شنیده ام به ما خیانت کرده و ما را لو داده است. هانیه دوباره به جان مریم افتاد و او را زد. آنقدر که همه بدنش خونی شده بود. مریم جیغ و فریاد میکرد، اما کسی به دادمان نمیرسید تا اینکه هانیه، با کتک مریم را وادار کرد یک شال بیاورد. فرشته هم از این وضعیت خسته شده بود و به خاطر دردی که داشت و اینکه میدانست نمیتواند از دست او راحت شود، هانیه را قسم داد تا زجرش ندهد و فقط او را بکشد. مریم شال را آورد. هانیه شال را دور گردن فرشته پیچید و از مریم خواست آن را بکشد، مریم نتوانست و شال از دستش در رفت، بعد از من خواست بکشم، من هم یک طرف شال را گرفتم و کشیدم. بعد هدیه آمد و آن قدر با هانیه شال را از دو طرف کشیدند که فرشته جانش را از دست داد. فاطمه در مورد سرنوشت هانیه گفت: هانیه و هدیه که آنها هم در مرگ فرشته دست داشتند، بعدها در زندان کشته شدند، البته گفته شد هانیه بر اثر مسمومیت دارویی کشته شده است، ولی ما نمیدانیم چه شد. هدیه هم خودش را حلق آویز کرد و فقط من و مریم ماندیم. او در مورد علت زندانی شدنش گفت: از 10 سالگی معتاد شدم، 13 ساله بودم که ازدواج کردم و بعد هم به دلیل مواد به زندان افتادم. قضات پس از مشورت، هر یک از بازماندگان این پرونده کشدار قتل را به اتهام معاونت در قتل «فرشته» به پنج سال و نیم حبس محکوم کردند.
...........اطلاعرسانی
* بدین وسیله به اطلاع کلیه ی نابینایان شهر تهران میرساند: نظر به اینکه انجمن نابینایان ایران در نظر دارد همکاریهایی را در راستای ارائه خدمات به نابینایان انجام دهد، خواهشمند است دوستان عزیز نظرات و پیشنهادهای خود را در زمینه های زیر کتباً تا پایان آبان ماه به این انجمن ارسال نمایند. 1- خدمات فرهنگی و ورزشی 2- خدمات مناسبسازی مبلمان شهری 3- ارائه خدمات و مناسبسازی درون شهری حمل و نقل عمومی و سامانه جانبازان و معلولین. 4- اشتغال و ساماندهی وضعیت دست فروشان در سطح شهر. ضمناً کلیه افرادی که در سطح شهر به دستفروشی اشتغال دارند، جهت تهیه آمار و ساماندهی با این انجمن تماس حاصل فرمایند.
* گلواژه: انسان، هر زمان از پیشامد آینده درباره خود اندیشید و از آن، بیم و هراس در خاطرش نشاند، آن خطر زودتر او را تعقیب میکند. ابن سینا