به گزارش ایران سپید حدود 12-13 سال است که تلویزیون در ایام ماه رمضان، بهترین ساعت از آنتن پر مخاطبترین شبکه خود را به برنامه ای گفت و گو محور اختصاص می دهد؛ برنامه ای که در طول این سال ها با نقد های تند و ملایمی مواجه بوده؛ از شیوه اجرای مجری گرفته تا محتوای برنامه.از جمله اقشاری که نوک پیکان انتقادشان را به سمت این برنامه نشانه رفته اند،معلولان هستند که گاه به صورت فردی و گاه در قالب گروهی، نقد هایشان را به این برنامه وارد کرده اند. اخیراً هم جمعی از معلولان نامه ای خطاب به تهیه کننده و مجری این برنامه نوشته و مواردی را که آنها باید در برخورد با میهمان معلول رعایت کنند گوشزد کرده اند. در بخشی از این نامه به استفاده ابزاری از معلولیت برای تهییج احساسات بیننده و نمایش تصویری همراه با اندوه و سوگواری، ترحم، ضعف یا معصومیت و بیگناهی از افراد دارای معلولیت و یا پیوند دادن معلولیت با معنویت، یا نگاه ترحم آمیز و خیّر مآبانه به فرد دارای معلولیت اشاره شده است. انتشار این نامه از سوی معلولان، بهانه ای شد تا به ارزیابی بحث معلولیت در این برنامه بپردازیم و نظرات چند نفر از افراد دارای معلولیت فعال در عرصه های فرهنگی-اجتماعی درباره عملکرد این برنامه در حوزه معلولیت را جویا شویم.
معلولیت ضعف نیست
احمدرضا عامریان، معلول ویلچری گرگانی به عنوان منتقد این قبیل برنامهها میگوید رویکرد این برنامه تأکید بر معلولیت به عنوان یک ضعف است: «یکی از نقدهای وارده بر این برنامهها، تأکید بر نفس معلولیت است؛ وقتی میهمان معلولی به برنامه تلویزیونی دعوت میشود، با این رویکرد مواجه است که: شما معلولی. حال آنکه ما طی سالهای اخیر تلاش میکنیم جامعه را آگاه سازیم که معلولان انسانهای توانمندی هستند. اینکه میهمان معلولی را دعوت کنند که با یک فرد غیر معلول ازدواج کرده و دائماً بر این تأکید کنند که: ببین این آدم که با تو ازدواج کرده، چه عمل نیکی انجام داده، اصلاً نگاه صحیحی نیست.»
احمدرضا 11 سال داشت که بر اثر واژگونی یک درِ بزرگ در کنار خیابان، نزدیک مغازه داییاش معلول شد، اما به قول خودش فقط دو سال دردِ معلولیت را تحمل کرد و بعد از آن، روی ویلچر به جنگ با سختیهای زندگی رفت. وقتی از سوابق فعالیتهایش به عنوان فعال فرهنگی-اجتماعی میگوید، انگار کارنامه کاری 30 ساله یک سازمان را ارائه میدهد. با همان لهجه صمیمی گرگانی میگوید که نشان دادن معلولیت افراد برای جریحهدار کردن احساسات جامعه، اصلاً کار پسندیدهای نیست. من به عنوان یک معلول به هیچ وجه این نگرش را دوست ندارم.»
وی که این روزها مدیر مؤسسهای است که در زمینه حمایت از افراد دارای معلولیت کار میکند، میگوید: این برنامه دو وجهی عمل میکند: «پخش این برنامه طی 12- 13 سال، نگرش مردم نسبت به معلولان را در یک دوراهی قرار داده؛ از یک سو جامعه را نسبت به معلولان دغدغهمند کرده، اما از طرف دیگر حس ترحم نسبت به آنها را هم بالا برده است.»
او حتی نحوه مطرح کردن این دغدغهها را هم صحیح نمیداند: «حتی دغدغهای هم که ایجاد میشود، به شیوه صحیحی نیست؛ مثلاً مسیر دغدغهها را به محیط خانه محدود میکنند، اما به این نمیپردازند که این شهروند معلول چه مشکلاتی در جامعه دارد؛ اگر ازدواج کرده، چه معضلاتی در مسیر زندگی متأهلیاش نسبت به دیگر شهروندان دارد.»
احمدرضا کمی تند میرود و اظهار میکند که عوامل تولید این برنامهها به منظور پز دادن به سراغ معلولان میروند و رفتار دو وجهی از خود نشان میدهند: «متأسفانه نگرش سازندگان دو وجه مثبت و منفی دارد. وجه مثبتش، بیرون آوردن فلان معلول از انزواست، اما وجه منفی همین نگرش، نوعی پز دادن است که: ای جامعه! بدانید و آگاه باشید که این شهروند معلول که میهمان ما بود، سالها منزوی بود و این ماییم که او را از کنج انزوا بیرون آوردیم و از دغدغههایش گفتیم.»
جالب آنکه احمدرضا با تمامی انتقادهایش، اصرار دارد حتماً در یکی از این برنامهها شرکت کند: «میخواهم مقابل دوربین و روی آنتن خطاب به جامعه بگویم: معلولیت چیزی نیست که اینها نشان میدهند، معلولیت فعالیتهای اجتماعی ماست، در حالی که هیچ وقت از معضلات نمیگویند عدم مناسبسازی معابر شهری، آسانسورها، خودروها برای معلولان، اشتغال، مسکن معلولان و... مواردیاست که هیچ وقت درباره آنها صحبت نمیکنند.»
نمیشود کل ماهیت را زیر سؤال برد
در مقابل انتقادات تند عامریان، ترانه میلادی، دیگر معلول ویلچری که یکی از فعالان اجتماعی است، با نگاهی معتدل این برنامهها را میبیند: «من رویکرد این برنامهها را به عنوان یک برنامه فرهنگی- اجتماعی که در ایام ماه رمضان و قبل از افطار پخش میشود مثبت ارزیابی میکنم. شاید گلهمندی خیلی از دوستان معلول به ساختار و شکل اجرای برنامه برگردد؛ البته آن هم نه تمام بخشها یا کارنامه کلی این برنامه؛ اپیزودهای خاص یا میهمانان خاص شاید این نقدها را به دنبال داشته که نتوانسته حق مطلب را ادا کند و احترام میهمان را با اجرای مجری برنامه چنانکه مطابق انتظار مخاطب است، نگه دارد. این موضوع باعث نمیشود ما کل این برنامهها و ماهیتشان را نقد کرده و زیر سؤال ببریم.»
نکتهای که احمدرضا هم بر آن تأکید میکند، شیوه اجرای مجریان این برنامهها است که تأثیر منفی در جامعه نسبت به معلولان میگذارد: «ما در استان گلستان و دوستانمان در سایر استانها از طریق تشکلهای مختلفی که داریم، تلاش میکنیم به هر شکل که شده شهروند معلول را از چارچوب دیوارهای خانه به سطح جامعه بکشیم، اما متأسفانه مجری سعی میکند حس ترحم را بر انگیزد. دائماً از میهمان معلول درباره چگونگی معلولیتش میپرسد تا مخاطب تحت تأثیر قرار بگیرد. اگر من معلول شدم، معتقدم که دو پا داشتم و راه میرفتم، حالا روی صندلی چرخدار نشستهام و رفت و آمد میکنم. حالا چرا باید این موضوع دستاویزی برای برانگیختن احساس جامعه قرار بگیرد. خیلی از همنوعان من اعتقادی شبیه به من دارند. اساساً یادآوری این موضوع و تأکید بر دورانی که آن معلول سلامت جسمی داشت و مقایسه آن دوران با روزهای معلولیت او اصلاً خوش جلوه نیست.»
اما ترانه در ادامه توضیحاتش درباره اجرای مجریان نقد احمدرضا و حتی نقد معلولانی که در نامهای انتقاد خود را نسبت به اجرای یکی از مجریان اعلام کردهاند را چندان وارد نمیداند: «خیلی از نقدها پیرامون نحوه اجرای مجریان آن است که به نظر من این نقد چندان وارد نیست؛ چون مجریان برنامهها هم از دل همین جامعه برآمده و میزان اطلاعاتی که درباره معلولان دارند، به اندازه اطلاعات کل جامعه است. اگر مجری اشتباهی در اجرا دارد، این اشتباه را ما به او یاد دادهایم، جامعه یاد داده، همکاران قبلیش آموخته و در نهایت، صدا و سیما این مسیر غلط را به او داده است. البته روند اجرای این برنامهها نسبت به سالهای قبل خیلی تغییر کرده؛ برای اینکه تعاملات این افراد با جامعه معلولان، تشکلهای آنها، دغدغههایشان و مشکلات و معضلاتی که دارند آشنا شدهاند و کم کم سعی میکنند این اطلاعات را در اجراهایشان پیاده کنند.»
این معلول گرافیست که از کودکی معلول شده و روی ویلچر در عرصههای فرهنگی و اجتماعی فعالیت میکند، معتقد است که نقد اصلی را باید به مدیران ارشد صدا و سیما وارد کرد: «من معتقدم انتقاد در سطح کلان، باید به مدیران ارشد سازمان صدا و سیما وارد شود که متأسفانه نه در مورد معلولان، بلکه تمام اقشار جامعه حد اقلها را در نظر میگیرند. وقتی چنین نگاهی هست، چه انتظاری میتوان از مجری یک برنامه میهمان محور داشت تا بار فروپاشی یک ساختار فرهنگی غلط که سالها در ذهن جامعه است را بر دوش بکشد. این نه در توان سازنده و مجری است و نه در توان دریافتی لایههای جامعه. این اتفاق باید آرام آرام و با یک برنامهریزی صحیح صورت بگیرد که متأسفانه مدیران سازمان صدا و سیما به این موضوع اهمیت نمیدهند؛ نه آنها، بلکه مسئولان فرهنگی و آموزشی کشور هم از این موضوع غافلند.»
وحید رجبلو، معلول ویلچرنشین که مدیر یک استارتاپ خدماترسان برای افراد دارای معلولیت است اما از ترانه معتدلتر به موضوع مینگرد و اظهار میکند که این شیوه اجرا مختص معلولان نیست: «برخی مجریان تنها با معلولان با لحنی زننده صحبت نمیکنند. بلکه این شیوه اجرا با تمام میهمانان همین طوری است.»
او با ادبیات دیگری صحبتهای ترانه را تأیید میکند و این ایجاد حس ترحم را مختص این برنامههای ماه رمضان نمیداند: «ایجاد حس ترحم اساساً در اغلب برنامههای صدا و سیما، مخصوصاً زمانی که میهمان معلولی دعوت میشود، کاملاً مشهود است؛ یعنی مختص برنامه خاصی نیست. با این حال من معتقدم باید حضور معلولان در برنامههای سیما، در طول سال اتفاق بیفتد و محدود به فلان برنامههای مناسبتی نباشد.»
مخاطب است که تصمیم میگیرد
در مقابل این نقدهای تند و ملایم، اشکان آذر ماسوله، برنامهساز نابینای رادیو با نگاهی کاملاً مثبت برنامههای مناسبتی را ارزیابی میکند. او که به همراه چند دوست نابینای خود برنامه رادیویی «شش نقطه» را برای رادیو تهران تولید میکند، این برنامهها را برنامهای راوی محور میداند: «دو نکته مثبت در این برنامهها وجود دارد؛ نخست اینکه برنامهها دیده میشود و چون دیده میشود، مخاطب دارد و طبیعیاست برنامهای که مخاطب دارد، با نقدهای مختلفی مواجه میشود. دوم، راوی بودن این برنامه است. در این برنامهها قصه زندگی آدمها روایت میشود. اگر این مشخصه را نقد کنیم، باید منکر وجود این قصهها در زندگی آدمها شویم و بگوییم در این برنامهها روایتی تخیلی انجام میشود.» به نظر او، برنامه رسالت راوی بودنش را انجام میدهد: «این برنامهها فقط روایت میکنند، به کسی خط مشی نمیدهند و نمیگویند چنین کن و چنان کن. این مخاطب است که کدام زاویه از روایت برنامه را دریافت کند و از آن تأثیر بگیرد.»
فرصتی خوب
برای معرفی معلولان
ترانه که خود از معلولانی است که چند سال پیش در این برنامهها حضور پیدا کرده بوده گرچه به قول خودش این حضور برای او چندان رضایتبخش نبود، اما معتقد است که حضور او پیامدهای مثبتی داشته: «خود من جزو اولین میهمانان معلولی بودم که در یکی از این برنامهها شرکت کردم و همین حضور، بازخوردهای زیادی از سوی دوستان را در پی داشت؛ البته خودم هم کاملاً از این حضور احساس خوبی نداشتم، اما همین اتفاق پیامدهای خوبی نسبت به جامعه معلولان در پی داشت؛ چون من خیلی از مشکلات معلولان را در آن برنامه مطرح کردم.»
او در تصدیق راوی بودن مجریان و حقیقت قصههایی که نقل میشود، به قصه زندگیش که در برنامه مطرح کرد، اشاره میکند: «من حتی صادقانه بخشی از قصه زندگیم را هم در آن برنامه نقل کردم که فقط دوستان نزدیکم از آن خبر داشتند؛ البته با این هدف که جرقهای در ذهن کسانی که زندگی مشابه من داشتند، ایجاد شود؛ چون به عنوان یک فعال اجتماعی، رسالت خودم میدانستم که از این فرصت برای بیان پاره ای حقایق استفاده کنم. علاوه بر آن موارد و حقایق، انجمنی که با دوستان تشکیل داده بودیم را معرفی کردم که باعث شد عده زیادی با انجمن تماس بگیرند و از فعالیت معلولان مطلع شوند.»
وحید هم به شکل دیگری حضور در برنامههایی این چنین را دیده شدن میداند و این دیده شدن را چندان هم بد نمی داند: «به نظر من دیده شدن خیلی هم بد نیست. چه اشکال دارد مردم با انواع معلولیتها آشنا شوند؛ خیلیها اسم معلول جسمی-حرکتی را میشنوند، اما هیچ اطلاعی از انواع معلولیتهای جسمی-حرکتی ندارند.»
اشکان نیز حضور معلولان را در برنامههای مناسبتی حق معلولان میداند: «این حق همه اقشار جامعه است که از ظرفیتهای رسانه بهرهمند شوند؛ اگر ما خواستار این ظرفیتها در رسانه ملی هستیم، از حقمان دفاع میکنیم. حالا ماه رمضان این فرصت را به عدهای از کسانی که حضور در رسانه را حق خود میدانند، میدهد.»
ایجاد فضای حزن
سیاست مدیران صدا و سیماست
از مواردی که در این گپ صمیمی مطرح شد و باز در نامه معلولان هم به آن اشاره شده، موضوع ایجاد فضای حزنآلود در برنامههاست. ترانه ریشه این فضا را به تفکر مدیران سیما مرتبط میداند: «خب این فقط درباره معلولان اتفاق نمیافتد؛ خیلی وقتها میهمانان غیر معلول در این برنامه، حین نقل قصه زندگیشان منقلب میشوند. به نظر من این رویکرد مدیران ارشد صدا و سیماست که فضای چنین برنامههایی را به سمت ایجاد انقلاب روحی پیش میبرند.»
وحید هم ضمن نقد این شیوه عملکرد تلویزیون و برنامههای سیما، معتقد است که باید از معلولان برای بیان موفقیتهایشان دعوت شود: «نباید رویکرد برنامهسازان سیما بر محور ایجاد روحیه حزن آلود متمرکز شود. از ما دعوت میکنند و میخواهند از دردها، غمها و مشکلاتمان بگوییم. خیلی کم پیش میآید برنامهای دعوت کند و از حرفه ما بپرسد؛ مثلاً یک بار یکی از برنامههای شبکه 2 از من به عنوان کارآفرین دعوت کرد، نه معلول دارای مشکلات فراوان، اما این اتفاق ندرتاً میافتد. من حاضر نیستم اگر روزی به برنامهای دعوت شوم، از غصهها و دردهایم بگویم؛ دوست دارم از موفقیتهایم حرف بزنم.»
معلولیت
ربطی به نزدیکی به خدا ندارد
ایجاد پیوند میان فرد معلول با معنویت و نزدیکی به خدا هم از موارد نقد معلولان به برنامههای مناسبتی بود. وحید در این باره میگوید که هر انسان اعم از معلول و غیرمعلول دارای اشتباه و خطاهای زیادیاست و معلولیت کسی باعث نمیشود که او به خدا نزدیکتر باشد: «بارها دیدهام برخی اصرار میکنند که چون میهمانشان معلول است، به خدا نزدیکتر است. خب این درست نیست و این فرهنگ را تقویت میکند که هر کس ما را در سطح شهر ببیند، التماس دعا بکند. همه ما به اندازه خودمان در طول زندگی اشتباه و خطا کردهایم و معلولیت هیچ ارتباطی به نزدیکی با خدا ندارد.»
تشکلهای معلولان
باید تفکر همافزایی داشته باشند
عدم شناخت عوامل برنامهها از معلول و معلولیت، نکتهای بود که تقریباً دوستان بر آن اتفاق نظر داشتند، اما صحبتهای ترانه و اشکان جالب توجه است. ترانه این عدم شناخت را برآمده از عدم همکاریهای تشکلهای معلولان با صدا و سیما میداند: «متأسفانه تشکلهای معلولان همکاری و همافزایی لازم برای فرهنگسازی را ندارند. شما کی دیدهاید تشکلهای معلولان حرفهایشان را یک کاسه کرده و با مدیران ارشد صدا و سیما جلسه بگذارند و موارد لازم درباره برخورد رسانه با معلولان را به آنها آموزش دهند؟»
اشکان هم با تمام دفاعی که از عملکرد صدا و سیما دارد، بر این تأکید میکند که این برنامهها اشتباهاتشان را به مرور کم کرده و به سمت تکامل پیش میروند: «منظورم این نیست که عوامل تولید در طول این سالها اشتباه نداشتند. اتفاقاً در طول این سالها، چند اشتباه داشتهاند اما طبیعی است به مرور این اشتباهات را برطرف میکنند، البته این اشتباهات برآمده از جامعه است و از عدم شناخت جامعه نسبت به معلولان نشأت میگیرد.»
باید استانداردهای لازم را
به برنامهسازان نشان داد
در نهایت، ترانه به عنوان راهکار برای پرهیز از رفتارهای ناپسند برنامهسازان صدا و سیما، معتقد است باید فرصتهای لازم به معلولان از سوی مدیران سیما داده شود تا استانداردهای لازمِ ساخت و تولید برنامه ویژه معلولان را به برنامهسازان نشان دهند: «باید این امکان برای ما معلولان فراهم شود تا یک برنامه تلویزیونی درباره جامعه هدف را با رعایت استانداردهای چنین برنامههایی از صفر تا صد تولید کنیم و این برنامه استاندارد را نشان دهیم و بگوییم، بر این اساس میتوان در برنامههای مختلف سیما، از معلولان سخن گفت.» به هر روی برنامههای مناسبتی همچنان مهمترین برنامههای سیما در ایام ماه صیام هستند، حالا صرفنظر از همه انتقادات تند و ملایم نسبت به اجرا و تولید این برنامهها ، باید ببینیم عوامل این برنامهها امسال تا چه میزان به آنچه معلولان انتظار دارند، نزدیک شدهاند؟ هر چند در پایان ماه رمضان امسال مشخص میشود آیا این برنامهها توانستهاند نظر اکثریت جامعه معلولان را تأمین کنند یا نه؟
نامه وارده
نامه معلولان به یکی از تهیه کنندگان برنامه های مناسبتی
برنامه «ماه عسل» به عنوان یکی از پربینندهترین برنامههای گفتوگومحور سیما شناخته میشود. محبوبیت و تأثیرگذاری این برنامه بار مسئولیت اجتماعی آن را برای ارائه فرهنگ صحیح به جامعه سنگینتر میکند. از آنجایی که نمایش داستانهای مربوط به معلولیت همواره بخش قابل توجهی از این برنامه را تشکیل داده است، لزوم استفاده از رویکردی منطبق با شأن انسانی در نمایش معلولیت مهم و ضروری است. با بازبینی تعدادی از قسمتهای پخش شده این برنامه در سالهای گذشته، بر آن شدیم چند مورد از دیدگاهها و باورهای کلیشهای نادرست و قیممآبانه در مواجهه با معلولیت را متذکر شویم:
- نمایش چهرهای قهرمان یا شگفتانگیز از فرد دارای معلولیت یا وابستگانش به صرف وجود معلولیت و نه به دلیل بهرهمندی از استعداد یا توانمندیهای خاص
- بزرگنمایی تأثیر معلولیت در زندگی فرد دارای معلولیت یا وابستگانش
- پیوند دادن معلولیت با معنویت، یا نگاه ترحمآمیز و خیّرمآبانه به فرد دارای معلولیت
- زیر پا گذاشتن شأن انسانی و فردیت مستقل افراد دارای معلولیت و نادیده گرفتن قابلیت این افراد در مسئولیتپذیری فردی و اجتماعی
- استفاده از ادبیات زننده و آزاردهنده نسبت به افراد دارای معلولیت و بخصوص معلولیت ذهنی توسط مجری و میهمانان برنامه
- استفاده ابزاری از معلولیت برای تهییج احساسات بیننده و نمایش تصویری همراه با اندوه و سوگواری، ترحم، معصومیت و بیگناهی از افراد دارای معلولیت
ما جمعی از افراد دارای معلولیت و فاقد معلولیت- حامیان حقوق افراد دارای معلولیت- این رویکرد را منحصر به برنامه ماه عسل یا صدا و سیما ندانسته و آن را برخاسته از فرهنگ عمومی جامعه و نبود دیدگاه حقوق بشری و صحیح نسبت به افراد دارای معلولیت میدانیم. امید داریم با توجه به پیشنهادات ذیل تغییراتی در رویکرد اجرای زنده ماه عسل ایجاد شده و این برنامه الگویی برای سایر برنامهها و رسانهها شود:
- به جای قهرمانسازی از افراد دارای معلولیت، دعوت از میهمانانی که داستان زندگیشان مبارزه با باورهای غلط در حوزه معلولیت است و همچنین نمایش تبعیضها و سختیهایی که به این افراد تحمیل میشود
- مشاوره با کارشناسان آگاه و آشنا به حوزه معلولیت در جهت انتخاب رویکردها یا ادبیات مطابق با شأن انسانی در برنامههای مرتبط
- توجه به نقش مؤثر مجری در هدایت گفتوگو در جهت استفاده از ادبیات مناسب و منطبق با شأن انسانی
- احترام به استقلال فرد دارای معلولیت برای تصمیمگیری در مورد حضور در برنامه و مشارکت آزاد در گفتوگو فارغ از نوع معلولیت جسمی یا ذهنی آن فرد
- عادیسازی پدیده معلولیت باتوجه به این حقیقت که معلولیت میتواند از طریق بیماری، سانحه، جنگ، کهولت سن یا دلایل غیرقابل پیشبینی دیگر برای همه افراد جامعه روی دهد. همچنین مطالعه «کنوانسیون بینالمللی حقوق افراد دارای معلولیت» مصوب مهرماه ۱۳۸۷ شمسی در مجلس شورای اسلامی، توسط مجری و عوامل این برنامه میتواند قدمی مثبت در جهت یافتن رویکردهای صحیح باشد.
جمعی از حامیان حقوق افراد دارای معلولیت