به گزارش ایران سپید به نقل از روزنامه آرمان امکان تحصیل دانشآموزان معلول در میان دانشآموزان عادی و در مدارس معمولی در صورتی فراهم میشود که ویژگیهای ساختاری ساختمان مدرسه تغییر یابد و امکان رفتوآمد آسان و بیدردسر دانشآموزان معلول در آن وجود داشته باشد. در حال حاضر بیشتر دانشآموزان در طبقات دوم به بعد ساختمان مدارس هستند و در طبقات اول اتاقهای معلمان، مدیرمدرسه و کادر اداری وجود دارد و کلاسهای درس در طبقه اول برگزار نمیشود. ساختمانهای مدارس اغلب قدیمی هستند و ساختار آنها بهگونهای است که امکان رفتوآمد افراد معلول جسمی به راحتی در آنها وجود ندارد و آنها نمیتوانند در مدرسه معمولی با این ساختار درس بخوانند. از نظر آموزشی بهتر است این دانشآموزان در کنار دیگر دانشآموزان در مدارس عادی باشند اما باید شرایط فیزیکی و ساختمانی مدارس نیز به اندازه نیاز فراهم باشد و دانشآموزان برای حضور دانشآموزان معلول توجیه شده و آن را بپذیرند، اگر فرهنگسازی کافی برای حضور دانشآموزان معلول در مدارس صورت نگیرد این دانشآموزان توسط دانشآموزان عادی مورد آزار و اذیت قرار میگیرند. متاسفانه دانشآموز معلولی که در یک مدرسه عادی درس میخواند و از نظر شنوایی، بینایی یا محدودیتهای حرکتی دچار مشکل است توسط دانشآموزان دیگر مورد تمسخر قرار میگیرد و رفتارهای آنها در واقع به روح و روان او آسیب وارد میکند و همچنین جو کلاس به هم میریزد و دبیر زمان زیادی را باید صرف نظم بخشیدن به فضای کلاس و دانشآموزان کند. اگر میزان معلولیت جسمی دانشآموز زیاد نباشد بهتر است این دانشآموز در مدارس معمولی درس بخواند. فرد معلول از این طریق با محیط پیرامونی و فضای مدرسه که نمونه کوچکی از فضای جامعه است آشنا شده و در آینده هنگام مواجهه با افراد عادی جامعه احساس سرخوردگی و شکست نمیکند. واضح است که دانشآموز معلول در آیندهای نزدیک به افراد عادی جامعه میپیوندد، با آنها مواجهه شده و در میان مردم زندگی میکند. در آن زمان امکان جداسازی او از افراد عادی جامعه وجود ندارد. معلولان نیز بخشی از جامعه هستند و برای خود آنها بهتر است که از افراد عادی جدا نشده و نحوه برخورد و معاشرت با افراد جامعه را فرا بگیرند. با این همه، حضور معلولان حاد جسمی در مدارس عادی صلاح نیست و به ضرر این افراد تمام میشود.
فرهنگسازی برای حضور دانشآموزان معلول
عناصر فرهنگی و معنوی در فرهنگسازی در زمینه حضور معلولان در مدارس عادی دخیل هستند. در شهری مانند تهران و با وجود فرهنگ بالای اکثریت شهروندان تهرانی این فرهنگسازی آسانتر است، اما در مناطق دورافتاده و حاشیهنشین مشکل است و وظیفه معلم و مشاور برای ایجاد این فرهنگ سخت میشود. صرفا فرهنگسازی در این زمینه کافی نیست. اگر در کلاسی بیست دانشآموز وجود داشته باشد که از میان آنها یکی، دو دانشآموز معلولیت جسمی داشته باشند، مدیریت این کلاس برای معلم آسان است و میتواند برنامههای تربیتی و آموزشی را به منظور تغییر نگرش دانشآموزان به این معلولان اجرا و پیادهسازی کند، زیرا در نهایت سه، چهار دانشآموز وجود دارند که این معلولان را مسخره کرده و آزار میدهند. اما هنگامی که معلم وظیفه مدیریت کلاسی چهلنفره را داشته باشد تنها امکان برقراری نظم عمومی کلاس برای او فراهم است و امکان فرهنگسازی به این منظور در این کلاس به شدت کم میشود. بنابراین باید امکان این فرهنگسازی برای معلم وجود داشته باشد. معلمان و مشاوران در ایجاد این فرهنگ برای دانشآموزان و پذیرش افراد معلول جسمی توسط آنها بسیار نقش دارند و نقش مشاور از معلم به مراتب بیشتر است. نیاز دانشآموزان معلول به حضور مشاور در مدارس بسیار جدی و ضروری است. دانشآموزان عادی که در کنار معلولان درس میخوانند نیز باید توسط مشاور ارشاد شوند و نحوه برخورد صحیح با این معلولان را فرا بگیرند. در واقع اگر بخواهیم زمینه حضور دانشآموزان معلولی را در مدارس عالی ایجاد کنیم باید از ابزارهای گوناگون فرهنگی برای آموزش دانشآموزان بهره ببریم. گاهی حتی نیاز است که معلم برای دانشآموزان برای جلوگیری از ایجاد مزاحمت برای دانشآموزان معلول محدودیتهایی را ایجاد کند و با آنها برخودهای سلبی داشته باشد.
همجواری دانشآموزان معلول و عادی
اگر ساختار مدارس چهلساله را فراموش کنید و به ساختار مدارس نوساز توجه کنید، مشاهده میکنید که هنوز امکان استفاده دانشآموزان معلول از محیطهای آموزشی به وجود نیامده و به این نکته در هنگام طراحی مدارس توجه نشده است و به همین دلیل دانشآموزان معلول امکانتحصیل در این مدارس را ندارند. فرهنگسازی برای حضور معلولان در مدارس باید همزمان با تغییر و اصلاح ساختار ساختمان مدرسه صورت گیرد. اگر دانشآموز معلول در بین دانشآموزان معمولی مدرسه قرار گرفت و توانست در محیطی سالم و دوستانه با آنها رقابت تحصیلی کند و خود را در برابر دانشآموزان عادی محک بزند، این مساله میتواند به افزایش اعتماد به نفس او کمک فراوانی کند و دریابد که در آینده و در جامعه چه موقعیتی دارد. به همین دلیل مدارس معمولی را نباید از حضور معلولان خالی کرد، اما در عین حال باید شرایط مورد نیاز جهت حضور این دانشآموزان را نیز فراهم کرد. برای مثال دانشآموز معلولی که به رغم وجود نواقص جسمی خود در سیستم شنوایی و بینایی در مدرسه و میان دانشآموزان عادی شاگرد اول است روحیه فوقالعادهای از کسب این موفقیتها در زندگی پیدا کرده و خود را در موقعیتی برتر نسبت به همسالان خود احساس میکند. حضور معلولان در مدارس عادی همواره نتیجهای موفقیت آمیز ندارد و گاهی حضور دانشآموزان با معلولیت شدید در مدارس معمولی نتیجهای عکس میدهد. گاهی دانشآموزان عادی برخورد محبتآمیز و شایسته با آنها ندارند و تحقیرشان میکنند.