کیفقاپ سابقهدار، زنی را به کما فرستادکیفقاپ جوان بعد از آزادی از زندان تصمیم گرفت کیفقاپیهایش را از سر بگیرد اما در جریان یکی از سرقتهایش زنی را روی زمین کشید و باعث شد وی به حالت کما برود. |
به گزارش ایران سپید به نقل از همشهری آنلاین مدتی قبل رهگذرانی که از یکی از کوچههای خلوت خیابان فرشته عبور میکردند با زنی روبهرو شدند که بیحال روی زمین افتاده بود. او بیهوش بهنظر میرسید اما هیچکس ندیده بود که وی چطور روی زمین افتاده است. درحالیکه چند دقیقه از این ماجرا میگذشت، اطراف زن شلوغ شد و دقایقی بعد وی با حضور امدادگران اورژانس به بیمارستان منتقل شد. در معاینههای اولیه وضعیت این زن وخیم تشخیص داده شد. پزشکان پی بردند که ضربه سنگینی به سر وی وارد شده طوری که دقایقی بعد او به کما رفت.
- ماجرا چه بود؟
زن جوان در بیمارستان با مرگ دست و پنجه نرم میکرد و معلوم نبود چه حادثهای وی را به کما برده است. در چنین شرایطی خانواده وی که مدام در بیمارستان بودند پایشان به کلانتری101 تجریش نیز باز شد. آنها با طرح شکایت از پلیس برای معلومشدن دلیل اصلی این حادثه کمک خواستند.ماموران با تحقیق میدانی از ساکنان منطقهای که حادثه در آن اتفاق افتاده بود، بهدنبال سرنخ بودند اما تلاششان راه به جایی نبرد. در چنین شرایطی فرضیههای متعددی مثل تصادف رانندگی مطرح و بررسی شد اما چند روز بعد با کمک تصاویر دوربینهای مداربسته که یکی از ساکنان منطقه در اختیارشان قرار داده بود، پی بردند که زن حادثهدیده قربانی یک کیفقاپی نافرجام شده است.تصاویر ضبطشده نشان میداد هنگامی که زن جوان از کوچه عبور میکرد، جوان موتورسواری از پشت به وی نزدیک شده و کیف زن را که روی شانه مخالفش بود بهشدت کشیده است. این تصاویر وحشتناک نشان میداد که در جریان این حادثه سر زن جوان به زمین کوبیده شده و در نهایت سارق موتورسوار از آنجا گریخته است.
- بازگشت به زندگی
13روز از این حادثه میگذشت تا اینکه سرانجام تلاش پزشکان برای نجات این زن از مرگ به نتیجه رسید و وی هوشیاریاش را بهدست آورد. او نمیدانست که چه بلایی بر سرش آمده و فقط همین را بهخاطر داشت که یک موتورسوار به او برخورد کرده است. او گفت: آن روز برای خرید از خانه خارج شده بودم اما درحالیکه از کوچه عبور میکردم، یک موتورسیکلت از پشت به من نزدیک شد و دیگر بهدرستی بقیه ماجرا را به یاد ندارم.
- کمین پلیس
وقوع این کیفقاپی هولناک از یک سو و چند سرقت دیگر که در محدوده کلانتری تجریش اتفاق افتاده بود از سوی دیگر باعث شد افسران تجسس برای شناسایی عامل این سرقتها به تکاپو بیفتند. مأموران با ایجاد پستهای ایست و بازرسی و گشتهای نامحسوس بهدنبال یافتن سارق فراری بودند تا اینکه به مأموران خبر رسید جوان موتورسواری قصد داشته کیف زنی را سرقت کند اما در عملیکردن نقشهاش ناکام مانده و در جریان این سرقت نافرجام پلاک موتورسیکلت وی در محل حادثه افتاده است.پلاک کشف شده میتوانست سرنخ مهمی برای دستگیری وی باشد. مأموران با بررسی این پلاک پی بردند که صاحب موتورسیکلت جوان 37سالهای به نام آرش است که در شرق تهران زندگی میکند. به این ترتیب گروهی از مأموران به آدرسی که از او در سیستم پلیس راهور ثبت شده بود، رفتند و مخفیگاهش را محاصره کردند.او که فهمیده بود در یک قدمی دستگیری قرار دارد از مخفیگاهش بیرون آمد و برای اینکه راهی برای فرار باز کند با مأموران درگیر شد اما سرانجام با شلیک چند گلوله هوایی خودش را تسلیم کرد. او که فردی سابقهدار است در جریان بازجوییهای اولیه به 20فقره کیفقاپی از زنان و دختران جوان اعتراف کرد و گفت بهتنهایی سرقت میکرده است. در چنین شرایطی پرونده وی به دادسرا فرستاده شد و تحقیقات از او ادامه دارد.
- تحقیقات ادامه دارد
سرهنگ علیرضا ناصرینژاد، رئیسکلانتری101 تجریش با اعلام این خبر به همشهری گفت: با تکمیل تحقیقات مقدماتی پرونده این متهم به پلیس آگاهی فرستاده شد و تحقیقات از وی برای کشف سایر جرایم احتمالیاش همچنان ادامه دارد.
- خدا را شکر که قاتل نشدم
متهم که 37سال دارد، میگوید: در مدت 3ماهی که از زندان آزاد شدهام حدود 20فقره سرقت انجام دادهام. او در گفتوگو با همشهری جزئیات بیشتری از سرقت وحشتناک از زن جوان را بازگو کرد.
- چطور شد که تصمیم گرفتی سرقت کنی؟
3ماه بود که از زندان آزاد شده و بیکار بودم. از طرفی قبلا هم کیفقاپی میکردم و این بار هم تصمیم گرفتم مثل گذشته سراغ کیفقاپی از زنان بروم.
- چند فقره سابقه داری؟
تا به حال 2مرتبه به اتهام سرقت دستگیر و زندانی شدهام. یکبار سال82 به اتهام کیفقاپی دستگیر و 3سال زندانی شدم و بار دوم هم سال90 باز هم بهدلیل کیفقاپی زندانی و اسفند سال94 آزاد شدم.
- در سرقتهایت از چه شگردی استفاده میکردی؟
شگرد خاصی نداشتم. سوار بر موتورسیکلتم در کوچههای خلوت شمال شهر پرسه میزدم و به طرف زنانی که کیفدستی داشتند حمله میکردم و کیفشان را میدزدیدم. در 3ماهی که آزاد بودم حدود 20فقره سرقت انجام دادم.
- آیا در جریان این سرقتها به طعمههایت آسیبی هم میرساندی؟
سعی میکردم کارم را بیدردسر انجام دهم اما یکی، دو مرتبه پیش آمد که آنها مقاومت کردند و من هم کیف را کشیدم.
- میدانی هنگام یکی از سرقتهایت سرزنی را به زمین کوبیدی و باعث شدی او تا یکقدمی مرگ پیش برود؟
تا زمانی که دستگیر شدم چیزی نمیدانستم. آن روز کوچه خلوت بود. از سمت راست به زن جوان نزدیک شدم تا کیفش را بقاپم اما کیف او روی شانه مخالفش بود، با این حال من کیف را کشیدم و همین کار باعث شد او یک دور روی هوا بچرخد و زمین بخورد. من هم که این وضعیت را دیدم او را رها کردم و رفتم.
- میدانی اگر این زن جانش را از دست میداد چه مجازاتی در انتظارت بود؟
من نمیخواستم چنین اتفاقی بیفتد و ناخواسته اینطور شد. اگر خدای نکرده بلایی سرش میآمد من قاتل بودم و قصاصم میکردند. خدا را شکر میکنم که قاتل نشدم.