شناسه خبر: 9531 منتشر شده در مورخ: 1395/4/5 ساعت: 09:08 گروه: اخبار روزنامه ایران سپید  
روزنامه شنبه 5 تیر 1395

روزنامه شنبه 5 تیر 1395

به اطلاع خوانندگان می رساند: تفاوت های که در نحوه نوشتن کلمات وجود دارد ناشی از تفاوت رسم الخط بریل با بینایی است به طوریکه در رسم الخط بریل بسیاری از کلمات که در بینایی جدا هستند به صورت پیوسته نوشته می شوند.

روزنامه «ایران سپید»

شنبه 5 تیر 1395،

19 رمضان 1437،

25 ژوئن 2016

سال بیستم شماره 5317

صاحب امتیاز:

خبرگزاری جمهوری اسلامی      

مدیر مسئول: سهیل معینی

سامانه پیامکی: 3000465040

نشانی پستی:

 تهران- ص.پ. 158755388

تلفن: 84711371

وبسایت: www.iransepid.ir

پست الکترونیک: iransepid@icpi.ir

بیشه ایجاد رب العالمین یک شیر داشت، از برای دشمنان مصطفی شمشیر داشت؛ مادر گیتی نزاید در جهان مثل علی، آسمان گویا که در ترکش همین یک تیر داشت.

.........عناوین این شماره.......

دوباره شب شد و کعبه دوان دوان میرفت 2

تابستان خود را چگونه گذراندید!؟ 4

آقای دکتر! من نابینا هستم، نه ناشنوا 6

مروری بر تاریخچه شرکت Apple 9

جدول کلاسیک/ رکوردهای جالب و باورنکردنی گینس/ چرا گربه سیاه نماد بدشانسی است؟/ آدمهایی که خود بخود سوختند 12

 

صئ.......میهمان رمضان

* دوباره شب شد و کعبه دوان دوان میرفت، کجا به این عجله او نفسزنان میرفت؛ چقدر آیه انفاق روی دوشش هست، اگرچه این همه با کیسه های نان میرفت؛ شبیه کودکی خویش  گریه ها میکرد، در آن شبی که به یاری بیوگان میرفت؛ همه به ساعت، هر شب نگاه میکردند، سر قرار، مسیحای مهربان میرفت؛ ولی دوباره ندیدند مرد شبها را، و باز مثل همیشه که بینشان میرفت؛ دوباره سیر شدند و به خواب خوش رفتند، ولی به گریه دوباره امیرمان میرفت.

* وقت پرواز آسمان شده بود، گوئیا آخر جهان شده بود؛ کعبه میرفت در دل محراب، لحظه گریه اذان شده بود؛ کوفه لبریز از مصیبت بود، باد در کوچه نوحه خوان شده بود؛ شور افتاد در دل زینب (س)، پی بابا دلش روان شده بود؛ در و دیوار التماسش کرد، در و دیوار مهربان شده بود؛ شوق دیدار حضرت زهرا، در نگاه علی عیان شده بود؛ خار در چشم و تیغ بین گلو، زخم، مهمان استخوان شده بود؛ سایه ای شوم پشت هر دیوار، در کمین علی نهان شده بود؛ ناگهان آسمان ترک برداشت، فرق خورشید خونفشان شده بود؛ در نجف سینه بیقرار از عشق، گفت "لا یمکن الفرار" از عشق.

* حدیث: امیر المؤمنین امام علی (ع) فرمودند: اى بندگان خدا! همانا تقواى الهى دوستان خدا را از انجام محرمات باز میدارد، و قلبهایشان را پر از ترس خدا مىسازد تا آنکه شبهاى آنان با بىخوابى و روزهایشان با تحمل تشنگى و روزه دارى، سپرى مىگردد که آسایش آخرت را با رنج دنیا و سیراب شدن آنجا را با تحمل تشنگى دنیا به دست آوردند. اجل و مرگ را نزدیک دیده و در اعمال نیکو شتاب کرده اند، آرزوهاى دنیایى را دروغ خواندند و مرگ را به درستى نگریستند. آرى همانا دنیا خانه نابود شدن، رنج بردن از دگرگونیها، و عبرت گرفتن است. * سؤال شانزدهم مسابقه: چه  سوره هایی با «یا ایها النبی» آغاز میشود؟

 

صئ.......سخن هفته

* تابستان خود را چگونه گذراندید!؟ شاید بگویید هنوز تابستان نگذشته است، اما این عنوان انشاهایی بود که در ایام کودکی مینوشتیم و شاید اولین انشا پس از شروع سال تحصیلی بود. اما این پرسش اهمیتی بسیار بیشتر از قرار گرفتن به عنوان یک انشا دارد. واقعاً دانشآموزان نابینا و کمبینا تابستان خود را چگونه میگذرانند؟ چه برنامه هایی برای آنان پیشبینی میشود؟ وظیفه سازمان آموزش و پرورش استثنایی و وزارت آموزش و پرورش در این خصوص چیست؟ چندی پیش بخشنامه ای از وزارت آموزش و پرورش را منتشر کردیم که در استان کردستان از مسؤولان پرورشی خواسته شده بود دانشآموزان معلول را به اردوهای پرورشی نبرند. همان وقت در مورد این تصمیم تبعیضآمیز و سر تا پا غلط پرسش کردیم که البته برخی مسؤولان وزارت آموزش و پرورش این امر را تکذیب کردند. اما به هر حال بعد از گذشت این همه سال از تأسیس مدارس استثنایی و نیز آموزش تلفیقی دانشآموزان نابینا و کمبینا، واقعاً کودکان و نوجوانان دارای آسیب بینایی دارای چه امکاناتی برای پر کردن اوقات فراغت خود در تابستان دارند. آیا برای عزیزان امکانات ورزشی مانند استخر بویژه در شهرستانها وجود دارد؟ و آیا هیأتهای ورزشی یا تشکلهای نابینایان در این خصوص پیشبینیهایی کرده اند؟ در مورد کلاسهای هنری و اردوهای فرهنگی-تفریحی چه برنامه ها و تسهیلاتی برای این گروه فراهم شده است؟ واقعیت موجود اسفبار است و به نظر میرسد انشاء همه دانشآموزان نابینا و کمبینا در آغاز سال تحصیلی یکی است. در خانه بودیم، به رادیو گوش کردیم و اگر دست داد با خانواده هر ازگاهی بیرون رفتیم. اما از ورزش مستمر یا آموزش هنری حد اقل برای اکثریت دانشآموزان نابینا و کمبینا خبری نیست. هم سازمانهای دولتی و هم تشکلها در این خصوص باید پاسخگو باشند.

 

 

صئ........تجربه هایمان را قسمت کنیم

قطعاً برای هر یک از ما نابینایان در طول زندگی پیش آمده که مبتلا به یک بیماری شویم و برای درمان، به درمانگاه، بیمارستان یا مطب پزشک مراجعه کنیم. آنچه که عموماً تجربه کرده ایم، رفتار پزشکان در مواجهه با بیمار نابیناست. ظاهراً به تحصیلات عالی پزشکی چندان ربط ندارد رفتار صحیح با شهروندان مختلف. اما شاید بهتر این باشد پیش از قضاوت درباره نحوه رفتار اطبا در مواجهه با نابینایان، به این فکر کنیم که شاید قشر طبیب، به واسطه درگیری با مشغله مداوا، آگاهی و اطلاع صحیحی از اقشار مختلف جامعه ندارند و این آگاهی باید از جایی شروع شود؛ بهترین سرآغاز برای آگاهی بخشی، خود شهروندان نابیناست. اصلاً باید در مواجهه با بعضی رفتارهای حاکی از ناآگاهی اطبا، چه رفتاری نشان دهیم؟ برای آگاه ساختن پزشک از حقوق شهروندی آسیبمند بینایی به چه روشهایی متوسل شویم؟ مرجان تقیها، از تجربه های خودش در این زمینه میگوید. کارمند است و نابینای مطلق، به قول خودش تجربه های زیادی در رویارویی با پزشکان دارد: «من دو نوع تجربه در مراجعه به مطب پزشک دارم؛ مراجعه تنها و مراجعه با یک همراه. بازخوردهایی که در هر یک از این تجربه ها داشتم، کاملاً باهم تفاوت داشت.» زمانی که به تنهایی به مطب پزشک میرود، با بازخوردهای مثبتی مواجه میشود: «خیلی وقتها خودم به تنهایی به پزشک مراجعه میکنم؛ بارها شده وقتی وارد مطب شدم، منشی دکتر سعی کرده تا به بهترین نحو ممکن هوای مرا داشته باشد؛ از هماهنگی با سایر بیماران منتظر برای اینکه پزشک زودتر از آنها مرا معاینه کند بگیر، تا همراهی با من تا اتاق دکتر و گرفتن نسخه و بدرقه تا دم در. جالب اینکه وقتی پزشک مرا بدون همراه میبیند، بدون هیچ رفتار نامعقولی علت بیماری را از من میپرسد.» اما تجربه نوع دوم تصویر دیگری نشان میدهد: «مواردی هم پیش آمده که با یک همراه به مطب مراجعه کرده ام. این نوع تجربه تفاوت زیادی با نوع اول دارد. پزشک به محض ورود ما به اتاق، رو به همراه من کرده، علت بیماری را از او میپرسد. خب طبیعیست در وهله اول این رفتار به من بر میخورد، اما سعی میکنم بلافاصله خودم وارد گود شده، توضیحات مبسوط را به پزشک بدهم. خیلی وقتها هم پیش آمده که وقتی پزشک از همراهم سؤال کرده، او گفته که از خودش بپرسید.» صحنه جالبی از برخورد دوگانه یک پزشک تعریف میکند: «یکی از پزشکانی که گهگاه به مطب او مراجعه میکنم، انسان مغروریست؛ البته این غرور را در اولین برخورد احساس کردم. وقتی منشی مشخصات مرا به او داد و اتاق را ترک کرد، با حالتی سرد علت بیماری را از من پرسید و و من هم توضیحات لازم را دادم، اما از آن حالت سرد حس خوبی نداشتم. قرار شد بعد از مصرف داروهایی که تجویز کرده، بار دیگر به مطبش مراجعه کنم، این بار با اکراه وارد مطب شدم و با صحنه عجیبی رو برو شدم. همین پزشک مغرور مرا به سایر بیماران نشان داد و از تواناییهای من صحبت کرد و با جملات، تحسینآمیز مرا تشویق کرد.»

صئ........فناوریهای امیدبخش

* مروری بر تاریخچه شرکت Apple: اول آوریل امسال بود که شرکت Apple چهلمین سالگرد تأسیسش را جشن گرفت. در دنیا بسیار دیده شده که شرکتهایی که عمری از تأسیسشان میگذرد، نیروی خلاقیت اولیه شان را از دست میدهند و روی دور تکرار می افتند. ماجرا اما در خصوص اپل به کلی متفاوت است. اپل، هنوز هم جزو غولهای تکنولوژی به حساب میآید و هر روز، شاهد نوآوری یا ابداعی تازه در این شرکت هستیم. به مناسبت چهل ساله شدن اپل، بد نیست نگاهی بیندازیم به تاریخ این شرکت، البته با رویکردی به کارهای ویژه ای که این شرکت در دسترسپذیر کردن محصولاتش برای نابینایان انجام داده است.

«Steve Jobs», «Steve Wozniak» و «Ronald Wayne» سه نفری بودند که در اول آوریل ۱۹۷۶، این شرکت را به ثبت رساندند. شاید دانستن این نکته جالب باشد که اولی و دومی هر دو از دانشگاه اخراج شده بودند. اولی از دانشگاه «Reed» و دومی از دانشگاه برکلی. جابز و وازنیاک، به واسطه نفر سومی که وِین باشد، با هم آشنا شده بودند. آنها تولید رایانه را از گاراژ جابز شروع کردند. اولین رایانه ای که تولید کردند با نام تجاری «Apple I»، به قیمت ۸۰۰ دلار به فروش رسید. در سال ۱۹۸۳ بود که وازنیاک از این جمع سه نفره جدا شد. در سال ۱۹۷۷ بود که اپل، با عرضه «Apple II»، صنعت رایانه را متحول کرد. آنها در این مدل از رایانه، توانسته بودند به تکنولوژی گرافیک رنگی دست پیدا کنند. شرکت اپل توانست تا سال ۱۹۸۰، رقمی معادل ۱۱۷ میلیون دلار از فروش «Apple II» به دست آورد. این حجم بالای نقدینگی به اپل کمک کرد که بتواند در قالب یک شرکت سهامی عام وارد بورس آمریکا شود. جابز در ۱۹۸۰ بازدیدی داشت از مرکز تحقیقاتی زیراکس و در آن مرکز بود که برای نخستین بار، با موسهایی مجهز به سه دکمه مواجه شد و از آن پس تصمیم گرفت طراحی رایانه هایش را به سمتی سوق دهد که از موس هم استفاده شود. در سالهای آغازین دهه ۸۰، اپل دو مدل رایانه تولید میکرد: «LISA» که ویژه انجام امور تجاری بود و «Macintosh» که ارزان بودنش باعث شده بود مورد توجه کاربران معمولی رایانه قرار گیرد. جابز دلش میخواست مکینتاش برای همه قابل خریداری باشد. او فکر میکرد میتواند این رایانه را با قیمت هزار دلار طراحی کند، اما سر آخر، این رایانه در ژانویه ۱۹۸۴ با قیمت ۲۴۹۵ دلار به فروش رسید. اما با همین قیمت هم، تا ماه مه ۱۹۸۴، بیش از ۷۰ هزار دستگاه از این نوع رایانه به فروش رسید. علاوه بر گرافیک قابل توجه این دستگاه، در طراحی کیس مکینتاش یک دسته تعبیه شده بود و این امر، جا بجایی آن را برای کاربران راحتتر میکرد. در ۱۹۸۵، اختلافاتی میان استیو جابز و «John Scully»، مدیر عامل اپل پیش آمد و چند ماه بعد، این اختلافات به استعفای جابز از اپل منجر شد. «ادامه دارد»

 

 

صئ.......کشکول

* جدول کلاسیک: برای پیدا کردن رمز 22 حرفی ما باید به 22 سؤال پاسخ دهید و حروف اول پاسخها را پشت هم بچینید. برای کمک، تعداد حرف هر پاسخ را بعد از هر سؤال آوردیم. سؤالات: 1. نام دیگر موش خرما (چهار) 2. خدای جمال و زیبایی یونان (چهار) 3. یکی از سنگهای قیمتی به رنگ سبز (چهار) 4. گازی است بیرنگ و بیبو قابل اشتعال که از ترکیب آن با اکسیژن، آب ایجاد میشود (هفت) 5. حمار وحشی (پنج) 6. بهره کارکرد، میزان موفقیت در کار (هفت) 7. دوست انگلیسی (چهار) 8. نام چاه زمزم (چهار) 9. برادر کوچک کرنا را گویند (چهار) 10. زخم عفونی شده روی پوست (سه) 11. حلقه فلزی که در دو طرف زین قرار دارد (چهار) 12. بوته خاردار (سه) 13. لقب حضرت عیسی (هفت) 14. سبکی در نقاشی متداول در مشرقزمین (هشت) 15. محصول برش درخت در اندازه های مشخص (پنج) 16. اتمسفر (دو) 17. جار و جنجال و غوغا (پنج) 18. توشه سفر (پنج) 19. هر یک از ساختمانهای سخت استخوانی که در دو فک بالا و پایین مهره داران وجود دارد (پنج) 20. پاداش عمل (سه) 21. اجباری پسرها (شش) 22. روایت کردن مطلبی از زبانی به زبان دیگر (پنج). شما تا چهارشنبه هفته جاری فرصت دارید رمز جدول را با شماره پیامک 3000465040 به ما اعلام کنید. رمز جدول هفته گذشته: آخرین پرونده پوارو: سیزده نفر سر میز شام.

* جدی نگیرید: هر برنامه تفریحی واسه تابستون میچینم، تهش میرسم به "با کدوم پول" – یه وقتایی یه آدمایی رو توی زندگیمون راه میدیم که بابا مامانشون تو خونه هم راهشون نمیدن. - از قلب تقاضا داریم که فقط به کار خودش، پمپاژ خون ادامه بده و وارد حاشیه نشه. - شب که میشه پشه ها میگن پا شیم بریم دنبال یه لقمه خون. - واسه افطار آش رشته درست کردم، فلفلش یه کم زیاد بود، به شوهرم گفتم خوشمزه شده؟ گفت اجرت با اژدها.

* حرفهای تکان دهنده: سعادت آن است که انسان دنیا را همان گونه که آرزو میکند ببیند. - آنچه انسان در جوانی آرزو میکند، در پیری آن را دارد. - از دست دادن امیدی پوچ و آرزویی محال، خود موفقیت و پیشرفت بزرگی است. - زندگی مجموعه ای از امیدها، نا امیدیها، غمها و شادیها است. - امید و آرزو، همیشه ما را به زندگی دلگرم میسازند. پس باید تلاش کرد. مقصرترین مردم کسانی هستند که روح مأیوس دارند. - امید به پیش مینگرد، حال آنکه ایمان یقین دارد که پیشاپیش ستانده است. - امید، نان روزانه آدمی است. - امید در زندگانی آن قدر اهمیت دارد که بال برای پرندگان.

* رکوردهای جالب و باورنکردنی گینس: بلندترین موی سر زن! رکورد بلندترین موی دنیا متعلق به «Xie Qiuping» از چین است و 5.627 متر طول دارد که در سال 2004 اندازه گیری شد. او از سال 1973 یعنی از 13 سالگی موهای خود را بلند کرده است. - بزرگترین تخم پرنده زنده! بزرگترین تخم پرنده 2.589 وزن دارد و توسط یک شترمرغ در سوئد در سال 2008 گذاشته شده است. - طولانیترین پرش با موتور! بلندترین پرش با موتور 30.48 متر طول دارد و توسط جرمی استنبرگ و نیت آدامز و در فینال آزاد Moto X در لس آنجلس در آگوست 2005 بدست آمده است. - بیشترین زمان نگه داشتن نفس زیر آب! رکورد بیشترین زمان نگه داشتن نفس زیر آب به صورت وارونه 4 دقیقه و 29 ثانیه است و توسط نیکولای لیندر آلمانی در ژوئن 2014 در ایتالیا به دست آمده است.

* چرا گربه سیاه نماد بدشانسی است؟ هزاران سال پیش، گربه ها در مصر باستان زندگی خوب و خوشی داشتند و از حمایت مردم برخوردار بودند، تا جایی که اگر کسی گربه ای را میکشت، بلافاصله به اعدام محکوم میشد. چند هزار سال بعد، مسیحیت در اروپا گسترش یافت و بتپرستی را به همراه بسیاری از آداب و رسوم محلی نابود کرد؛ در نتیجه گربه هم که یکی از نمادهای بتپرستی بود، دقیقاً همانند الهه رومی "دیانا” مورد بدنامی قرار گرفت؛ اما این تمام ماجرا نبود. در سال ۱۲۳۳ میلادی، "پاپ گریگوری نهم” با اعلام اینکه: «گربه سیاه تجسم شیطان است»، بزرگترین ضربه را به گربه ها وارد کرد و بسیاری از مسیحیان، برای اثبات ایمان و ارادت خود، فستیوالهای زنده سوزی گربه سیاه برگزار کردند و آن قدر به کشتن این حیوانات بیگناه ادامه دادند که در قرن ۱۴، در تعدادی از مناطق اروپا، نسل آنها منقرض شد! در طول سالیان بعد، به تدریج "شیطان” جای خود را به "جادوگر” داد و این عقیده به وجود آمد که گربه سیاه با جادوگران در ارتباط است و بر اساس این خرافات، گربه سیاه را جادوگری با لباس مبدل میدانستند. برخی هم اعتقاد داشتند که گربه سیاه پس از هفت سال خدمت به جادوگران، خودش به یک جادوگر تبدیل میشود و این عقاید تا اندازه ای در اروپا حاکم بود که در قرون ۱۶ و ۱۷ میلادی، نگهداری یک گربه سیاه مجازات اعدام به همراه داشت! امروزه میدانیم که گربه سیاه، کسی را به بدشانسی دچار نمیکند و تا حالا هم رنگش فقط برای خودش بدشانسی به همراه داشته است؛ در سال ۲۰۱۳، محققین دانشگاه کلرادو دریافتند که در شرایط برابر با گربه های دارای سایر رنگ ها، ۴ تا ۶ روز بیشتر طول میکشد تا فردی یک گربه سیاه را برای نگهداری قبول کند و ۷۰ درصد از گربه های بیسرپناه، در نهایت کشته میشوند. پژوهشگران نمیتوانند به طور قاطع دلیل عدم تمایل مردم به نگهداری یک گربه سیاه به عنوان حیوان خانگی را دریابند، اما یقیناً افسانه ها و خرافات در این مورد بیتأثیر نیستند.

* آدمهایی که خود بخود سوختند: ما در این گزارش میخواهیم به ماجراهای عجیب و ترسناکی اشاره کنیم؛ به اشکال نامتعارفی از مرگ با آتش و ماجرای آدمهایی که خود بخود سوختند و آتش گرفتند. خود بخود سوختن Spontaneous Human Combustion چیست؟ این اصطلاح به آتش گرفتن و سوختن خود بخودی و بدون وجود عامل خارجی در مدتزمان اندک و ناگهانی گفته میشود. در طول سیصد سال گذشته، بیش از 250 مورد از آن در سراسر جهان اتفاق افتاده است. آدمهایی که خود بخود سوختند! 1- در سال 1637 یک فرانسوی به نام دیوناس دوبونت کتابی در این باره تألیف کرد. او درباره زنی اهل پاریس به نام نیکول میلیت نوشت: این زن معتاد به الکل بود. نیکول را در رختخوابش پیدا کردند. او بر اثر آتش تبدیل به خاکستر شده بود و نکته جالب این بود که اثری از آتش روی رختخواب او به چشم نمیخورد. 2- در سال 1919 جسد یک نویسنده انگلیسی به نام تمپل تامسون را در حالی که به طور کامل سوخته بود پیدا کردند. عامل سوختگی داخل بدن او بود. 3- در سال 1938 زنی به نام ماری کارپنتر همراه خانواده اش برای گردش سوار قایق میشود. او ناگهان در وسط قایق آتش میگیرد و تلاش خانواده برای خاموش کردن آتش با آب دریا بینتیجه میماند. ماری در مقابل چشم همسر و فرزندش به خاکستر تبدیل میشود. 4- در سال 1966 یک پیرمرد 92 ساله در حمام خانه اش دچار آتشسوزی خود بخودی میشود و میسوزد. از بدن او فقط دو ساق پا باقی میماند. در این باره دهها و صدها مورد دیگر هم وجود دارد که گفتن از آنها در این مجال نمیگنجد. - فرضیات دانشمندان: تا کنون دانشمندان دلیل قاطع و محکمی برای این حوادث پیدا نکرده اند؛ اما فرضیاتی را در این زمینه بیان داشته اند که به ذکر چند نمونه از آن میپردازیم؛ - اعتیاد به الکل: افرادی که به این شیوه جان خود را از دست داده اند، بیشتر افرادی معتاد به الکل بوده اند. دانشمندان میگویند بین اعتیاد به مشروبات الکلی و خود بخود سوختن، رابطه ای وجود دارد. - چربیهای اضافه بدن: تحقیقات دیگری هم نشان داد که سوختن خود بخودی در افراد چاق غیر عادی و دارای چربیهای زائد نامعمول اتفاق افتاده است. - الکتریسیته های ساکن بدن: میدانهای الکتریسیته داخل بدن در یک لحظه کوتاه با هم تماس پیدا میکنند و ناگهان گرمای شدیدی در بدن به وجود میآید و تا مغز استخوان فرد را میسوزاند. - در همه فرضیاتی که دانشمندان تا کنون ذکر کرده اند، سه عنصر مشترک وجود دارد: قدرت، غافلگیری و زمان بسیار کوتاه. نویسندگان بسیاری در کتابهای خود از این پدیده نوشته اند؛ از جمله نیکولای گوگول در کتاب نفوس مرده و چارلز دیکنز در کتاب خانه غمزده و احمد خالد توفیق در کتاب شعله آبی.

* پاسخ سؤالات جدول هفته گذشته: گروه اول: (1. سوراخ 2. خروس 3. خور) گروه دوم: (1. تاریخ 2. رایت 3. تار) گروه سوم: (1. ارزان 2. نازا 3. آنا) گروه چهارم: (1. دینار 2. ندار 3. نار) گروه پنجم: (1. ترانه 2. هرات 3. ترا) گروه ششم: (1. پرنده 2. رنده 3. رده) گروه هفتم: (1. فارسی 2. سیاف 3. سیا) گروه هشتم: (1. وردست 2. درست 3. دست) گروه نهم: (1. آسمان 2. آماس 3. اما) گروه دهم: (1. دایره 2. راهی 3. آیه) گروه یازدهم (1. همیان 2. میان 3. نای) گروه دوازدهم: (1. پامیر 2. امیر 3. امر) گروه سیزدهم: (1. زنبور 2. برزن 3. برن) گروه چهاردهم: (1. آشکار 2. شکار 3. کار) گروه پانزدهم: (1. سریال 2. سیال 3. سیل) گروه شانزدهم (1. مانور 2. رمان 3. ران).

 

  twitter linkedin google-buzz facebook digg afsaran
کلید واژه
 
نظرات بینندگان
نظر شما
لطفا جهت تسهیل ارتباط خود با ایران سپید، در هنگام ارسال پیام این نکات را در نظر داشته باشید:
1.ارسال پیام های توهین آمیز به هر شکل و با هر ادبیاتی با اخلاق و منش اسلامی ،ایرانی ما در تناقض است لذا از ارسال اینگونه پیام ها جدا خودداری فرمایید.
2.از تایپ جملات فارسی با حروف انگلیسی خودداری کنید.
3.از ارسال پیام های تکراری که دیگر مخاطبان آن را ارسال کرده اند خودداری کنید.
4. ثبت نظرات در سايت ايران سپيد براي هر نظر حداکثر 400 واژه است.
نام:
ایمیل:
نظر: *