شناسه خبر: 2844 منتشر شده در مورخ: 1392/12/10 ساعت: 14:38 گروه: مشاوره  
زمان مناسب برای پرسش و پاسخ قبل از ازدواج
در بیست و چهارمین جلسه گفتگوهای گروهی مطرح شد:

زمان مناسب برای پرسش و پاسخ قبل از ازدواج

دور جدید جلسات گفتگوی گروهی با حضور جمعی از دوستان نابینا، آقای معینی و کارشناس محترم گفتگوها آقای صادقی نژاد برگزار شد.

در ابتدای جلسه شرکت کنندگان به طرح دیدگاه های خود در مورد مباحث گذشته گفتگوها و رویکردهای پیش رو صحبت کردند. نظرات بیشتر حول این موضوعات بود که سعی شود گفتگوها از حالت شعاری بودن دور نگه داشته شود به موضوعات خیلی ایده آلی  نگریسته نشود و در آینده مطالب به سمت مطالب کاربردی تر مانند ارتباط افراد نابینا با دیگران و آموزش، عدم وحدت در جامعه نابینایان و... کشانده شود.  در ادامه آقای معینی برخی از دغدغه های خود را که می تواند مورد بررسی قرار گیرد عنوان کرد او گفت: اخیرا تعداد روز افزونی از آقایان نابینا را میبینیم که با همسر بینایی ازدواج کرده اند و برای ازدواج دوم همسر نابینایی را انتخاب می کنند. این پدیده نشان می دهد یک اتفاق اجتماعی بین نابینایان در جریان است ما در صدد موضع گیری نیستیم اما زمینه های این پدیده از نظر علمی قابل بررسی است. در این حال موضع اول خانم های نابینا، مخالفت است آنها می گویند اگر خانم نابینایی شایستگی دارد چرا باید به عنوان همسر دوم انتخاب شود. این می تواند به مردسالار بودن جامعه ما برگردد و .. از طرفی خانم های نابینایی داریم که بنا به دلایلی این امر را می پذیرند  بحث دیگر ازدواج های درون گروهی و برون گروهی است که باید صریح تر به آن پرداخته شود اغلب مخالفان ازدواج های برون گروهی خانم های نابینا هستند . زیرا می گویند اگر معیار انتخاب برای ازدواج شایستگی باشد بسیاری از زنان نابینا شایستگی هایی برابر با زنان بینا دارند و حتی در مواردی بیشتر از آنها. از طرفی خانم های نابینا در مقایسه با گذشته بیشتر با آقایان بینا ازدواج می کنند. این پدیده نشان دهنده این است که باورهای جامعه نسبت به خانم های نابینا تغییر یافته است. اما این ازدواج برون گروهی چرا با اعتراض آقایان نابینا روبرو نمی شود آیا علت این است که خانم های نابینا شانس کمتری برای انتخاب شدن دارند؟ پس بحث شایستگی های برابر باید باز شود که اگر این شایستگی ها وجود دارد بینا و نابینا ندارد و در هر دو گروه جنسیتی هم قابل نقد است. دیگر اینکه کارکردهایی برای آشنایی طرفین در جامعه وجود دارد که در مورد افراد نابینا به دلیل ضعف مدیریت تشکل ها و .. کمتر اتفاق می افتد . باید روی فرهنگ خانواده ها کار شود اگر پیش فرض این است که می تواند ازدواج های خوبی بین دو نابینا اتفاق بیافتد خانواده ها باید اجازه دهند خانم ها دیده شوند اگر پسر نابینا قدرت و اجازه انتخاب نداشته باشد شاید دسترسی به خانم های بینا برایش راحت تر باشد . خانم ها باید به این بحث کمک کنند. آنها اغلب می گویند ما می خواهیم اما خانواده به ما اجازه نمی دهد. خانم ها باید بگویند خود در تغییر این فرهنگ تا چه حد پیش قدم می شوند تا به فضاهای ارتباطی که حقشان است برسند. در حال حاضر می بینیم ارتباطات اینترنتی بین دختر و پسرهای نابینا گسترش یافته است خوب یا بد این قضیه قابل تحلیل است. من حتی مواردی دیده ام که این نوع ارتباط به ازدواج منجر شده است. باید بررسی کنیم که چگونه می توانیم با این پدیده روبرو شویم و آفت های آن را به حد اقل برسانیم. در ادامه آقای صادقی نژاد ضمن قدردانی از دوستانی که در جلسات پیشین گفتگوی گروهی حضور می یافتند و افرادی که به تازگی به این جمع پیوسته اند، گفت: در طی 23 جلسه گذشته ما به مباحثی رسیده بودیم که سؤال بسیاری از دوستانی بود که مباحث را دنبال می کردند ما سه سؤال طرح کرده بودیم که دوستان به تدریج به آن پاسخ دهند  چه کنیم که مورد انتخاب برای ازدواج واقع شویم؟ یعنی چه ویژگی هایی داشته باشیم که از طرف نابینایان و افراد بینا انتخاب شویم ؟ پس از تشکیل خانواده چه عواملی موجب پایداری و تحکیم مبانی خانواده می شوند ؟ و چه عواملی باعث از هم پاشیدن بنیان خانواده می شود؟ ما منتظر نظرات خوانندگان روزنامه نیز هستیم در مدتی که گفتگوها برگزار نمی شد دوستان زیادی تماس داشتند و ابراز ناراحتی می کردند ما عادت کرده ایم زمانی قدر چیزهایی را که داریم بدانیم یا زمانی اظهار نظر شایسته ای کنیم که آن موضوع نباشد و وقتی هست یا قدرش را نمی دانیم یا فکر می کنیم روال عادی خود را طی می کند.عنوان گفتگوهای ما ازدواج موفق در فرهنگ ما بود با همه آمیزه ها و ویژگی های آن. در جلسات پیش به عناوین زیر پرداختیم ازدواج و ضرورت مشاوره و آموزش قبل از آن ، آیا برای ازدواج آماده هستیم، عشق و عقل ، آیا می توان ازدواج موفق را پیش بینی کرد، ملاک های ازدواج موفق چیست، چگونه خود و طرف مقابل را بهتر بشناسیم، آیا در دنیایی کیفی یکدیگر زندگی می کنیم، ازدواج و تأمین و تنظیم نیازها، فرصت های ارزشمند دوره آشنایی و حوزه ها و سؤالات مربوط در دوره آشنایی.  بینایی در ادراک و شناخت نقشی اساسی دارد. محدودیت ادراک و شناخت محدودیت های دیگری به همراه می آورد. در رفتار غیر کلامی یا زبان بدن گاه نقش بینایی را تا 93 درصد هم بیان کرده اند. هرچند روانشناسان اعتقاد دارند بین 50 تا 90 درصد معانی و منظورها در جریان ارتباط غیر کلامی صورت می گیرد. مانند نشستن اشاره دست، صورت و.. از طرفی ارتباط غیرکلامی گاه واقعی تر از ارتباط کلامی است . با این حال شایسته است موضوعات کلی در زندگی مد نظر قرار گیرند. و بر اساس آنها سؤالات هدفمند طرح شوند. به عبارتی هرچند طرح سؤالات محوری ضروری به نظر می رسد اما مهم است تنها پاسخ های فرد مقابل ملاک قطعی سنجش یا اظهارنظر قرار نگیرند بلکه نحوه عملکرد فرد و احساسات او هم به دقت مورد بررسی قرار گیرد. بنابر این تنها طرح چند سؤال یا مکالمات طولانی تلفنی ممکن است برای تصمیم گیری چندان مؤثر نباشد. باید به یاد داشته باشیم هدف از طرح سؤالات بازجویی نیست. چون گاه افراد در جلسات اول خیلی خام و ناپخته سؤالات را طوری طرح می کنند گویا طرف مقابل خود را در دادگاه مورد ارزیابی قرار می دهند این خود در فرد مقابل مقاومت ایجاد می کند. باید همانطور که در مشاوره برای کسب همدلی اعتماد فرد را جلب می کنیم، فرد مقابل هم در برابر این پرسش و پاسخها احساس امنیت کند  باید فرصتی برای باز کردن بحث و گفتگو و آگاهی از نگرش ها و برنامه های آینده فرد مقابل ایجاد کنیم. پس نباید طرح پیاپی سؤالاتی که شکل بازجویانه دارند مد نظر باشد در ضمن نباید خیلی سریع و صریح در حوزه هایی که فرد را ناراحت می کنند وارد شویم و با فشار سؤالاتی را طرح کنیم که گرچه سؤال ما هستند و باید از پاسخش مطلع باشیم اما باید این را مد نظر داشته باشیم که سؤالات ما نباید موجب ناراحتی شدید فرد مقابل شوند. به عنوان مثال ممکن است پرسیدن از جدایی والدین فرد مقابل او را به شدت ناراحت کند و دوست نداشته باشد به گذشته برگردد این احساس باید مورد توجه قرار گیرد. نگاه و سؤالاتی که در اینجا مطرح می شود همه سؤالات ممکن نیست و یک طبقه بندی جامع و مانع هم نیست. بلکه نگاهی کلی است که جنبه راهنمایی و هم فکری دارد و راه هایی را به فرد نشان می دهد تا او بتواند با مطالعه بیشتر مسیری کامل تر از راهی را که ما رفته ایم طی کند. برخی از صاحب نظران معتقدند طرفین در هنگام آشنایی باید چند جنبه را مد نظر قرار دهند. و آنچه را مشاهده کرده اند و شنیده اند تحلیل کنند و با یک مشاور در میان بگذارند. این جنبه ها عبارتند از اینکه: سؤالات شما و طرف مقابل می تواند متفاوت باشد مثلا اگر پرسیده شد نظر شما در مورد گذراندن اوقات فراغت چیست نگوییم شما چطور؟ یا من این را می گویم شما چه می گویید؟ اگر سؤال شما همان محتوا را دارد می تواند به شکل دیگری طرح شود و پاسخ های کوتاه کافی نیست. هر الگوی رفتاری که مشاهده می شود و به نظر برجسته و پر اهمیت می آید باید ثبت و یادداشت شود. به همین دلیل ایرادی ندارد اگر قلم و کاغذ دستتان باشد و طرف مقابل هم نباید ناراحت شود و حتی می توان این را گفت که من برخی از صحبت ها را یادداشت می کنم.این رفتاری بالغانه است. این رفتار باید مورد استقبال قرار گیرد و با شوخی هایی مثل اینکه مگر اینجا مدرسه است که یادداشت برمی دارید نباید موضوع کوچک شمرده شود باید گفت چون ما می خواهیم زندگیمان را بسازیم، بهتر است خیلی به حافظه مان متکی نباشیم. من در موارد مشاوره بسیار دیده ام که طرفین می گویند من این را نگفته بودم و نمی دانم چرا این را می گوید. البته یادداشت کردن به معنای سندسازی نیست بلکه به این منظور است که بعدا صحبت ها را مرور کنیم هر نگرانی که در مورد پاسخ های فرد مقابل احساس می شود باید مد نظر قرار گیرد اگر سؤال ابهام دارد اگر پاسخ روشن نیست اگر فرد از پاسخ دادن طفره می رود یا اگر به اصطلاح جواب سر بالا می دهد. هر زمانی که پاسخ طرف مقابل فرد را متعجب می کند باید آن را در ذهن یا بر روی برگه یادداشت کنیم تا بعد آن را تحلیل کنیم. چرا وقتی این سؤال را پرسیدم عکس العمل نشان داد چرا صدایش لرزید یا به تته پته افتاد؟ چرا گریه کرد؟ در ادامه فرناز گفت: اگر قرار باشد فرد رفتار و گفته هایش را انکار کند حتی اگر آن را ثبت کنیم انکار می کند نظر من این است که پیش از اینکه در مورد خودمان به فرد اطلاعات بدهیم یا او بخواهد به ما اطلاعاتی بدهد پیش مشاور برویم تا او به صورت جداگانه از ما سؤالاتی را بپرسد فکر می کنم اینگونه بهتر نتیجه می گیریم. من دیده ام فرد می گوید من از طبیعت خوشم می آید نظر شما چیست طرف مقابل هم می گوید بله من هم خوشم می آید و شاید واقعیت این نباشد و فقط قصد داشته باشد نظر من را جلب کند صادقی نژاد ادامه داد: یادآور می شوم یادداشت کردن مستندسازی نیست و تنها برای این است که خودمان یک سازمان ذهنی منظمی داشته باشیم محسن بحث را ادامه داد : اگر قرار باشد بدون اطلاعات دادن  به مشاور مراجعه کنیم تا او این نقش را ایفا کند دیگر موضوعیت مراجعه به مشاور چیست؟ یا باید شناخت به جایی رسیده باشد که  بتوانند با هم صحبت کنند و اطلاعات را در اختیار هم قرار دهند یا اساسا هنوز به این مرحله نرسیده اند. در این صورت نزد مشاور رفتن موضوعیتی ندارد باید به مرحله ای از شناخت رسیده باشند هدفگذاری کرده باشند و برای جلوگیری از سو تفاهم ها و تظاهر به همفکری و قرابت فرهنگی و فکری به مشاور مراجعه کنند. در ادامه مانیاگفت: نحوه ایجاد ارتباط خیلی مهم است و نسبت به آن باید تصمیم بگیریم که رابطه را شروع کنیم و اطلاعات بدهیم یا نه و یا اینکه به مشاور مراجعه کنیم . برای این موضوع نمی توان نسخه ای کلی پیچید معمولا ارتباط با یک معرفی شکل می گیرد یا خود شخص ارتباط را ایجاد کرده است پس اطلاعات کلی از ما شکل گرفته جاذبه ای بین دو نفر ایجاد شده که تصمیم به ایجاد رابطه می گیرند شاید خود ما به آن جاذبه ها واقف نباشیم ولی باید این سطح نا آگاهانه را به سمت آگاهی ببریم برای پیدا کردن این آگاهی باید اول خود را بشناسیم معیارهای خود را بدانیم اینکه چه چیزی ما را اذیت می کند نسبت به چه چیزهایی حساس هستیم باید این ها را پیدا کنیم اگر قابل حل است حلش کنم وگرنه کسی که طرف ارتباطی من می شود باید متناسب با رفتارهای من باشد تا مسائل بعدی را به  وجود نیاورد اگر در مرحله ابتدایی این اختلاف حل نشده بماند گره روی گره می افتد  و عواقب ناخوشایندی خواهد داشت لیلا در ادامه بحث گفت: اگر دوره آشنایی پیش از ازدواج را یک بازه زمانی 6 ماهه در نظر بگیریم در چه مرحله ای باید پرسش های متقابل را انجام دهیم. آیا باید در ابتدای آشنایی این کار را انجام دهیم که هنوز طرفین شناختی از هم ندارند و با جاذبه هایی نسبت به هم جذب شده اند؟ نحوه شناخت افراد متغیر است ممکن است به روش سنتی باشد یا نوین. آیا به صرف آشنایی و در اوایل ارتباط می توان این پرسش و پاسخ ها را انجام داد یا باید ابتدا یک شناخت نسبی از رفتارهای طرف مقابل به دست آورد و بعد این پرسش ها را انجام داد. جواب ها چه قدر می تواند واقعی باشد وقتی بعد از مدتی وابستگی به وجود آمده؟ آیا علاقه باعث نمی شود فرد مسائلی را پنهان کند نه اینکه دروغ بگوید بلکه با هدف اینکه به آن فرد دست یابد.  گاه هم فرد رفتاری از خود نشان می دهد و بعد می خواهد با صحبت کردن خود را فرد دیگری معرفی کند فرناز پاسخ داد: وقتی علاقه باشد طرف مقابل برای اینکه خود را با او وفق دهد، چیزهایی را پنهان می کند و چیزهایی را که واقعی نیست نشان می دهد من دیده ام فرد می گوید من برای اینکه تو را به دست آورم این کار را کردم و حتی پیش مشاور هم راست نمی گوید منتها با سنجشی که مشاور انجام می دهد و با اطلاعاتی که به صورت تجربی به دست آورده است می تواند تشخیص دهد دو نفر برای ازدواج با هم مناسب هستند یا نه؟ صادقی نژاد افزود: همواره این تصور وجود دارد که من چگونه طرف مقابلم را بشناسم؟ یا چه راههایی برای شناخت پیدا کنم؟ سؤال اول این است که خود را چقدر می شناسید؟ چقدر علایق و سلیقه های خود را می شناسید؟  مثلا اینکه بدانید در کتابخانه فلان کتاب را دارید درست ولی مهم است بدانید آن کتاب در کدام قفسه و طبقه قرار دارد زیرا برای داشتن نگاهی مجدد به آن کتاب، باید کتاب ها را طبقه بندی کرد. سؤال اینجاست آیا هر آشنایی باید منجر به ازدواج شود یا خود شناخت و مراحلی که باید طی شود تا فرد به یک انتخاب برسد پیش نیاز است. اگر فرض این باشد که با این فرد آشنا شوم چون برای ازدواج مناسب است تصمیمی عجولانه گرفته ام وقتی فرد می خواهد در آشنایی را با فردی باز کند قطعا بدون حس و علاقه این کار را نمی کند حتما توجهی وجود داشته ما نباید آن توجه را اول به سمت ازدواج ببریم.این همان شرایطی را پیش می آورد که بعد فرد به راهها و شکل های مختلف متوسل می شود تا آن فرد را به دست آورد و فرد دروغ می گوید یا خود را پشت نقاب مخفی می کند. نباید برای آن پرسش ها زمانی تعیین کنیم این پرسش و پاسخ، خود جهتی تدریجی پیدا میکند و علاقمندی به گفتگو و آشنایی و دنبال نقاط قوت و ضعف طرف مقابل گشتن و ارزیابی کردن خود به خود با طرح موضوع شروع می شود و طرح موضوع هم سؤالاتی را به دنبال می آورد  وقتی مجهولات جلوی پای آدم باشد مبهم به پیش میرود نیلوفردر ادامه بحث گفت: من وقتی دیدم توانایی انتخاب همسری را دارم با فردی که به خواستگاریم آمده بود گفتگو و آشنایی را شروع کردم دیدارهای ما حضوری بود و چند جلسه اول به آشنایی های کلی گذشت از شغل و سن و سال و آشنایی با خصوصیات خانوادگی. قرار هم نداشتیم این آشنایی ها حتما منجر به ازدواج شود. گاه هم در بین صحبت ها نظر من یا طرف مقابلم تغییر می کرد. بزرگمهر اینگونه به بحث کمک کرد که: گاه در ازدواج، فرد یا خود و یا به اصرار اطرافیان چنان به مواردی مانند ثروت و شغل توجه می کند که از خود بیگانه می شود و اصل موضوع  را فراموش می کند و بعد از ازدواج متوجه می شود فرد برایش جاذبه ای ندارد و به راههای دیگر کشیده می شود.در انتهای گفتگو نیز صادقی نژاد افزود: در جلسه بعد موضوع دوره آشنایی را ادامه خواهیم داد . در این دوره عناوین حوزه هایی که باید سؤالات در آنها طرح شوند عبارتند از: خانواده طرف مقابل، نحوه پرورش فرد در فضای خانواده، ارتباط فرد در درون خانواده  و اجتماع، موضوعات مالی و هزینه های زندگی و جنبه های اقتصادی دیگر در کشورهایی مانند ایران که فضای جامعه ایدئولوژیک است مسائل مذهبی و اعتقادی و اجتماعی نیز مهم هستند حوزه دیگر اوقات فراغت و تفریحات است و سایر حوزه ها مثل نگاه فرد به ادامه تحصیل اشتغال،  روابط جنسی فرزندآوری و فرزندپروری که در قوام و بقای خانواده نقش دارند. "کباری"

  twitter linkedin google-buzz facebook digg afsaran
کلید واژه
 
نظرات بینندگان
نظر شما
لطفا جهت تسهیل ارتباط خود با ایران سپید، در هنگام ارسال پیام این نکات را در نظر داشته باشید:
1.ارسال پیام های توهین آمیز به هر شکل و با هر ادبیاتی با اخلاق و منش اسلامی ،ایرانی ما در تناقض است لذا از ارسال اینگونه پیام ها جدا خودداری فرمایید.
2.از تایپ جملات فارسی با حروف انگلیسی خودداری کنید.
3.از ارسال پیام های تکراری که دیگر مخاطبان آن را ارسال کرده اند خودداری کنید.
4. ثبت نظرات در سايت ايران سپيد براي هر نظر حداکثر 400 واژه است.
نام:
ایمیل:
نظر: *