شناسه خبر: 13989 منتشر شده در مورخ: 1397/5/25 ساعت: 09:59 گروه: اخبار روزنامه ایران سپید  
روزنامه پنجشنبه 25 مرداد 1397

روزنامه پنجشنبه 25 مرداد 1397

بد نیست رئیس جمهوری گاهی به مجلس بیاید - معلولیت مانع خلاقیت نیست - ارز مورد نیاز دارو به موقع تأمین میشود - آهنگساز نابینای ترک، موانع را به چشم پلی برای پیشرفت میبیند - حضور 6500 ورزشکار در جشنواره معلولین - چاردیواری

روزنامه «ایران سپید»

پنجشنبه 25 مرداد 1397

4 ذی الحجه 1439

16 آگوست 2018

سال بیست و دوم شماره 5927

صاحب امتیاز:

خبرگزاری جمهوری اسلامی      

مدیر مسئول: سهیل معینی

سامانه پیامکی: 3000465040

نشانی پستی: تهران- ص.پ. 158755388

تلفن: 84711371

شماره انتشارات: 5-88548892

وبسایت: www.iransepid.ir

پست الکترونیک: iransepid@icpi.ir

.........عناوین این شماره.......

بد نیست رئیس جمهوری گاهی به مجلس بیاید 2

معلولیت مانع خلاقیت نیست 3

ارز مورد نیاز دارو به موقع تأمین میشود 6

آهنگساز نابینای ترک، موانع را به چشم پلی برای پیشرفت میبیند 8

حضور 6500 ورزشکار در جشنواره معلولین 13

حوادث

چاردیواری 18

.........سیاسی

* بد نیست رئیس جمهوری گاهی به مجلس بیاید. یک نماینده اصلاحطلب مجلس شورای اسلامی در خصوص حضور رئیس جمهوری در مجلس شورای اسلامی گفت: بد نیست گاهی آقای روحانی سرزده به مجلس بیاید، مردم انتظار دارند که او مسائل پشت و روی پرده را بگوید. حجت الاسلام احمد مازنی درباره سؤال نمایندگان از رئیس  جمهوری گفت: طبق آیین نامه، رئیس جمهوری باید بر اساس پروتکلها و تشریفات خاصی به مجلس دعوت شود؛ به هر حال ایشان رئیس قوه مجریه و نماینده ملت هستند.

* کاظم جلالی، نماینده مردم تهران و رئیس مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی در پاسخ به سؤالی درباره احتمال معرفی او به مجلس به عنوان گزینه پیشنهادی وزارت کار، تعاون و رفاه اجتماعی، گفت: تا این لحظه هیچ کس از سوی دولت با بنده درباره وزارت کار گفتگویی انجام نداده است و از اساس این موضوع مطرح نبوده است.

 

.........گزارش ویژه

* معلولیت مانع خلاقیت نیست:  «صحنه» یکی از شهرستانهای کرمانشاه است. منطقه ای که دارای باغهای میوه فراوان و رودخانه ها و چشمه های بسیاری است که از آن سرزمینی پرآب و حاصلخیز با هوایی معتدل ساخته است. از شهرستان صحنه برایتان گفتیم تا با هم سری به این منطقه و بانوی دارای معلولیتی بزنیم که توانسته در این اوضاع بد اقتصادی کاری برای خود و دیگران ایجاد کند. فقط چند سال از تولداش میگذشت که به بیماری فلج اطفال دچار شد و زندگیش رنگی دیگر گرفت، رنگی که با معلولیت جسمی-حرکتی همراه شد و لحظه لحظه زندگیش را در بر گرفت. کتایون سلیمی 48 ساله برایمان از راهی میگوید که به کارآفرینی ختم شد و توانست سر و سامانی به اوضاع زندگی مشترک دهد.  میگوید: «با تحصیلات پایینی که داشتم، نمیتوانستم در ادارات دولتی مشغول به کار شوم؛ در حالی که معلولان با مدرک دکترا بیکار هستند، چطور میتوانستم با دیپلم کارمند شوم و حقوقبگیر دولت.» اما این امر سبب نشد خانه نشینی را پیشه کند. با علاقه ای که به کار دوخت و دوز داشت، به سمت خیاطی میرود و آموزشگاهی دست و پا میکند. میگوید: «از بچگی کار کردن را دوست داشتم. در ابتدا مثل همه به دنبال بی دردسرترین کار، یعنی کار برای دولت رفتم، اما موفق نشدم کارمند شوم؛ به همین علت از نوجوانی به سمت هنر خیاطی رفته و آموزش دیدم. در کنار دوره هایی که میگذرانم، به دخترانی که نمیتوانستند به کلاس خیاطی بروند، در خانه آموزش میدادم و هر آنچه که از مربی فرا گرفته بودم، به دیگران انتقال میدادم. آن قدر جذب این کار شدم که بعد از چند سال آموزشگاهی را راه اندازی کردم و 9 سال است که با آموزش، چرخه زندگیم را میچرخانم. بعد از آن به سمت کارهای تولیدی رفتم و با استخدام چند خیاط و برشکار، کارگاه تولیدی پوشاک را ایجاد کردم. از آن به بعد، با انعقاد قرارداد با ادارات و بیمارستانها و... سفارش کار میگیرم. البته ناگفته نماند همسرم دراین راه یاور و کمک حالم است؛ بهتر است بگویم کارهای اجرایی را او انجام میدهد.» از مشکلات کارش پرسیدم که میگوید: «کارم را دوست دارم، به همین علت، خستگیش را به جان میخرم. هنگامی که زمانت را صرف کاری که به آن علاقه داری میکنی، دیگر خستگی برایت معنا ندارد، اما امان از روزی که در کاری قدم بگذاری که دوستش نداری! ثانیه به ثانیه اش تو را عذاب میدهد و برای پایان آن کار لحظه شماری میکنی. اما خوشبختانه در راهی قدم گذاشتم که عشق به آن خستگی را در من بیدار نمیکند و با علاقه ساعتها زمان پای کار میگذارم تا نتیجه کارم را بر تن دیگران ببینم و لذت ببرم. ذوق میکنم که این هنر دست من است و به دیگران نشان میدهم که معلولیت نمیتواند فکر و خلاقیت را از بین ببرد، فقط توان جسمیم اندک است. زمانی که کار را شروع کردم، تصمیم داشتم افراد دارای معلولیت را به کار مشغول کنم؛ به همین علت با سازمان بهزیستی مکاتبه کردم تا بانوان همنوعم را معرفی کنند تا با آموزش به آنها کارم را گسترش داده و جذبشان کنم.» «جعفری»

........بهداشت و سلامت

* ارز مورد نیاز دارو به موقع تأمین میشود: رئیس سازمان غذا و دارو گفت: در شرایط فعلی که بحث تحریمها و تأمین ارز ممکن است روی تأمین دارو تأثیر بگذارد، مسئولان وزارت بهداشت و دستگاههای مرتبط به جد در تلاش هستند این مشکلات به حد اقل ممکن برسد و خوشبختانه تا کنون بازار دارو کاملاً مدیریت شده و خللی در تأمین داروی بیماران به وجود نیامده است. با تصمیمات گرفته شده بخش مهمی از مشکلات تأمین ارز دارو و تجهیزات پزشکی در شرایط فعلی تا ماههای آینده برطرف میشود.

* تأثیرات مثبت حجامت اثبات شده است: سرپرست دفتر طب ایرانی وزارت بهداشت گفت: تأثیرات مثبت حجامت اثبات شده است، اما برای انجام آن باید با پزشکان متخصص طب سنتی مشورت شود. حجامت برای برخی افراد مفید است و از بروز بیماری جلوگیری میکند، ولی در برخی دیگر میتواند تأثیر عکس داشته و شرایط فرد را رو به وخامت ببرد. مردم باید اطلاعات آموزشی در حوزه سلامت و طب سنتی ایرانی را از منابع معتبر دریافت و برای خدماتی از جمله حجامت، به مراکز مورد تأیید وزارت بهداشت مراجعه کنند.

* علت افزایش جراحیهای زیبایی: دبیر انجمن جراحان پلاستیک و زیبایی، با اشاره به ضرورت قانون گذاری صریح در زمینه ممنوعیت تبلیغات پزشکی،  گفت: امروزه با ازدیاد جراحیهای زیبایی در جامعه مواجه هستیم که بخش اعظم آن به دلیل تبلیغات صورت گرفته در شبکه های اجتماعی و حتی مجله و روزنامه ها است. در این شبکه ها عملهای جراحی اکثراً آسان و سهل نشان داده میشوند و اغراق زیادی نیز در عکسهای قبل و بعد از عمل میشود و این در حالی است که در اکثر نقاط دنیا تبلیغات در حوزه پزشکی ممنوع است. اکثر کسانی که امروزه بعنوان مشاور جراحی زیبایی دست به تبلیغات در حوزه پزشکی میزنند، دلالانی هستند که خودشان عملهای زیبایی را انجام نمیدهند و افراد را با گرفتن پورسانت به کلینیکهای غیر مجاز معرفی میکنند.

........از شش نقطه جهان

* آهنگساز نابینای ترک، موانع را به چشم پلی برای پیشرفت میبیند: وقتی Koray Sazli کودک 8 ساله ای بود که هنوز نابینا نشده بود، آرزو داشت روزی یک فوتبالیست حرفه ای شود. نابینا شدنش مجبورش کرد هدف و رؤیایش را تغییر دهد. بعد از نابینایی، او تصمیم گرفت یک موسیقیدان حرفه ای شود. او که در شهر استانبول ترکیه به دنیا آمده و حالا در دانشگاه بوستون آمریکا رشته آهنگسازی را در مقطع دکترا پی میگیرد، میگوید: نابینا شدنم برایم خوشیمن بود! درست است که اگر فوتبالیست میشدم به مراتب از آن چه که امروز هستم معروفتر و پولدارتر بودم، اما شاید دیگر امکانش برایم وجود نداشت که بتهوون و باخ و دیگر نوابغ دنیای موسیقی را بشناسم. او که حالا دیگر به یک چهره معروف در حوزه آهنگسازی سبک کلاسیک تبدیل شده، با نواختن سازهای پیانو و گیتار کلاسیک پا به این عرصه گذاشته است. دوران نوجوانی را در استانبول به فراگیری موسیقی گذرانده و به عنوان اولین دانشجوی نابینای موسیقی وارد کنسرواتوار موسیقی استانبول شده است. آن روزها آوازه موسیقیدانان نابینایی مثل Stevie Wonder, Jose Feliciano و Doc Watson که هر یک از ستارگان دنیای موسیقی در زمان خود بودند، اعتماد به نفس او را تقویت میکرد و به او این نوید را میداد که او هم میتواند جایگاهی مثل آنها داشته باشد. دوره لیسانس را به پایان رساند و علیرغم مخالفت مربیانش برای فوق لیسانسش رشته آهنگسازی را انتخاب کرد. در این رشته نیز پله های ترقی را یکی پس از دیگری طی کرد تا این که روز آزمون ورودی دکترای آهنگسازی در کنسرواتوار موسیقی استانبول فرا رسید. هیئت ژوری با وجود اینکه Sazli توانسته بود به تمامی سؤالاتشان پاسخ صحیح دهد، با این بهانه که در این کنسرواتوار امکانات لازم برای ادامه تحصیل یک فرد نابینا وجود ندارد، از پذیرفتن او سر باز زدند. غافل از اینکه با این کار، سازلی را در رسیدن به هدفش مصممتر میکنند. او به کمک یکی از اعضای خانواده اش توانست به بوستون آمریکا برود. در آنجا بود که برای نخستین بار با نرم افزارهای رایانه ای ویژه نابینایان و همچنین طرز استفاده از عصای سفید آشنا شد. Koray توانست در آن جا آثار خود را به گوش یکی از معلمان کالج موسیقی بوستون برساند تا مگر بتواند راهی به آن جا بیابد. این معلم با وجود اینکه تحت تأثیر آثار این آهنگساز ترک قرار گرفته بود، اما در پذیرفتن او به عنوان دانشجوی موسیقی مردد بود. چرا که آن روزها هنوز امکانات ویژه نت نویسی به اندازه امروز در دسترس نابینایان نبود. سازلی هم با زبان انگلیسی آشنا نبود. با اصرار سازلی، این معلم پذیرفت که سازلی به مدت یک ترم و به صورت میهمان در کلاسهای او شرکت کند. اگر حضورش مؤثر و موفق بود، میتواند به صورت رسمی در این کالج ثبت نام کند. نبوغ سازلی در طول مدت این یک ترم همه را تحت تأثیر قرار داده بود. او توانست بدون شرکت در کلاسهای ویژه زبانآموزی؛ انگلیسی را ظرف یک سال به خوبی همکلاسیهای آمریکاییش صحبت کند. با رایانه آشنا شد و به کمک یک دستگاه نمایشگر بریل که حالا دیگر یکی از بهترین دوستانش محسوب میشود توانست نت بنویسد. سازلی افق تازه ای را در مقابل نابینایان کشورش گشوده است. او میگوید: تبدیل شدن به یک آهنگساز محبوب بدون شک برایم جذاب است. اما آنچه برای من جذابتر است، این است که بتوانم الگوی مناسبی برای سایر نابینایان کشورم باشم. یک قطعه برای گیتار کلاسیک، از نخستین قطعاتی است که سازلی آنرا تصنیف کرده و در یکی از دوره های جشنواره معتبر بین المللی موسیقی استانبول اجرا کرده است. این آهنگساز ترک که البته در آهنگسازی بیشتر متأثر از آهنگسازان دوره پسامدرن به نظر میرسد، قطعات فراوان دیگری هم آهنگسازی کرده که میتوانید بخشهایی از این قطعات را در کانال youtube متعلق به او بشنوید. کافی است نامش را در youtube جستجو کنید تا به فهرست آهنگهایش دست پیدا کنید.

حوزه دیگری که سازلی دوست دارد در آن فعالیت کند، فراهم کردن کتابهای موسیقی به خط بریل است. از آن جا که سازلی در طول تحصیلش برای به دست آوردن پارتیتورهای موسیقی با مشکلات زیادی مواجه بوده است، تصمیم دارد پس از پایان دوره دکتری به استانبول برگردد و کتابخانه ای برای کتابهای موسیقی ویژه نابینایان تأسیس کند. با پذیرفته شدن سازلی در دوره دکتری، حالا دیگر هیئتهای ژوری در دانشگاههای ترکیه فهمیده اند که نابینایان هم علیرغم وجود همه محدودیتها، میتوانند در سطوح بالای موسیقی تحصیل کنند. همان دانشگاهی که سازلی را نپذیرفت، حالا دیگر یک دانشجوی نابینا در مقطع دکتری دارد و همین برای سازلی بزرگترین افتخار به حساب میآید.

* گلواژه: «در دنیا خط مستقیم وجود ندارد و تمام خطوط بدون استثنا منحنی و دایره وار است و اگر این خط کوچکی که در نظر ما مستقیم جلوه میکند، در فضا امتداد یابد، خواهیم دید که منحنی است.» آلبرت انیشتن

........ورزشی

* حضور 6500 ورزشکار در جشنواره معلولین: حمید علی صمیمی، رئیس فدراسیون جانبازان و معلولین در خصوص برگزاری جشنواره فرهنگی-ورزشی بزرگ معلولین در بهمن ماه سال جاری، گفت: این جشنواره در دهه فجر با حضور ۶۵۰۰ ورزشکار در سه رده سنی جوانان، بزرگسالان و پیشکسوتان برگزار میشود. از این تعداد، ۵۰۰۰ ورزشکار جانباز و معلول و ۱۵۰۰ ورزشکار نابینا و کمبینای کشورمان در این رقابتها حضور پیدا میکنند. صمیمی بیان داشت: پیشکسوتان نیز در چهار رشته در این مسابقات به مصاف هم خواهند رفت. وی در ادامه افزود: جشنواره فرهنگی-ورزشی معلولین برای رده سنی بزرگسالان به منزله مسابقات قهرمانی کشور و برای جوانان به عنوان فرصت استعدادیابی محسوب میشود. روز اول این جشنواره، افتتاحیه ای در شهر تهران با حضور ۶۰۰۰ ورزشکار و مسئولان کشوری خواهیم داشت و سپس رقابتها در اماکن ورزشی پایتخت برگزار میشود. صمیمی در خصوص وضعیت بانوان ورزشکار معلول تأکید کرد: توسعه ورزش بانوان از اهداف اصلی فدراسیون جانبازان است و ما در رشته هایی مانند والیبال نشسته با افزایش اردوها و استفاده از کادر فنی مجرب و در بسکتبال نیز با پیگیری ساخت تجهیزات و ویلچر مورد نیاز ورزشکاران، در تلاش هستیم فاصله بین تیمهای ملی آقایان و بانوان را کم کنیم. با توجه به اهمیت تولید داخلی، تلاش کردیم تا تجهیزات رشته دو و میدانی مانند وزنه، دیسک، کلاب و نیزه داخل کشور تولید شوند و در وزنه برداری نیز کار مطالعه و پژوهش در مورد تولید وزنه را آغاز کردیم که با در نظر گرفتن استانداردها خود را بینیاز کنیم. دکتر حمید علی صمیمی در پایان خاطرنشان کرد: با توجه به اینکه فوتبال هفت نفره و پنج نفره از مسابقات پارا آسیایی و فوتبال هفت نفره از بازیهای پارا المپیک حذف شد، ما در تلاشیم با مکاتبات و رایزنیهایی که انجام میدهیم، این رشته ها را مجدداً به عرصه پارا المپیک بازگردانیم.

 

........حوادث

* شوهر اولم 23 سال از من بزرگتر بود، شوهر دومم 7 سال کوچکتر: زن 36 ساله که به اتهام حمل و نگهداری 600 گرم تریاک دستگیر شده است ماجرای زندگی خود را بازگو کرد. وی گفت: پدرم در کوره های آجرپزی اطراف تهران کار میکرد و من در آنجا متولد شدم، ولی پدر و مادرم از استان خراسان رضوی به تهران مهاجرت کرده بودند. خانواده ما 14 نفر بود؛ به همین علت من و دیگر خواهران و برادرانم بعد از پایان تحصیل در دوره ابتدایی، کار میکردیم تا هزینه های زندگیمان تأمین شود. 17 ساله بودم که «ساعد» به خواستگاریم آمد. او 20 سال از من بزرگتر بود و از همسر قبلیش دو فرزند داشت، ولی من هیچ علاقه ای به او نداشتم. با این وجود پدرم با دریافت مقداری پول به عنوان شیربها مرا پای سفره عقد نشاند. بعد از این ماجرا پدر و مادرم کوله بار مهاجرت را بستند و دوباره به مشهد بازگشتند. در این شرایط من در حالی به زندگی با ساعد در تهران ادامه میدادم که او اخلاق خوبی نداشت و مردی خسیس بود. از سوی دیگر نیز اختلاف سنی ما در همه جوانب زندگی خودنمایی میکرد و من و او دچار اختلافات زیادی شده بودیم؛ به طوری که بعد از گذشت 14 سال از زندگی مشترک، از ساعد طلاق گرفتم و با کوله باری از یأس و نا امیدی نزد خانواده ام در مشهد بازگشتم؛ چرا که ساعد حاضر نشد حضانت فرزندانم را به من بسپارد. پدرم خودروی وانتی خریده بود و با آن هزینه های زندگی را تأمین میکرد. هنوز چند ماه بیشتر از ماجرای طلاقم نگذشته بود که روزی جوانی با تلفن همراهم تماس گرفت و گفت که عاشقم شده است؛ با آن که «اردشیر» 7 سال از من کوچکتر بود، به این ارتباط تلفنی در حالی ادامه دادم که قبلاً به علت همین اختلاف سنی زندگیم از هم پاشیده بود. مدتی بعد چنان به اردشیر وابسته شده بودم که هر روز باید با او تماس میگرفتم. در همان روزها بود که یکی از دوستان برادرم به منزل ما آمد؛ وقتی صدای او را هنگام صحبت با برادرم شنیدم، تازه فهمیدم این همان پسری است که با من ارتباط تلفنی دارد. برادرم وقتی در جریان ارتباط من و اردشیر قرار گرفت، با او درگیر شد و رفاقت آنها به هم خورد. با این وجود من دست بردار نبودم، تا اینکه با اردشیر ازدواج کردم، ولی هنوز یک سال بیشتر از این ماجرا نمیگذشت که رفتارهای اردشیر به طور کلی تغییر کرد. با آنکه صاحب فرزندی شده بودم، اما دیگر از آن حرفهای عاشقانه خبری نبود. او حتی چند روز مرا در منزل تنها میگذاشت تا اینکه روزی به طور اتفاقی صیغه نامه اردشیر و پریا را دیدم. عین دیوانه ها دور خودم میچرخیدم، ولی اردشیر خیلی راحت از من خواست از زندگیش بیرون بروم. او دیگر هیچ مخارجی به من نمیداد و تنها هفته ای یک بار برای دیدن پسرم به خانه میآمد و من مجبور بودم در خانه های مردم کار کنم. از سوی دیگر نیز خواهرم به دلیل اعتیاد شوهرش، از او طلاق گرفته و مثل من سرگردان بود. در همین شرایط یکی از دوستان مشترک من و خواهرم پیشنهاد خرید و فروش مواد مخدر را داد.

........چاردیواری

* با سلام و آرزوی موفقیت و کامیابی های ولو کوچک در زندگی پیش روی شما عزیزان، این دفتر را باز میکنیم. هفته آینده مناسبتهای تلخ و شیرین را با هم داریم؛ مثل خود زندگی  که موفقیت و ناکامی در هم تنیده است. شهادت امام محمد باقر (ع) را در یکشنبه داریم، با تسلیت این مناسبت، تبریک عید قربان را داریم که یکی از بزرگترین مناسبتهای خجسته مسلمانان است. همچنان منتظر پیشنهادهای شما برای تغییرات در روزنامه هستیم. جا دارد از پیشنهاد آقای هانی عباسی که خواهان راه اندازی ستونی درباره روشن کردن شایعات کردند، تشکر کنم. پیشنهاد ایشان شامل ستونی است که در مورد مهمترین شایعات رایج در فضای مجازی روشنگری میکند. در این مورد گفتنی است، هر شایعه ای قابل روشنگری نیست؛ به این دلیل که اطلاعات موثق میخواهد و باید با رعایت الزامات حقوقی صورت پذیرد، اما نفس پیشنهاد که شاید بتوان اگر نه درباره همه شایعات، در مورد بخشی از آنها اقدام کرد، میتواند مفید باشد. گروهی از دوستان روز خبرنگار را که 17 مرداد بود، به ایران سپیدیان تبریک گفته اند که از این عزیزان سپاسگزاریم و اجازه دهید به دلیل زیادی تعداد این عزیزان، از ذکر نام خودداری کنیم که مبادا عزیزی از قلم بیافتد و دلخور شود. آقای سیادتی، اما گذشته از گفتن تبریک روز خبرنگار، با اشاره به برنامه ای در شبکه نسیم با حضور خبرنگاران شاکی شده است که چرا نماینده ای از ایران سپید در این جلسه نبوده است. از غیرت و تعصب این عزیز در مورد روزنامه خودشان واقعاً خوشحال هستیم؛ البته ایران سپید در برنامه های بسیاری از صدا و سیما حضور داشته و معرفی شده است، اما به دلیل ضرورت فرهنگ سازی این امر باز هم جا دارد. آقای فرزندی از ابتکار سریال پدر که به گفته ایشان در آغاز فیلم با گفتن «آنچه گذشت» به نوعی به نابینایان کمک میکند تشکر کرده است. قطعاً یکی از دستور العملهای برنامه سازی در تلویزیون، رعایت حقوق نابینایان و ناشنوایان مخاطب است که خوشبختانه در قانون حمایت از حقوق معلولان نیز بر این امر تأکید شده است. آقای مکرمی خواهان تجهیزات جدید کمک زیستی نابینایان مانند فازیاب یا همان فازمتر گویا و تجهیزات کوچکی شدند که کمک مؤثری به نابینایان است. همین امر وظیفه اصلی ستون فناوریهای امیدبخش است. آقای چیتسازیان از ورامین، خواهان ابتکاری برای بازیافت کاغذهای ایران سپید شدند که با وجود پیشنهادهای مختلف، هنوز به راهکار قطعی و قابل اجرایی دست پیدا نکرده ایم. خانم معرفنژاد خواهان مطالبی در خصوص علل و چگونگی پیشگیری از چگونگی رگ سیاتیک و تأثیر غذاهای سرد و گرم بر بدن شدند. آقای پرویز گلچین از افت شدید خدمات مرکز رودکی گله کردند که گله بسیاری دیگر از دوستان هم هست، اما سازمان بهزیستی تا کنون اقدام مؤثری در این خصوص انجام نداده است. آقای چراغی با شکایت از رد ایشان در مصاحبه استخدامی آموزش و پرورش به بهانه عدم توانایی یک نابینا برای تدریس، خواهان پیگیری امر شدند که قطعاً پیگیر خواهیم شد. میماند آرزوی سلامتی و امیدواری تا گفتگوی بعد.

 

 

  twitter linkedin google-buzz facebook digg afsaran
کلید واژه
 
نظرات بینندگان
نظر شما
لطفا جهت تسهیل ارتباط خود با ایران سپید، در هنگام ارسال پیام این نکات را در نظر داشته باشید:
1.ارسال پیام های توهین آمیز به هر شکل و با هر ادبیاتی با اخلاق و منش اسلامی ،ایرانی ما در تناقض است لذا از ارسال اینگونه پیام ها جدا خودداری فرمایید.
2.از تایپ جملات فارسی با حروف انگلیسی خودداری کنید.
3.از ارسال پیام های تکراری که دیگر مخاطبان آن را ارسال کرده اند خودداری کنید.
4. ثبت نظرات در سايت ايران سپيد براي هر نظر حداکثر 400 واژه است.
نام:
ایمیل:
نظر: *