شناسه خبر: 11397 منتشر شده در مورخ: 1396/4/7 ساعت: 06:13 گروه: اخبار روزنامه ایران سپید  

روزنامه چهارشنبه 7 تیر 1396

تا اطلاع ثانوی به نابینایان پلاک خودرو تعلق نمیگیرد - قرص امپرازول چیست؟ - هزار داستان, راوی داستان زندگی شهروندان (بخش پایانی) - عنبیه مصنوعی ساخته شد - ورزش برای من زندگیست - بخشش پسری که پدرش را به آتش کشید

روزنامه «ایران سپید»

چهارشنبه 7 تیر 1396

3 شوال 1438

28 جون 2017

سال بیست و یکم شماره 5602

صاحب امتیاز:

خبرگزاری جمهوری اسلامی      

مدیر مسئول: سهیل معینی

سامانه پیامکی: 3000465040

نشانی پستی: تهران- ص.پ. 158755388

تلفن: 84711371

شماره انتشارات: 5-88548892

وبسایت: www.iransepid.ir

پست الکترونیک: iransepid@icpi.ir

در زندگی به دنبال کسانی حرکت کنید که هرچه به جنبه های خصوصیتر زندگی ایشان نزدیک شوید، تجلی ایمان را بیشتر میبینید. شهید بهشتی

.........عناوین این شماره.......

تا اطلاع ثانوی به نابینایان پلاک خودرو تعلق نمیگیرد 2

قرص امپرازول چیست؟ 4

هزار داستان, راوی داستان زندگی شهروندان (بخش پایانی) 7

عنبیه مصنوعی ساخته شد 11

ورزش برای من زندگیست 12

بخشش پسری که پدرش را به آتش کشید

صئ......پیگیری

* تا اطلاع ثانوی به نابینایان پلاک خودرو تعلق نمیگیرد: هفته گذشته چند تن از مخاطبان روزنامه طی تماس با تحریریه، از عدم ارائه پلاک ویژه خودرو معلولان به نابینایان خبر دادند و خواستار صحت و سقم این موضوع شدند. ما نیز طی پیگیری و گفتگو با معاونت توانبخشی سازمان بهزیستی کل کشور، چرایی این موضوع را خواستار شدیم. حسین نحوینژاد، معاون توانبخشی بهزیستی در پاسخ به این سؤال گفت: «بر اساس اعلام نیروی انتظامی،  پلاک ویژه خودرو به فردی تعلق میگیرد که خودش رانندگی کند. فردی که نابینای مطلق است نمیتواند رانندگی کند. وی با اشاره به این موضوع گفت: بحث دیگری هم وجود دارد که افراد دارای معلولیتی که خودشان توانایی رانندگی را ندارند، فرد دیگری را به عنوان سرپرست معرفی میکنند تا او مسئولیت رانندگی را برای فرد معلول به عهده بگیرد. به عنوان مثال کودکی که مبتلا به اُتیسم است پدرش میتواند به عنوان سرپرست، این امر را بر عهده بگیرد، اما برای فرد دارای مشکل بینایی ممکن است شخصی که معرفی میکند تا مدت کوتاهی این کار یا همان رانندگی را برایش انجام دهد.» وی با تأیید این خبر مبنی بر عدم تعلق پلاک ویژه خودرو به نابینایان افزود: «ما در تلاش هستیم قانون معرفی سرپرست را برای نابینایان هم در نظر بگیریم تا آنها نیز بتوانند از این خدمت بهره مند شوند. اما در حال حاضر نیروی انتظامی نمیپذیرد این پلاک را به معلولان بینایی ارائه دهد و تأکید راهنمایی و رانندگی بر این است که اگر سازمان بهزیستی این دایره را وسعت بخشد و به همه معلولان پلاک ویژه خودرو دهد، ارزش این کار کاهش مییابد.» آنچه خواندید، صحبتهای معاون توانبخشی بهزیستی کل کشور بود، اما برای رفع این مشکل سازمانهای مردم نهاد ویژه نابینایان باید دست به کار شوند تا این مشکل هرچه زودتر حل شود. (جعفری)

* گلواژه: بر روی زمین چیزی بزرگتر از انسان نیست و در انسان چیزی بزرگتر از فکر او. (همیلتون)

 

بهداشت و سلامت

قرص امپرازول چیست؟

قرص امپرازول omeprazole دارویی با هدف درمان مشکلات معده و مری (مانند بازگشت اسید به مری، زخم) است. کپسول امپرازول موجب کاهش میزان اسید معده و علایمی مثل سوزش سر دل، اشکال در بلع و سرفه مداوم میشود. کپسول امپرازول omeprazole آسیب ناشی از اسید در معده و مری را ترمیم کرده و از زخم معده جلوگیری میکند، موجب جلوگیری از زخم شده و در نتیجه به پیشگیری از سرطان مری کمک میکند. همچنین اگر شما نمیتوانید کپسول بخورید، میتوانید کپسول را باز کنید و محتویات آن را در یک قاشق مربا خوری آب سیب ریخته و بخورید. فقط آن را نجوید و ببلعید. سپس یک لیوان آب سرد مصرف کنید. برای به دست آوردن بیشترین فایده از قرص امپرازول omeprazole باید به طور منظم و هر روز در همان زمان این قرص را میل کنید. درمان را ادامه دهید حتی اگر حس کردید حالتان بهتر شده است. اگر شما خود درمانی میکنید و بعد از 14 روز سوزش سر دل همچنان ادامه دارد، با دکترتان سریعاً مشورت کنید و از آن به سادگی عبور نکنید. امپرازول در درمان رفلاکس اسید معده به مری، زخم معده، ترشح بیش از حد اسید معده، زخم اثنی عشر، ازوفاژیت، زخم دستگاه گوارش و هلیکوباکتر پیلوری مؤثر است. اگر فراموش کردید قرص را بخورید، هر وقت یادتان آمد، البته اگر نوبت دوز بعدی دارو نبود، آن را بخورید. امپرازول نیز مانند هر داروی دیگری عوارضی دارد که البته برای هر فرد الزاماً پیش نمیآید، اما توجه و اطلاع از آن ضروری است. سردرد، ناراحتی معده یا بالا آوردن "استفاده از وعده های غذایی کم با دفعات بیشتر، مراقبت خوب دهان، مکیدن آب نباتهای سخت، بدون قند یا جویدن آدامس بدون قند، مشکل تهوع را برطرف میکند." عوارض دیگر شامل: مدفوع شل، به ندرت شکستگی لگن، ستون فقرات یا مچ دست، ادرار کدر یا خونآلود، پروتئین در ادرار، تکرر ادرار، ادرار نمودن سخت و دردناک همراه با سوزش، خونریزی یا کبودی غیر عادی، خستگی یا ضعف غیر عادی، واکنشهای پوستی. در صورت ادامه این عوارض باید پزشک مطلع شود. از عوارض دیگر میتوان به درد شکم یا معده، درد سینه، یبوست، گیجی، نفخ، درد عضله، خوابآلودگی و خستگی اشاره کرد. در هنگام مصرف قرص امپرازول، اگر از مقادیر بیش از اندازه دارو استفاده کردید، با مرکز مسمومیت یا اورژانس تماس بگیرید. در صورت بروز واکنش شدید به دارو مثل خس خس سینه، تنگی نفس، تب، خارش، سرفه های بد، آبی شدن رنگ پوست، تشنج یا تورم صورت، لبها، زبان یا گلو،  سرگیجه شدید، ضربان قلب سریع، درد شکم شدید، اسهال، ناراحتی شدید معده یا بالا آوردن، هر گونه کبودی یا خونریزی، درد شدید استخوان، درد شدید عضلانی و ضعف، تشنج، ظهور هر گونه ضایعات پوستی، بهتر نشدن یا تشدید مشکلی که به خاطر آن دارو مصرف میکنید، دارو را در دمای اتاق نگهداری کنید. کپسولها را در محلی دور از نور و رطوبت نگهداری کنید.

جعبه جادو

هزار داستان, راوی داستان زندگی شهروندان (بخش پایانی)

انگشت در چشم کسی نمیکنیم که اشک درآوریم: نوابینژاد در پاسخ به سؤال دیگر من مبنی بر معیارهای انتخاب سوژه ها اظهار میکند: «برنامه ای موفق است که بتواند هر قشری را به خود جذب کند. در واقع آیینه باشد. همانطور که در کوچه ما ممکن است یک معلول زندگی کند یا همسایه طبقه بالایی ما بیمار آلزایمری باشد یا همسایه طبقه پایینی تصادف کرده باشد. اینها قصه نیستند که ما مطرح میکنیم, زندگی افراد هستند. ممکن است شما بپرسید چرا معلول دعوت میکنید؟ من میپرسم مگر معلول شهروند نیست؟ مگر معلول جزئی از مردم نیست؟ در این صورت باید به این سؤال پاسخ دهیم که اصلاً چرا ما مردم را دعوت میکنیم؟ اگر محور را روی افراد موفق به طور صرف قرار دهیم, نمیشود. در تولید یک برنامه, باید موفقیت باشد, تلاش باشد, عشق باشد, رفتن و رسیدن هم باشد. ما در اولین برنامه شب احیا, از سه خانواده دعوت کردیم که یکی فرزند سرطانی, دیگری فرزند اوتیسم و سومی فرزند CP دارند و وجود این فرزندان, نگاه خانواده به زندگی را تغییر داده؛ ممکن است ابتدا به ساکن, بیننده اظهار ترحم کند, اما این فرزندان به ما نشان دادند که همه چیز این دنیا را به چشم نعمت میبینند تا نقمت. ما چیزی به مردم نمیآموزیم؛ ما خودمان هر روز از هر سوژه یاد میگیریم.» صفاریان با بیان اینکه به دنبال اشک گرفتن از مخاطب نیستند, پاسخ نوابینژاد را تکمی میکند: «ما انگشت در چشم کسی نمیکنیم که اشک در بیاوریم. محرکهای احساسی را دست کاری نمیکنیم. سعی میکنیم قصه ها با همان جذابیتهای خودشان عیناً روایت شوند. ایدئولوژی و تکنیک ما در هزار داستان این است که کسی را وادار به نگاه آکنده از ترحم نمیکنیم. قصه های ما واقعی و طبیعیست, اما شیوه روایت آن متفاوت است, البته با اتکا به رویکرد حال خوب.» - ما خیلی موفق عمل کردیم: مریم نوابینژاد, خود و گروه برنامه سازش را در بحث آگاه سازی و فرهنگ سازی جامعه نسبت به حقوق افراد دارای معلولیت بسیار موفق میداند: «به نظر من ما خیلی موفق عمل کردیم؛ خیلی. ما در برنامه ای که سروش صحت میزبان بود, معلولی را به عنوان میهمان داشتیم که به کمک دستهایش کوه نوردی میکند. او در آن برنامه به نکات جالبی مثل عدم مناسب سازی ATM ها برای معلولان یا ایجاد موانع در حین سوار شدن به هواپیما اشاره کرد. خب اگر این موارد در برنامه ای تلویزیونی بیان نشود, پس کجا باید مطرح شود؟» صفاریان: «یک روز سیاوش صفاریان به همراه دوست روزنامه نگارش علی ضیایی در برنامه 1/618 که از شبکه 4 پخش میشد, تصمیم میگیرند مستندی درباره معلولان و مشکلات آنها تهیه کنند. روی ویلچر مینشینند و مسیر میدان ونک تا ولیعصر را طی میکنند. در این تجربه, نمیتوانند از ATM استفاده کنند, موقع سوار شدن به BRT دچار مشکل میشوند و خیلی موارد دیگر. در یکی از برنامه های اخیرمان, میهمان نابینایی داشتیم که نکته جالبی مطرح کرد. او به عدم استفاده از خطوط برجسته در پیاده روها که مختص نابینایان طراحی شده اشاره کرد و گفت: مردم با دیدن من حین تردد با عصای سفید, دستم را میگیرند و برای ادامه مسیر به سمت خطوط برجسته هدایت میکنند. من هم به احترام آنها, چند قدم روی خطوط حرکت میکنم, اما بلافاصله آن را ترک میکنم چرا؟ چون به طور غیر استاندارد طراحی شده است. فاصله من با معلولیت به اندازه یک ثانیه است, این اتفاق ممکن است برای من و هر کس دیگر هم بیفتد. پس باید درباره آن صحبت کنیم.» زمانی که این گزارش منتشر میشود, شاید برنامه دختران شینآبادی پخش شده باشد. قضاوت با مخاطب است که با تماشای برنامه و مطالعه گزارش حاضر, به این نتیجه برسد که گروه کارگردان و ایده پرداز مجموعه هزار داستان, تا چه میزان در رسیدن به اهداف خود, تا چه میزان از شعار زدگی فاصله گرفته و واقعبینانه داستانهای زندگی میهمانان را روایت میکنند. "مجید سرایی"

 

دانش و فناوری

 عنبیه مصنوعی ساخته شد

دانشمندان فنلاندی و لهستانی یک عنبیه مصنوعی چشم ساخته اند که شباهت زیادی به نمونه واقعی دارد. دانشمندان امیدوارند در آینده عنبیه های آسیبدیده افراد را با این نوع مصنوعی عوض کنند. هرچند مردمک چشم به نور اجازه میدهد وارد شبکیه شود، اما عنبیه چشم بافتی است که اندازه باز شدن و بسته شدن مردمک را تعیین میکند. در همین راستا عنبیه های مکانیکی از هم اکنون به یک ویژگی استاندارد در دوربینها تبدیل شده است. این عنبیه از نوعی پلیمر ساخته شده که در برابر نور بزرگتر میشود و با کاهش نور، اندازه آن از حجم آن کاسته میشود. این روند نوعی روزنه در وسط لنز ایجاد میکند که با توجه به میزان نور بزرگتر یا کوچکتر میشود. به این ترتیب کارکرد آن شبیه عنبیه طبیعی خواهد بود. برخلاف عنبیه های مکانیکی در دوربین، نمونه تازه تولید شده نیازمند منبع قدرت یا سیستم ردیابی نور خارجی نیست.

 

گزارش ویژه

* ورزش برای من زندگیست: خبردار شدم اردوی تیم ملی گلبال بانوان در تهران و ورزشگاه شهید هرندی برگزار میشود. من هم برای تهیه گزارش، بازدید از روند تمرینات و صحبت با برو بچه های تیم ملی به ورزشگاه هرندی میروم. بازیکنان طبق روال، دور دایره وسط زمین تمرین نشسته اند،  یکی از دختران کلام خدا را قرائت میکند، بعد از آن مربی  حرفهای تخصصی را به بچه ها گوشزد میکند. جالب بود، مربی از دخترها میخواهد که نازک نارنجی نباشند «امروز کار با توپ است و ممکن است توپ به نقاط مختلف بدن شما برخورد کند؛ پس نازک نارنجی نباشید و ناله و گلایه نکنید. این تمرین است و در مسابقات شرایط جدی و سختتر خواهد بود.» قبل از شروع به گرم کردن بدن برای تمرین، دخترها دستشان را روی نبض گذاشته و تعداد ضربان نبضشان را در تعداد ثانیه ای که مربی تعیین میکند، میشمارند. ظاهراً این کار هر روزشان است و برای بررسی اولیه سلامتی  بسیار مهم است. یکی از مربیان به همراه ورزشکاران، خود را گرم میکند، از ابتدای زمین میدوند و هنگامی که به آخر خط میرسند، مربی دست میزند تا آنها متوجه شوند که به انتها رسیده اند و باید مسیر را دور بزنند. مربی برای تغییر حرکات ورزشی باید توضیح دهد که الآن چه حرکتی را باید انجام دهیم و در این میان اگر ورزشکاری حرکت را اشتباه انجام دهد، مربی دیگری به سراغش رفته و حرکتش را تصحیح میکند. در گوشه دیگر از این زمین ورزشی، پزشک تیم ایستاده و هر زمان که ورزشکاران دچار ناراحتی میشوند او را صدا میزنند. خانم دکتر در ابتدای تمرین، حضورش را اعلام میکند و میپرسد: «بچه ها مشکلی ندارید؟ همه چی رو به راه است؟» همه یکصدا میگویند که مشکلی نیست. حال نوبت به تمرین اصلی رسیده؛ ورزشکاران چشمبندها را زده، مچبند و زانوبند را بر میدارند و روی خطوط زمین دست میکشند و جای خود را مییابند. دستهای خود را پنجه میکنند، سر را پشت دست قرار میدهند تا توپ سنگین و پر سر و صدای گلبال به صورتشان برخورد نکند. آنها برای گرفتن توپ باید خود را روی زمین سُر بدهند تا توپ را بگیرند. برای تمرین گلبال 9 نفر هستند، اما از این تعداد فقط 6 نفری که آماده تر هستند به مسابقات اعزام میشوند. فرقی نمیکند کدام یک از ورزشکاران برای مسابقات اعزام شوند، مهم کسب بهترین نتیجه از سوی تیم ملی گلبال بانوان نابینا و کم بیناست. بعد از تمرین به سراغ دو دختر گلبالیست اصفهانی میروم و با آنها در خصوص تمرینها به گفتگو میپردازم.  زهره مظاهری از نصف جهان و شهر زیبای اصفهانبه اردوی تیم ملی دعوت شده، او در خصوص مسابقات و شرایط بازیکنان میگوید: «حدود 15 سال است با گلبال آشنا شدم و به طور حرفه ای بازی میکنم. شرایط خوبی را در تیم پشت سر میگذاریم و تمرینات به خوبی پیش میرود. از شرایط باشگاه، خوابگاه و تغذیه ای که در اختیار ورزشکاران قرار داده اند بسیار راضی هستم. امیدوارم بتوانیم در مسابقات پاسفیک برای کشورمان افتخار آفرینی کنیم و توانایی بانوان نابینا را بیشتر از پیش نشان دهیم.» این دانشجوی علوم تربیتی با توجه به وضعیتش در تیم ملی اظهار میدارد: «از 9 نفری که به تیم ملی دعوت شدیم من نابینای مطلق و بقیه کم بینا هستند. ورزش زندگی من را تغییر داد، از این رو به همه دختران نابینایی که به ورزش علاقه دارند توصیه میکنم پا در میدان گذاشته و تواناییهای نهفته خود را شکوفا کنند. ورزش میتواند به تخلیه هیجانات منفی کمک کند و انرژی مثبت را در زندگی جاری سازد. نابینایان به خاطر شرایطشان و محدودیت حرکتی که دارند، تحرک کمتری دارند و ورزش میتواند زندگیشان را متحول کند. در حال حاضر ورزش برای من نابینا زندگیست. ورزش باعث استقلالم در زندگی شخصی، ذهنی و فکرم شد. همچنین با فراگیری ورزش، فعالیتهای دیگری همچون جهتیابی را هم آموختم.» وی با تقدیر از مهره اصلی زندگیش میگوید: «مادرم طی این سالها پشتم ایستاد و در تمام مراحل زندگی، یار و یاورم بود و مهمتر از همه باورش هر روز به تواناییهایم بیشتر میشود. این قوت قلبم در زندگی است.» در حلقه دخترهای گلبالیست نشسته ام، دخترانی که هر کدام مانند زهره معتقدند که ورزش گلبال به آنها انگیزه حرکت و زندگی داده است. به سراغ محبوبه عباسی، مربی تیم ملی گلبال بانوان نابینا و کم بینا میروم و با او به گفتگو میپردازم.  عباسی در خصوص دومین اردوی این تیم و آماده سازی برای رقابتهای آسیایی پاسفیک تایلند میگوید: این مسابقات برای تیم ما از اهمیت بالایی برخوردار است، چرا که انتخابی مسابقات جهانی در سال 2018 سوئد نیز در این رقابتها رقم خواهد خورد. وی ادامه میدهد: با توجه به مسابقات پیش رو، ما 6 مرحله تمرین 7 روزه برای آماده سازی ورزشکاران در نظر گرفتیم. یک هفته اردو داریم و در دو نوبت صبح و عصر تمرین میکنیم و بعد یک هفته بچه ها به شهرهای خود باز میگردند و برنامه بین اردویی را تمرین میکنند. عباسی با اشاره به تمرینهای خوبی که تا کنون پشت سر گذاشته اند، بیان میکند: با توجه به برنامه های که ریختیم در فاز بدن سازی هستیم و امیدوارم با توجه به روزهای باقی مانده تا شهریور، آمادگی بانوان را برای این تورنمت در حد قابل قبولی افزایش دهیم. مربی تیم ملی گلبال نابینایان و کم بینایان با بیان اینکه رقبای تیم ایران در آسیا نامآور هستند میگوید: چین نایب قهرمان پاراالمپیک ریو است، ژاپن جزو هشت تیم برتر است، استرالیا در مسابقات ریو 2016 شرکت داشته است. 6 کشوری که برای مسابقات پاسفیک آماده میشوند، ایران، چین، ژاپن، استرالیا، کره و تایلند است که بانوان نابینا و کم بینایی ایرانی باید با این 5 تیم به رقابت بپردازند. در این رقابتها 4 تیم اول به صورت یک با چهار و دو با سه مسابقه میدهند و برنده ها به فینال صعود میکنند و بازنده ها هم برای رده بندی آماده میشوند. عباسی با توجه به امکانات فدراسیون نابینایان و کم بینایان در خصوص رسیدگی به ورزشکاران میگوید: تا کنون رسیدگی مناسبی از سوی فدراسیون صورت گرفته است و امیدواریم این روند ادامه داشته باشد و بهتر از پیش شود. در اردوی اول 15 نفر دعوت شدند، اما در این اردو به علت محدودیت در زمان و نزدیک بودن مسابقات، 9 نفر را دعوت کردیم که از میان این ورزشکاران، افرادی را که آمادگی بهتر و پشتکار بیشتری را در تمرینات نشان دهند برای مسابقات انتخاب میکنیم. وی عنوان میکند: ورزشکاران از استانهای تهران، فارس، قزوین، کردستان، اصفهان و خوزستان انتخاب شدند و با توجه به اینکه رشته گلبال اولین رشته تخصصی نابینایان است، افراد زیادی از این گروه در این رشته فعالیت میکنند و این کار را برای انتخاب بهترین استعدادها راحتتر کرده است. مربی تیم ملی گلبال بانوان در پایان صحبتهایش، طیبه استکی، زهره مظاهری، زینب قنبری، فاطمه قمصری، فائزه مظفری، مریم حسامآبادی، مریم آهوان، سمیرا جلیلوند و ریزان دژاهنگ را 9 بانوی جوان نابینا و کم بینای دعوت شده به تیم ملی گلبال معرفی میکند. به امید موفقیت دختران گلبالیست کشورمان. (جعفری)

حوادث

 بخشش پسری که پدرش را به آتش کشید

بامداد نخستین روز از مرداد ماه سال 95 به مرکز فرماندهی آتش نشانی خبر رسید که خودرویی در جنوب غرب تهران دچار حریق شده است. با وجود اینکه دقایقی بعد این آتش سوزی مهار شد، اما در این میان مردی میانسال نیز به دلیل سوختگی شدید به بیمارستان منتقل شد. این مرد که دچار جراحات زیادی شده بود، چند روز بعد روی تخت بیمارستان جانش را از دست داد. شواهد نشان میداد آتش سوزی عمدی و پسر متوفی عامل آن بوده است. در ادامه تحقیقات معلوم شد که پسر جوان قصد داشت با دختر مورد علاقه اش ازدواج کند، اما پدر او با این ازدواج مخالف بود و هنگام وقوع حادثه پس از درگیری میان آنها، پسر جوان مقداری بنزین روی پدرش و خودروی 206او ریخته و کبریت را کشیده است. متهم بعد از قتل پدرش به مکان نامعلومی گریخته بود، اما سر انجام بعد از حدود 2 ماه خودش نزد مأموران رفت و تسلیم شد. متهم در بازجوییها درباره انگیزه ای که باعث شد دست به قتل پدرش بزند، گفت: من به دختری علاقه مند شده بودم و میخواستم با او ازدواج کنم، اما پدرم مخالفت میکرد و حتی مدارک شناساییم را هم گرفته بود. شب حادثه چون بنزین ماشینم تمام شده بود، با یک ظرف مقداری بنزین به خانه آوردم، اما پدرم دوباره شروع به جر و بحث با من کرد. فکر میکردم میخواهد با چوب به من حمله کند. من هم عصبانی شده و بنزین را روی ماشین ریختم و مقداری از آن هم روی پدرم ریخت و همان موقع کبریت را کشیدم. متهم درباره اینکه چرا خودش را تسلیم کرده، گفت: بعد از حادثه به شهرستان فرار کردم و از آنجا به ترکیه رفتم. هنوز نمیدانستم پدرم فوت شده است، اما بعد از آن دچار عذاب وجدان شدم و تصمیم گرفتم خودم را تسلیم کنم. به دنبال اعترافات متهم، او صحنه جنایت را نیز بازسازی کرد، اما در ادامه خواهرش به عنوان ولی دم او را بخشید.

 

 

 

  twitter linkedin google-buzz facebook digg afsaran
کلید واژه
 
نظرات بینندگان
نظر شما
لطفا جهت تسهیل ارتباط خود با ایران سپید، در هنگام ارسال پیام این نکات را در نظر داشته باشید:
1.ارسال پیام های توهین آمیز به هر شکل و با هر ادبیاتی با اخلاق و منش اسلامی ،ایرانی ما در تناقض است لذا از ارسال اینگونه پیام ها جدا خودداری فرمایید.
2.از تایپ جملات فارسی با حروف انگلیسی خودداری کنید.
3.از ارسال پیام های تکراری که دیگر مخاطبان آن را ارسال کرده اند خودداری کنید.
4. ثبت نظرات در سايت ايران سپيد براي هر نظر حداکثر 400 واژه است.
نام:
ایمیل:
نظر: *